این کتاب مجموعه ای است مصور و با رنگ آمیزی جذاب که در قالب خاطره ای از سردار شهید عباس بابایی مفاهیم اخلاقی و دینی را به کودکان و نوجوان انتقال می دهد. امید که این اثر برای خواندن آن مفید واقع گردد.
گزیده ای از متن کتاب عباس و باغ زردآلو :
عباس که صدای باغبان را می شنید از لای در سرش را داخل باغ کرد و فریا زد : آقا! آنها تقصیر ندارند تقصیر من است که نتوانستم جلوی کار بدشان را بگیرم جلو آمد و گفت: من باید به جای آنها تنبیه شوم ! بچه ها خودشان را پشت سر عباس قایم کردند.باغبان اخم هایش را باز کرد و به حرف زدن عباس خیره شد و از ادب و ایثار او خوشش آمد دستانش را به شانه های عباس کشید و گفت: آفرین پسرم معلوم است دوست فداکاری هستی . پرویز با صدای لرزان به باغبان گفت : ما را ببخشید اشتباه کردیم. باغبان گفت: چون دوستتان ضامنتان شد من هم شما را می بخشم!
ص 9