نمونه متن کتاب هزار و یک حکایت قرآنی
بخش اول / آیه بسمله
حکایت 10
آقا ! اسم اعظم خدا چیست؟
یکی از علما می فرمودند: شخصی خدمت یکی از علمای بزرگ آمد و گفت: ( آقا ! اسم اعظم خدا چیست ؟ )
عالم بزرگوار او را در نزد خود نگه داشت تا این که در یک شب بسیار سرد آن مرد را صدا زد و فرمود: همین الان به فلان نقطه از بیابان کنار شهر برو در آنجا چاهی وجود دارد یک مقدار از آن چاه آب بیاور، این بنده خدا به راه افتاد و خود را به آن چاه رسانید و مقداری آب برداشت و برگشت در مسیر بازگشت ناگهان شیر درنده ای مقابلش ظاهر شد او دست و پای خود را گم گرد و نگران و مضطرب شد فریاد زد: (( بسم الله الرحمن الرحیم )) (( یاالله )) و به زمین افتاد و غش کرد وقتی به هوش آمد دیدی از آن شیر خبری نیست. خود را به منزل آن عالم بزرگوار و اهل کمعنی رسانید عالم به او فرمود: چرا اینقدر دیر کردی؟
آن مرد جریان را برای عالم تعریف کرد عالم فرمود: همین کلمه ای را که گفتیی خودش اسم اعظم خدا بود چون از صمیمی دل و در حالت اضطرار بیان شده بود شرایطش باید فراهم گردد تا به هدف اجابت برسد شما هم در آن حالت ترس و دلهره و اظطراب دل از همه بریدی سیم دل خود را از همه قطع نمودی و به خدا متصل کردی و گفتی (( بسم الله الرحمن الرحیم )) (( یاالله )) شرایط فراهم شد و دعایت مستجاب گردید.
آنکه شد دور از خدا در چنگ شیطان اوفتد
برّه دور از شبان را گرگ صحرا می خورد
حکایت 11
کلید در گنج حکیم
از حضرتت علامه حسن زاده آملی منقول است که فرمودند: عالم جلیل ( سید جلیل فرزند محسن )
( 1176 – 1256 ق ) ار احفاد و نوه های امام زین العابدین علی بن الحسین (ع) که مقبره اش در شهر خوی زیارت عمود است در یکی از شب ها جد بزروارش حضرت علی امیرالمومنین علیه افضل صلوات المصلین را در عالم خواب دیدی و به ان حضرت از کند فهمی خود گلایه و شکایت نمود.
حضرت امیر – علیه صلوات البصیر به وی فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم
پس از این که بسم الله از مقام ولایت به وی تلقین و از خواب برخاست می دانست آنچه را که باید بداند.
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
حکایت 12
گفتگوی شیطان چاق با شیطان لاغر
شیطانی چاق روزی با شیطانی لاغر برخورد نمود شیطان چاق از شیطان لاغر پرسید: عزیزم! چرا تو چنین لاغر و ضعیف شده ای؟ شیطان لاغر در پاسخ گفت: من بر شخصی مسلط و مامور گمراه کردن او هستم ولی او در اول هر کاری از قبیل خوردن، آشامیدن و موارد دیگر زبانش به ذکر ( بسم الله ) گویا است.بدین جهت از نفوذ در او و شرکت نمودن در کارهایش مرحوم هستم و همین سبب لاغری من است. حال تو ای عزیز بگو بدانم چرا چاق شده ای؟ شیطان چاق پاسخ داد: چاقی من به خاطر آن است که شاد هستم زیرا بر شخصی غافل و بی خبر و بی تفاوت مسلط شده ام که در هیچ کاری ( بسم الله ) نمی گوید مثلا به هنگام ورود و خروج و خوردن و آشامیدن و سایر موارد او در هر کاری آنچنان غافل و سرگرم است که اصلا به یاد خدا نیست و همین سبب چاقی من است. (صفحه 29 و 30 )
نمونه فهرست کتاب هزار و یک حکایت قرآنی :
بخش اول : آیه بسمله
حکایت1 به نام خداوند جان و خرد
حکایت 2 بهترین سر آغاز
حکایت 3 نقطه باء بسم الله
حکایت 4 مرد منافق و اعجاز بسم الله!
حکایت 5 دستور پیامبر اکرم (ص) درباره نگارش بسمله
حکایت 6 نقشه ای شیطانی
حکایت 7 برات آزادی از دوزخ
حکایت 8 از هیبت بسمله قلم منشق شد
حکایت 9 نام خدا بر قصر فرعون
حکایت 10 آقا اسم اعظم خدا چیست؟
حکایت 11 کلید در گنج حکیم
حکایت 12 گفتگوی شیطان چاق با شیطان لاغر
حکایت 13 مثنوی هفتاد من کاغذ شود
حکایت 14 تکریم بسمله و توفیق توبه
حکایت 15 درمان سردرد
حکایت 16 دزد اموال نه دزد عقاید
حکایت 17 بسم الله بگو و برخیز
حکایت 18 مائده آسمانی
حکایت 19 نجات راننده کامیون
حکایت 20 کارابتر
حکایت 21 ذکر بسم الله و گذاشتن از آب
حکایت 22 تا (ولاالضالین) را در گوش من
حکایت 23 پیامبر و معجزه بسم الله
حکایت 24 بسم الله گفت و داخل ظرف آب جوش شد
بخش دوّم: استناد به آیات قرآن
فصل اوّل: استناد امامان و معصومین (ع)
حکایت 25 جوان
حکایت 26 پیامبر اکرم (ص) و کودک بیمار
حکایت 27 پاداش یکسان
حکایت 28 درختان سدر بهشتی
حکایت 29 منم منم، ممنوع
حکایت 30 آن ابر سیه که فیض می بارد از اوی
حکایت 31 گناهان پاییزی
حکایت 32 روانهای روان از بدن مومنان
حکایت 33 دروازه شهر علم
حکایت 34 اهل بیت در آیه تطیهر
حکایت 35 دلهای بی کنیه
حکایت 36 فدک ذولفغار فاطمه (س)
حکایت 37 لباس عروسی
حکایت 38 قرآن در بازار
و ...