بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
اولاً هفتهی جهاد کشاورزی بر همهی شما کشاورزان عزیز، بلکه بر همهی ملت ایران مبارک باشد. دیدار با زحمتکشان عرصهی کشاورزی - با توجه به اهمیتی که این بخش برای امروز و فردای این کشور دارد - برای من دیدار بااهمیتی است. مطالب خوبی هم بیان شد؛ هم آنچه که این چهار برادر ما، کشاورزان نمونه، گفتند، مطالب شیرین و دلنشینی بود برای من، و انعکاس مجموعهی زیبایی بود از اعتماد به نفس، امید به آینده، تلاش بیوقفه و شجاعانه، در عین توکل به خداوند متعال؛ هم مطالبی که وزیر محترم ذکر کردند، کاملاً مطالب درستی است و نشاندهندهی این است که تشکیلاتِ مسؤول امر کشاورزی، با تدبیر و ملاحظهی جوانب گوناگونِ کار، انشاءاللَّه در صدد است که این مسألهی مهم را در کشور سر و سامان تازهیی بدهد. یک جمله به کشاورزان عرض میکنم، یک جمله به مدیران بخش کشاورزی.
حرف بنده به شما کشاورزان عزیز و به همهی کشاورزان سراسر کشور این است که کاری که شما بر عهده گرفتهاید، کار کوچکی نیست. همان کشاورزی که در یک نقطهی دوردستی از کشور فرض کنیم بر روی یک یا پنج هکتار زمین مشغول کار است، به سهم خود یکی از پایههای اساسی حیات این کشور را بالا میبرد. مواظب باشید کشاورزی تحقیر نشود؛ کشاورزی بسیار حایز اهمیت و دارای عزت است. ارزشی هم که در شرع مقدس اسلام شنیدهاید که برای قشر کشاورز بیان شده است، ناشی از اهمیت این کار است. شما چه میکنید؟ شما با استفاده از نعمت خدادادىِ زمین و آب، گنجینههای الهی را - که در ذرات هست، در خاک هست، به وسیلهی نور خورشید و عوامل طبیعی این گنجینهها بارور میشود - استخراج میکنید، تا انسانهایی که روی این زمین زندگی میکنند، زنده بمانند. اگر غذا نباشد، زندگی نیست؛ و شما غذای انسانها را تأمین میکنید؛ لذا عظمت و ارزش این کار یک ارزش طبیعی و شبیه ارزش ذاتی است. امروز کشور ما - که مورد سوءنیت و کینهورزی قلدرهای دنیاست؛ علت این کینهورزی هم این است که این کشور حاضر نیست زیر بار قلدری قلدرها برود - بیش از همیشه به امنیت غذایی احتیاج دارد، تا برای نانش، برای خوراک روزمرهاش، برای روغنش، برای گوشتش محتاج کشورهای دیگر نباشد؛ محتاج کسانی که میتوانند در مقابل این عطیه، شرف او را مطالبه کنند، نباشد؛ امنیت غذایی برای کشور ما خیلی مهم است. سال گذشته که اعلام شد کشور به خودکفایی در گندم رسیده است، به نظر من حقیقتاً یک عید بزرگ برای این کشور بود. بنده از کشاورزان، از مدیران بخش کشاورزی، از جوانان عالمی که در این کار کمک کردند، از اعماق دل متشکر شدم، مطمئناً ملت هم متشکر شد؛ این حادثهی بزرگی بود. مردان و جوانانی همت کردند که این کار بشود، و شد. ما همان کشوری هستیم که در دوران طاغوت، پایهی کشاورزی ما را متزلزل کردند، برای این که ما را وابسته کنند؛ برای این که بازار برای گندم خودشان و بقیهی محصولات کشاورزی دیگران - بیگانگان - درست کنند. با این افزایش جمعیت - امروز کشورمان بیش از دو برابر اول انقلاب جمعیت دارد - اگر بنا بود ما مثل آن روزِ آنها از نظر گندم محتاج بیگانگان باشیم، برای هر تن گندمی که به ما میدادند، یک منت سنگین، یک بار سنگینِ تحقیر بر روی دوش این ملت سوار میشد؛ هر وقت هم که مایل بودند، میتوانستند این را قطع کنند؛ اما ملت ما در گندم به خودکفایی رسید. عین همین قضیه باید در بقیهی محصولات مهم و اساسی غذایی به وجود بیاید؛ در برنج، در روغن، در گوشت، در لبنیات، که نیازهای کشور است. باید کشور به دیگران اصلاً محتاج نباشد و مردم کشور بدانند که شما قشر کشاورز و دامدار با غیرت خود، با ایمان خود، با همت خود، غذای آنها را تأمین میکنید و مردم محتاج این نیستند که از دیگران درخواست کنند؛ هم پول بدهند، هم منت بکشند، هم دایم تَه دلشان نگران باشد که اگر یک مشکلی به خاطر یک مسألهی سیاسی و غیره پیش آوردند، چه کنیم. کشاورز ایرانی برای ملت ایران امنیت غذایی را تأمین میکند؛ این، افتخار بزرگی است؛ قدر خودتان را بدانید. من این را عرض میکنم برای این که در سرتاسر کشور، جوانان مناطق کشاورزی که گاهی جاذبهی مشاغل دیگر آنها را به خود جذب میکند، بدانند که ارزش و کرامت و تأثیر این شغل از اکثر مشاغل دیگر، در زندگی جمعی ملتشان، بالاتر است و جای گسترش هم دارد.
امروز دیگر آن روزی نیست که یک کشاورز در طول سی، چهل سال همیشه روی یک قسمت از زمین کار کند و یک مشت گندم به دست بیاورد؛ نخیر، امروز فنون جدید، دانشهای جدید، تجربههای جدید وارد میدان شدهاند. شما میبینید که بازده متوسط چهار تن گندم را یک انسانِ باهمت، به یازده، دوازده تن در هکتار میرساند؛ همین کار در برنج، در زیتون و در کُلزا هم شده است. دیگر اینطور نیست که منطقه، منطقهی محدودی باشد. جوانها وارد بشوند، آموزشهای لازم را بگیرند؛ آنهایی که میتوانند، تحصیلات لازم را در زمینهی خاک، آب و مسائل گوناگون کشاورزی ببینند، بعد، به جان این سرزمین پُربرکت بیفتند و برکات الهی را از آن استخراج کنند؛ این کار ممکن است. دستگاههای دیگر هم البته باید کمک کنند. این، مطلبی بود که میخواستم به شما کشاورزها بگویم. کارتان بزرگ و مهم است؛ مهم در ابعاد ملی. اگر درست نگاه کنیم، با اهمیت نظام جمهوری اسلامی و این پرچم برافراشتهی اسلام در این سرزمین، کار شما در ابعاد بینالمللی مهم است. این کار را قدر بدانید و خدا را شکر کنید بر این که یک چنین توفیقی به شما ارزانی داشته است؛ روز به روز در این کار پیش بروید و جوانها، حداقل جوانهای همان خانوادهها و جوانهای دیگری که در این رشته تحصیل کرده و علاقه و شوق دارند، به خیل انبوه کشاورزان ما ملحق بشوند.
مسؤولان با این نگاه، با نگاهِ «حایز اهمیت»، باید به بخش کشاورزی نگاه کنند. بخش کشاورزی یک محور اصلی در ادارهی کشور است؛ و باید با این چشم در تنظیم معلومات دانشگاهی، در تخصیص بودجه، در گماشتن افراد کارآمد و توانا در رأس کارها، به آن نگاه کرد؛ باید امر کشاورزی را در کشور سبک نشمرند. البته صنعت هم مهم است و وقتی ما روی کشاورزی تکیه میکنیم، صنعت را نفی نمیکنیم؛ آن هم یک محور اساسی دیگری برای پیشرفت کشور است؛ اما جاذبههای گوناگون و زرق و برق و نام و نشان بخشهای دیگر، مبادا اهمیت این بخش بسیار مهم را تحتالشعاع قرار بدهد؛ شریان اصلی زندگی جامعه، در این بخش است و زندگی واقعی و ملموس جامعه - حیات اجتماعی - در این بخش، بیشتر معنا پیدا میکند؛ چون اینجا مسألهی غذا و مسألهی امنیت غذایی و مسألهی استقلال ناشی از امنیت غذایی و خودکفایی مطرح است؛ این نکتهی اول، که مسؤولان با این چشم به مسألهی کشاورزی نگاه کنند. این نگاه - همانطور که گفتیم - در دانشگاه، در بخشهای دانشگاهی مربوط به کشاورزی، در تنظیم درسها، در گرفتن دانشجو، در پرداختن به استاد، اثر میگذارد، تا بقیهی خدمات گوناگونی که دولت میتواند به کشاورزان بدهد؛ مانند آنچه که مربوط به بانکهاست، آنچه که مربوط به سازمان مدیریت و برنامهریزی است، آنچه که مربوط به خود وزارت جهاد کشاورزی است.
نکتهی دوم برای مسؤولان این است که در کار کشاورزی، همینطور که اسم شما جهاد کشاورزی است، جهادی حرکت کنید. ما از اول انقلاب، هر کار بزرگی که توانستهایم انجام بدهیم، به برکت اعتماد به نفس و بلندپروازی و کار جهادی بوده است. جوانانِ جهاد سازندگی آن روزی کارهای بزرگ را در این کشور شروع کردند که حتی آن کسانی که جلوی چشمشان این کارهای بزرگ انجام میگرفت، باور نمیکردند که جوان ایرانی قادر به این کارهاست. در دوران رژیم طاغوت، گندم را از امریکا میخریدند و سیلو را روسها برایشان میساختند؛ آنها سیلو را هم نمیتوانستند بسازند! باید روسها میآمدند؛ این صنعت در ایران نبود. در سالهای اول انقلاب، این جوانان جهاد دانشگاهی آمدند و گفتند امام دستور دادهاند مردم گندم بکارند؛ خوب، گندم سیلو لازم دارد؛ درِ خانهی چه کسی برویم، جز درِ خانهی همت و ابتکار خودمان؛ شروع کردند. افرادی میدیدند که این سیلو بالا میرود - البته در روز اول، با ظرفیت کم - اما باور نمیکردند! و امروز کشور ما یکی از کشورهای مطرح از لحاظ سیلوسازی در دنیاست؛ به برکت همین جوانها. کار جهادی، این است. در هر بخشی از بخشهای گوناگون صنعتی و فنی و علمی و تحقیقاتی که ما با روحیهی جهادی وارد شدیم، پیش رفتهایم. روحیهی جهادی یعنی چه؟ یعنی اعتقاد به این که «ما میتوانیم»؛ و کارِ بیوقفه و خستگیناپذیر و استفاده از همهی ظرفیت وجودی و ذهنی و اعتماد به جوانها. الان در همین بخش انرژی هستهیی که این همه دنیای استکبار را سراسیمه کرده، اکثر کسانی که در آنجا مشغول کار هستند، جوانهای تحصیلکردهاند؛ صدها جوانِ کمسال و تحصیلکرده، این چرخ را میچرخانند و این عزت را برای کشور پدید آوردهاند. در همهی بخشها همینطور است. به نیروهای بااستعداد، چه از جوانها باشند و چه از انسانهای با تجربه، اعتماد کنند. اعتماد به این افراد و توکل به خدای متعال و اخلاص نیت برای خدا، اساس کار است. جهاد کشاورزی باید در معنای حقیقی کلمه، برای مسائل کشاورزی کشور و دامداری و بقیهی کارهایی که برعهدهی این وزارت است، جهادی عمل کند.
مسألهی سوم این است که ما به کشاورزمان میگوییم تلاش کنید تا امنیت غذایی برای کشور به وجود بیاورید؛ اما به مسؤولانمان میگوییم این پایان کار نیست؛ ما بایستی به صادرکنندگان این محصولات تبدیل شویم؛ ما باید بتوانیم دیگران را بهرهمند کنیم. این کار، کارِ دستگاههای گوناگون دولتی است که وسایلش را فراهم کنند؛ ما میتوانیم.
مرتب از اینکه ما از لحاظ آب در مضیقه هستیم، حرف میزنند؛ خوب بله، ما میدانیم کشور ما از آن کشورهای پُر آب نیست؛ اما آیا از همین آبی که امروز داریم، استفادهی بهینه میشود؟ جواب، منفی است. این، جزو کارهای وزارت جهاد کشاورزی و وزارتخانهها و دستگاههای گوناگون دولتی است که آموزش چگونگی استفادهی از آب، تنظیم جریان آب در بخشهای مختلف، نگهداری از همین مقدار آبی که از نزولات مبارک آسمانی است، با انواع و اقسام شیوههایی که امروز در دنیا معمول است، جزو کارها قرار بگیرد. بنابراین، کشور ما از کشورهای پُر آب نیست، اما همین مقدار آبی که داریم، قادر است محصولات کشاورزی را سیراب کند. در زمین هم همینطور هستیم. من در گزارشها خواندهام که ما امروز اندکی بیش از هجده میلیون هکتار زمینِ قابل کشت داریم؛ در بخشهای مختلف: دیمی و آبی و باغی و غیره، که این مقدار میتواند به سی میلیون هکتار افزایش پیدا کند؛ یعنی نزدیک به دو برابر. من در بعضی از بخشهای این کشور - در مسافرتهایی که کردهام - زمینهایی را دیدهام که با «کار» میتوانند تبدیل بشوند به زمینهای قابل کشت. ما خیلی امکانات در این کشور داریم. ما یک کشورِ به معنای حقیقی کلمه غنی هستیم و این «غنا» را مردم باید حس کنند؛ از این غنا باید استفاده کنند. به زارع میتوانیم بگوییم روی این زمین، خوب و با شیوهی علمی کار کن و محصول به دست بیاور؛ چیز دیگری در اختیار او نیست؛ ولی این مسؤولانند که بایستی نظام این کار را طراحی کنند.
بر روی دانههای روغنی و کُلزا یا زیتون هم کار شود. یکی از کارهای خوب این دولت این است که میخواهند زیتون را هر چه بیش از پیش ترویج کنند؛ وارد سبد غذایی مردم کنند، که جزو کارهای بسیار خوب است. البته کشور بایستی حتماً در برنج و گوشت و لبنیات هم به خودکفایی برسد؛ این جزو کارهایی است که مسؤولان دولتی باید بکنند.
بخش آموزش کشاورزی و ترویج و استفاده از دانش موجود دنیا در دانشگاههای ما و فرستادن جوانها برای کمک به روستاییها، جزو کارهای بسیار مهم است. البته به همهی روستاییان و همهی کشاورزان و کسانی که دستاندرکار کشاورزیاند، توصیه میشود که از این جوانان مطلع و خبره در کار کشاورزی استقبال کنند. بنده در بعضی از روستاها از نزدیک ملاحظه کردم که جوانهای خبره و دانشآموختهی کشاورزی، یک نفرشان بیکار نمانده بود! همه در مزارع مشغول کار شده بودند و نتیجه این شده بود که آن بخش از لحاظ محصول کشاورزی، رشد فوقالعادهیی کرد، که در بیانات این عزیزان هم این مسأله را شنیدید. باید از شیوههای علمی استفاده کرد.
عزیزان من! امروز کشور شما، کشوری است در حال حرکت به جلو. این حرفها مربوط به کشاورزی است؛ ولی ما در قضیهی صنعت، در قضیهی تحقیقات، در امر سیاست، در رشتههای گوناگون علوم، در پدید آوردن مسائل نو، در همه جا، حرکتهایی را به برکت انقلاب و به برکت نظام جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم، که کشور به برکت آنها خواهد توانست این فاصلهی ژرفی را که دشمنان میان این کشور و میان کشورهای پیشرفته بهوجود آوردهاند، پُر کند. حرکت امروزِ کشور، حرکت مبارکی است؛ حرکتِ سرشار از امید و نگاه به آینده. کاری که امروز دستگاههای مختلف میکنند، چه در این بخش - بخش کشاورزی - چه در بخشهای دیگر، باید یک قاعدهی محکمی باشد که بتوانند بعد از بیست سال - وقتی دوران سند چشمانداز بیست ساله تمام شد - احساس افتخار کنند و بگویند ما بودیم که این تدابیر را اندیشیدیم و امروز کشور بعد از گذشت بیست سال، به این رشد و اعتلاء رسیده است؛ که میرسیم انشاءاللَّه. جوانهای ما - شماها - خواهید دید انشاءاللَّه آن روز را؛ و دشمنان مستکبر نظام جمهوری اسلامی از همین میترسند و علت دشمنیها، همین است. آنها از اینکه یک کشوری، یک ملتی، با تمسک به اسلام بتواند به این قلهی عظیم زندگی مدنی و افتخارات تمدنی خود برسد، نگرانند؛ چون میدانند این بهترین مروج اسلام و بهترین مروج معنویت است؛ میدانند که اگر این راه را این ملت طی کرد، جلوی زیادهخواهیها و زیادهخواریهای آنها گرفته خواهد شد. کمپانیهای غاصب صهیونیستها و دیگران، میخواهند دنیا را بچاپند؛ سختشان است که ببینند یک ملتی در مقابل داعیههای آنها اینطور در همهی بخشها جلو میرود؛ اما علیرغم آنها ملت ایران به پیش خواهد رفت و اسلامِ عزیز سربلندتر از آنچه که هست، خواهد شد و انشاءاللَّه پرچم عزت اسلامی بر بلندای این ملت و همهی دنیای اسلام به اهتزاز در خواهد آمد.
از خداوند متعال سلامت و سعادت همهی شما را مسألت میکنم و امیدوارم مشمول ادعیهی زاکیهی حضرت بقیةاللَّه (ارواحنافداه) باشید و انشاءاللَّه همهتان موفق باشید.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته