یكی از شیوههای تربیتی - تبلیغی، سود جستن از تشویق و تنبیه است. (1) تشویق وسیلهای برای ایجاد شوق، انگیزه و رغبت برای انجام كارهای نیك و ایجاد عادتهای پسندیده میباشد و تنبیه، عاملی برای جلوگیری از پیدایش خصلتهای ناپسند یا انجام كارهای زشت و ترك عادتهای نكوهیده به شمار میرود. بی گمان هر دو عامل تشویق و تنبیه در پیشرفت تربیتی انسانها نقش مؤثری دارند. به كارگیری این دو شیوه در تمام مراحل زندگی انسانها مفید و سازنده است، اما در دوران كودكی به كار بستن این شیوه اهمیت بیشتری دارد، زیرا كودكان از لحاظ رشد فكری و معنوی در حالت ضعف به سر برده، در مقابل اعمال پسندیده نیاز به تشویق دارند تا آنها را در خود تقویت نمایند. در مقابل، نیاز به تنبیه در جهت ترك خصلتهای نكوهیده نیز امری گریزناپذیر است.
از این رو با توجه به اهمیت این دو شیوه متضاد و كارساز، به هر كدام از این دو به گونهای جداگانه میپردازیم تا خواننده محترم، خود در فرایندی فعال با تركیب دقیق این دو عامل تربیتی شیوهای درخور در تربیت دینی كودكان برگزیند.
تشویق عاملی سازنده
این انتظار كه كودك یا نوجوان بدون تشویق به وظایف خود عمل نماید، انتظاری بجا و درست نیست. تشویق سبب میشود كودك یا نوجوان انگیزه و شوق لازم را برای انجام كارهای شایسته به دست آورده، از این رهگذر عادت به انجام كارهای شایسته در وجود او نهادینه شود.
اگر كودك پس از انجام عملی شایسته تشویق، مورد تحسین قرار گیرد، شیرینی تشویق در خاطره او باقی خواهد ماند و انگیزه او را در تكرار آن عمل قویتر خواهد ساخت.
روزی امام حسن مجتبی علیه السلام كودكی را دیدند كه نان خشكی در دست داشت، لقمهای از آن میخورد و لقمه دیگر را به سگی كه در آنجا بود میداد. آن كودك فرزند یكی از بردگان بود. امام از او پرسید: پسر جان، چرا چنین میكنی؟ كودك جواب داد: من از خدای خود شرم دارم كه غذا بخورم و حیوانی گرسنه به من بنگرد و به او غذا ندهم. حضرت از روش و سخن زیبای او خرسند شدند و دستور دادند غذا و لباس فراوانی به او عطا كنند. سپس وی را از اربابش خریده آزاد نمودند. (2) »
تشویق، روح كودك را در جهت انجام كار تقویت نموده، احساس رضامندی و خشنودی را در او به وجود میآورد. همین احساس در تكرار عمل به وی یاری میرساند. به عنوان مثال وقتی در كلاس آموزش قرآن در صدد آموزش قرآن میباشیم بهتر است به جای اشكال از اعراب و تجوید و... بر نكات مثبت و پیشرفتهای جزئی تكیه نماییم و در این میان برخی اشتباهات را به نرمی گوشزد نمائیم.
مطمئن باشید خود به خود انگیزه خواندن بهتر در كودك به وجود خواهد آمد. زیرا تذكرهای مستقیم، متناسب با روحیه لطیف و تشویق پذیر كودك نیست.
تشویق عاملی كارا و مؤثر در تقویت رفتار انسانها و شكوفایی استعدادهای نهفته ایشان است. این عامل سبب پیدایش نشاط و خودباوری در كودك و نوجوان شده، وی را از دلزدگی و ناامیدی دور میسازد. مناسب است، به یك نمونه جالب و واقعی از اثر تشویق اشاره نمائیم:
«اولین بار كه بنا شد به منبر بروم، نزد آقا شیخ علی اكبر رشتی رفتم و گفتم: یك منبر برای من بنویس. او برای من یك منبر نوشت. من این منبر را حفظ كردم. تصمیم گرفتم اولین منبرم در مسجدی كه پدرم شبها در آن جا نماز جماعت اقامه میكرد، باشد. آقا شیخ محمد شمیرانی كه دهها بار مرا دیده بود، وقتی مرا در بالای منبر دید بهت زده به من خیره شد. دیگران نیز به نافله عشاء نپرداختند و همگی به من نگاه میكردند. شروع به سخنرانی كردم و مطالبی را كه حفظ كرده بودم مطرح نمودم.
خیلی خوب به خاطر دارم كه ابتدای منبری كه آقای عزمی (رشتی) برایم نوشته بود چند بیت شعر داشت، وقتی این چند یت شعر را خواندم آقا شیخ محمد شمیرانی با صدای بلند گفت: آفرین. این كلمه در آن روزگار به من چنان قدرتی داد كه هر قت بشنوم یا در كتابی بخوانم كه تشویق چه میزان مؤثر است، این آفرین او مثل آفتابی در ضمیر من میدرخشد.
شاید در آن موقع 15 یا 16 ساله بودم، بعضیها همان شب به پدرم گفتند: اجازه بدهید جلسهای هم در خانه بگیریم و ایشان این منبری را كه این جا رفته، در خانه بروند. به این ترتیب، اولین منبر خیلی مورد توجه قرار گرفت.
آن شب وقتی به منزل آمدیم، پدرم گفت: با این كه اولین منبرت بود، خوب صحبت كردی و مطالب را بدون وحشت، نگرانی و اضطراب بیان كردی، من هم صادقانه گفتم: آن آفرین آقا شیخ محمد شمیرانی این اثر را در من گذاشت.» (3)
انواع تشویق
تشویق صورتهای گوناگونی دارد. نگاه محبت آمیز، سپاس گفتاری، نوازش عملی، تعریف در نزد دیگران، دادن هدیه و پاداش و... همگی از گونههای تشویق به شمار میروند و میتوان با توجه به جایگاهها و موقعیتها، از آنها بهره برادری كرد.
اما آنچه سزاوار توجه است آن است كه رشد كودك مراحل مختلفی دارد. با توجه به این مطلب تشویق باید متناسب با وابستگی، گرایش و علاقه كودك ارائه شود. شاید مدادرنگی بتواند كودك 7 ساله را خوشحال كند اما در تاثیرگذاری آن بر كودك 11 ساله بایستی تامل نمود. بنابراین در تشویق، ملاحظه رغبتهای كودكان و مراحل رشد ایشان بسیار ضروری است.
قانون تشویق
تشویق نیز مانند هرچیز دیگر بایستی در چارچوب خاص خود به كار گرفته شود تا اثرات مطلوب بر جای گذارد. از این رو توجه به نكات بعدی ضروری مینماید:
یكم. در تشویق زیاده روی نكنید
زیاده روی در تشویق موجب كاسته شدن از ارزش آن میشود و از سویی توقع كودك را بالا میبرد، زیرا در وی این انتظار به وجود میآید كه برای هر كار كوچك و بزرگ باید مورد تشویق قرار گیرد. از دیگر زیانهای زیاده روی در تشویق، كاهش حس مسؤولیت پذیری در كودك است، زیرا تا تشویق در كار نباشد وی انگیزه لازم برای انجام كار را در خود احساس نمیكند به همین خاطر از وظایفی كه بر عهده او گذاشته میشود شانه خالی میكند. بنابراین تشویق نباید به صورت یك جریان مداوم و پیوسته در آید. بلكه بایستی گاه به گاه و گام به گام در جهت رشد شخصیت كودك باشد.
دوم. غرورآفرین نباشد
در تشویقهای گفتاری و كلامی نباید به گونهای عمل نمود كه كودك دچار خودبینی و خود برتربینی شود. به همین جهت مناسب است در نوع واژگانی كه در تشویقهای كلامی به كار میرود دقت شود. زیرا پیدایش خود بزرگ بینی موجب واكنشهای منفی در كودك شده، اثرهای زیانباری بر روح او وارد ساخته، موجب عقب افتادگی اخلاقی وی خواهد گشت.
سوم. علت تشویقها مشخص باشد
دلیل تشویق باید به گونهای روشن و شفاف به كودك یا نوجوان، حتی بزرگسال گفته شود، تا او بداند در برابر چه كاری مورد تشویق قرار گرفته است. این مساله موجب میشود وی در پی انجام دوباره آن كار برآید. از این رو بهتر است در هنگام تشویق به جای به كار بردن پسر خوب، شاگرد ممتاز و... گفته شود: چون محمد در تمیز كردن مسجد كمك كرده است، چون حسین در كلاس به درسها خوب گوش میداد، چون علی در نماز اول وقت شركت میكرد.
این رویه زیبا در سیره امام صادق علیه السلام به خوبی آشكار است. هشام بن حكم جوانی بود كه در علوم عقلی و كلامی تبحر داشت. او از سنین كودكی درپی دانش و حقیقت جویی بود. روزی به هنگامی كه هنوز در سنین نوجوانی به سر میبرد و تازه سبزه عارضش دمیده بود، در سرزمین منا خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عدهای از بزرگان و سالخوردگان شیعه نیز حضور داشتند، افرادی مانند: حمران بن اعین، قیس بن ماصر، ابوجعفر احول و دیگر بزرگان در محضر امام بودند. امام صادق علیه السلام برای تشویق هشام، وی را بر حاضران مقدم داشت و مقام او را بلند گردانید و او را در كنار خود نشاند. این امر بر بعضی از یاران حضرت گران آمد، حضرت به آنان فرمود: احترام و اكرام من نسبت به این نوجوان، از آن جهت است كه او به وسیله دانش خود، با تمام قوا ما را یاری میكند. (4)
بیان علت تشویق نه تنها موجب تقویت رفتار مورد نظر در كودك میشود بلكه شبهه تبعیض را از ذهن دیگر كودكان میزداید و راهكار جدیدی برای رسیدن به تشویق به آنها میآموزد.
چهارم. تشویق متناسب
تشویق باید با كار انجام شده تناسب داشته باشد. مثلا در مقابل كاری كوچك نباید جایزهای بزرگ داد یا به عكس در مقابل كاری بزرگ و شایسته، تشویقی كوتاه و كم بها ارائه داد. در برخورد پیامبر با یك نوجوان، نمونه عینی این مساله را در مییابیم. «نوجوانی كه هنوز به سن بلوغ نرسیده بود عطسهای كرد و پس از آن طبق سیره و سنت مسلمین گفت: الحمدلله رب العالمین. در این هنگام پیامبر اكرم كه شاهد این جریان بود به جوان فرمود: «بارك الله فیك» و او را با گفتار خویش تشویق نمود. (5) در واقع پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در برابر گفتار نیك نوجوان، تشویقی مناسب را برگزیدند و با كلام خود، او را تحسین نمودند.
پنجم. تشویق دارای بار ارزشی باشد
همان گونه كه پیشاپیش آمد، تشویق نباید حالت یكنواختی به خود بگیرد. از سوی دیگر تشویق راهی است برای نشان دادن خوبیها و جدا ساختن كودك از بدی ها. از این رو سزاوار است برای آن كه كودك با جنبههای معنوی و ارزشی عمل نیز آشنا شود از پاداشهای معنوی نیز سخن به میان آورده شود، به عنوان مثال به او گفته شود اگر در طول تابستان به طور مرتب برای نماز صبح بیدار شوی یا هر روز اول صبح یك صفحه قرآن بخوانی، مطمئن باش خداوند از تو راضی خواهد شد و در كارهایت وفقیت بیشتری به دست خواهی آورد، من نیز در صورت امكان برایت جایزهای تهیه میكنم.
ششم. وفا به وعدهها
مربیان دینی یا والدین باید به وعدههایی كه به كودكان میدهند پای بند بوده، از وعدههای دروغ و آنچه در توان آنها نیست پرهیز نمایند. زیرا وعدههای پوچ تنها به بی اعتمادی فرزندان دامن خواهد زد و بذر عدم اطمینان به دیگران و دروغگویی را در وجود آنها خواهد پاشید. كلام نورانی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در تایید همین گفتار ارزیابی میشود كه فرمودند: «كودكان را دوست بدارید و نسبت به آنها مهربان باشید و به وعدههایی كه به آنها داده اید وفا كنید. (6) »
دوری از وعدههای تهی از واقعیت و دروغ، جو امنی را در محیط تربیتی حكمفرما میكند، فضایی آكنده از ایمان و اطمینان كه میتواند فرایند تربیت دینی را در جادهای هموار هدایت نماید. و نور ایمان را بر دلهای مربیان تربیتی و تربیت یافتگان بتاباند. شاید سخن امام علی علیه السلام تاییدی بر این مطلب باشد كه فرمودند: «لا یجد عبد طعم الایمان حتی یترك الكذب هزله وجده (7) ؛ بندهای طعم ایمان را نمیچشد مگر این كه دروغ را چه شوخی، چه جدی ترك كند.»
هفتم. تشویق فوری باشد
تشویق باید بلافاصله پس از انجام گرفتن رفتار پسندیده انجام شود، تا كودك ضمن درك رفتار پسندیده از لذت و شیرینی رفتار خوب نیز بهره مند شود. سیره امام مجتبی علیه السلام در این زمینه الگویی قابل اجرا و آموختنی است: «روزی امام مجتبی بر كودكانی میگذشتند. آنها در حال بازی بوده، قرص نانی را كه داشتند میخوردند. كودكان با مشاهده امام از وی دعوت كردند تا در خوردن نان همراهی شان كند. حضرت با مهربانی فرود آمدند و با آنان مشغول خوردن نان شدند. سپس همه را به خانه خود بردند و به آنان خوراك و لباس مرحمت كرده، فرمودند: «فضیلت و برتری ویژه این كودكان است. زیرا تمام دارایی خود را (كه همان قرص نان بود) با من قسمت نمودند، ولی ما بیش از آنچه كه به آنان خوراندیم، موجود داریم. (8) »
در این حادثه امام نه تنها بلافاصله به تشویق و واكنش مثبت (تقویت كننده مثبت) پرداختند بلكه گام را بالاتر نهاده با تشویق كلامی آنان را تحسین نموده اند.
هشتم. دستیابی به پاداش و تشویق ناممكن و سخت نباشد
پاداش باید به گونهای باشد كه كودك با بهبود بخشیدن به رفتارهای خویش، بتواند به دفعات از آن برخوردار شود نه آن كه شرایط رسیدن به پاداش برای او طاقت فرسا باشد، چرا كه به یاس و ناامیدی كودك منجر خواهد گشت و ادامه راه را برای كودك دشوار و حتی ناممكن خواهد ساخت به عنوان مثال پاداش پس از حفظ یك یا چند سوره كوچك در نظر گرفته شود نه آن كه وابسته به حفظ سختترین جزء قرآن باشد.
البته از سوی دیگر پاداش نباید به صورتی ارائه شود كه به راحتی قابل دست یابی باشد بلكه رعایت میانه روی در این میان بسیار لازم و ضروری است.
نهم. تشویق نه تبعیض
در تشویق و پاداش دهی نباید بین كودكان تبعیض قائل شد. این كار اثر تشویق را از بین برده، مشكلات جدیدی را به وجود میآورد. البته توجه به میزان فعالیتها و رفتارهای ارزشمند كودكان و اختصاص تشویق و پاداش متناسب به هر كدام با این بحث تعارضی ندارد. بلكه سخن آن جاست كه در گروههای یكسان نبایستی تبعیض قائل شد.
اهمیت رفتارهای عادلانه و بدور از نابرابری تا آن جا است كه پیامبر، یكی از اصحاب خود را به همین واسطه توبیخ نموده، او را به عدالت سفارش میفرمایند. «نعمان بن بشیر میگوید: روزی پدرم به من هدیهای داد و به دیگر برادران و خواهرانم چیزی نداد. مادرم عمره بنت رواحه به پدرم گفت: من به این تبعیض راضی نمیشوم، مگر آن كه رسول خدا صلی الله علیه و آله درستی عمل تو را گواهی كند. از این رو پدرم به محضر پیامبر شرفیاب شد و عرض كرد:ای رسول خدا، من به فرزندم هدیهای دادهام و همسرم مرا واداشته كه شما را بر درستی این كار گواه بگیرم. پیامبر پرسیدند: آیا به همه فرزندانت چنین هدیهای داده ای. گفت: نه. حضرت فرمودند: پس از خدا بترسید و بین فرزندانتان به عدالت رفتار نمایید. من به كار ظالمانه گواهی نمیدهم.» (9)
سخن آخر
با توجه به آن چه گفته شد، باید حساسیت به كارگیری شیوه تربیتی تشویق و تنبیه را دریافت، زیرا سهل انگاری و تندروی پرتگاهی مهیب در به كارگیری تشویق و ترغیب محسوب میشود. اما اگر مبلغان و مربیان دینی بتوانند از این روش گرانبها با رعایت و شناخت حد و مرزهایش سود ببرند، بی گمان خواهند توانست شعلههای شوق و رغبت را در جان كودك بیفروزند و او را در مسیری دلپذیر و با آسودگی خاطر رهنمون شوند و از پاداشهای الهی بهره مند گردند.
ادامه دارد ...
1) برای اطلاع بیشتر بنگرید به نظام تربیتی اسلام، حاجی ده آبادی و راهنمای پدران و مادران، محمدعلی سادات، ج 2.
2) الگوهای تربیت اجتماعی، محمدعلی كریمی نیا، ص 329 به نقل از البدایة والنهایة، ج 8، ص 38.
3) مبلغان، ش 9، ص 107.
4) سفینة البحار، ج 2، ص 719 و الگوهای تربیت اجتماعی، ص 321.
5) نظام تربیتی اسلام، محمدعلی حاجی ده آبادی، ص 170.
6) وسایل الشیعه، ج 3، ص 134.
7) كافی، ج 2، ص 340.
8) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 11، ص 19 و الگوهای تربیت اجتماعی، ص 164.
9) میزان الحكمه، ج 10، ص 707.