فرهنگ مهرورزی از دیدگاه قرآن و اهل بیت علیه السلام
نویسنده:انصاریان، حسین
محقق:صابریان، محمدجواد
محقق:مردانیپور، آرش
ناشر:دار العرفان
محل نشر:قم - ایران
معرفى اجمالى
«فرهنگ مهرورزى از ديدگاه قرآن و اهل بيت(ع)»، اثر شيخ حسين انصاريان، پيرامون محبت و مهرورزى در آيات و روايات و فرهنگ اسلامى است. تأليف اين كتاب، در بهار سال ١٣٨٢ به پايان رسيد و در بهار سال ١٣٨۵ با تلاش جمعى از محققين مركز علمى - تحقيقاتى دارالعرفان منتشر و روانه بازار شد. مؤلف، انگيزه تأليف خود را در پيشگفتار چنين بيان مىكند: «آنچه سبب نگارش اين كتاب در زمينه عشق و محبت و مهر و مهرورزى شد، جملهاى باارزش از حضرت امام موسى بن جعفر(ع) خطاب به هشام بن حكم به اين مضمون بود: «... اى هشام در انجيل نوشته شده: خوشا به حال آنان كه به يكديگر مهر و محبت مىورزند؛ اينان در قيامت مورد مهر و رحمتند.»
ساختار
كتاب، در يك جلد منتشر شده است كه حاوى 8 فصل و هر فصل، شامل چند بخش و هر بخش، داراى زيرمجموعههايى است.
گزارش محتوا
مؤلف، در جاى جاى كتاب با توجه به آيات و روايات معصومين(ع)، مطالب ارزندهاى را در جهت بحث يادآور مىشود. وى با ذكر داستانهاى زيبا و گاه، اشعار مفيد در بخشهاى مختلف، مخاطب را به خود معطوف مىكند و مطالب ارزشمند خود را در ٨ فصل براى خواننده بيان مىكند. اولين فصلى كه مؤلف به بحث در مورد آن مىپردازد، ارزش و جايگاه مهرورزى است كه با بحث در مورد «مهرورزى، فرمان سعادتبخش اسلام» شروع مىشود و در آن، به توجه ويژه اسلام به امر مهرورزى اشاره مىكند و در اين امر، از چند آيه و روايت بهره مىبرد. در ادامه، قلب مسلمانان را جايگاه مهر و محبت مىداند؛ حتى نسبت به مخالفين، با ديده محبت نگاه مىكند، سپس با طرح چند داستان آموزنده، به مسئله «جهاد، مقابله با بىمهرى» اشاره مىكند و به اين شبهه: «كه اگر دين خدا چيزى جز محبت نيست، پس چرا از برنامههاى اصولى دين جنگ است؟»، پاسخ مىدهد. مؤلف، در جواب به شبهه مزبور، با ذكر اين مطلب كه پيامبران در برخورد با دشمنان، برخورد تبليغى و فرهنگى بر اساس مهر و محبت داشتهاند، همچنين آنان با مردم سر جنگ و ستيز نداشتند، بلكه با آنان مانند طبيب برخورد مىكرند تا از بيمارىهاى معنوى رهايى يابند و دچار عذاب قيامت و بلاهاى دنيايى نگرند، ولى هواپرستان متعصب و شهوترانان، حقايق را تحمل نداشتند و براى خاموش كردن صداى فرستادگان خدا شروع به جنگ كردند و پيامبران به ناچار براى دفاع از خود و مؤمنان و حفظ دين، به پاى برخاستند. علاوه بر اين، پيامبران در برخورد با دشمن، قوانينى ارائه مىكردند كه نشان از مهرورزى و عشق به انسانيت و نجات بشر بوده است. مؤلف، در ادامه، به عوامل مهرورزى و كانونها و زمينههاى ظهور مهر و محبت در انسانها اشاره كرده و ياد خدا، عمل صالح، همدمان پاك، معارف و اخلاق، فقه اهل بيت(ع)، نماز و مسجد را زمينهساز و كانون مهرورزى خوانده است. وى، در ادامه، به جلوههاى مهرورزى خدا پرداخته و ضمن بررسى آثار رحمت خدا، قرآن را منبع عظيم مهر و رحمت الهى برشمرده است. در بخش بعدى كتاب، به جلوههايى از مهرورزى انبياء و اهل بيت(ع) اشاره نموده و پيامبر اسلام را سرچشمه مهر و محبت معرفى مىنمايد و گوشههايى از مهرورزى پيامبران اولوالعزم(ع) و اهل بيت(ع) را حتى نسبت به مخالفان و دشمنان خويش، به تصوير مىكشد. در بخش ديگرى از كتاب، نگارنده، خدا و اهل بيت(ع) را معشوق واقعى و مثبت خوانده و براى چنين عشق و محبتى، ارزشى فوق العاده قايل شده و آثار مهرورزى به اهل بيت(ع) را بررسى مىنمايد و چند روايت و داستان را در زمينه نشانههاى اولياى الهى و مهرورزى آنان نقل نموده و آنها را شرح مىنمايد. در ادامه، نگارنده، به آثار شگفتانگيز محبت راستين نسبت به ديگران پرداخته و حكاياتى پندآموز در اين زمينه نقل مىنمايد و قيامت را چشماندازى بىپايان از مهرورزى انسانها در دنيا ارزيابى كرده و مهرورزى خداوند به بهشتيان و بىمهرى او نسبت به جهنميان را توصيف مىكند. در بخش پايانى كتاب، تحت عنوان مهرورزى به جانوران، تأثير مهر و محبت انسان به حيوانات را بررسى نموده و حكاياتى را در اين زمينه نقل مىنمايد. وى، دين اسلام را دينى مىداند كه حتى براى مهرورزى به جانوران نيز اهميتى بسزا قائل است. مؤلف، در پايان كتاب، در ذيل عنوان «فرجام سخن» باز هم به اكسير شگفتانگيز محبت توجه مىكند و با آوردن آيهاى از قرآن و چند داستان و شعر، به اهميت موضوع مهرورزى مىپردازد.
وضعيت كتاب
كتاب، داراى پاورقىهايى است كه حاوى مصادر آيات و روايات و توضيحات نافع است. در ابتداى كتاب، فهرست محتويات، سخن ناشر و گفتار مؤلف ذكر شده و در پايان آن، فهارس كتاب كه شامل فهرست آيات، روايات، انبياء و معصومين، اعلام، اديان و مذاهب و قبايل و فرق، كتابها، مكانها، اشعا، منابع و مآخذ مىباشد.
منابع مقاله
١. مقدمه و متن كتاب؛ ٢. حبيبى، سلمان، ١٣٨٩، كتابشناسى آثار استاد حسين انصاريان، قم، دارالعرفان.