لذت طلبی انسان
انسان يك موجود لذتگرا و زيبا دوست است و از هر چيزی كه مانع لذت او شود متنفر است.
برای برطرف كردن موانع لذت، آشنايی با فرهنگ لذت حقيقی لازم و ضروری است; چرا كه اگر انسان با فرهنگ صحيح لذت آشنا نباشد، نمیتواند موانع آن را برطرف و طعم خوش آن را احساس نمايد.
از نكات قابل توجه در مورد فرهنگ لذت اين است كه بدانيم ماندگارترين لذتها كدام است؟ پاسخ سؤال فوق، راه جديدی را به روی ما میگشايد و ما را در رسيدن به لذت حقيقی رهنمون میشود.
لذتهای انسان را میتوان به دو قسم تقسيم نمود:
1 - لذتهای مادی و دنيوی
2 - لذتهای معنوی و اخروی
تفاوت لذتهای مادی و معنوی
مهمترين تفاوت لذتهای دنيوی و اخروی در اين است كه لذتهای دنيوی به مرور زمان موجب دلزدگی و رنجش خاطر انسان میشوند; مثلا تكرار خوردن يك نوع از لذت بخشترین غذاها انسان را دچار دلزدگی مینمايد و درجه لذتش را كاهش میدهد.
نكته فوق را میتوان از مهمترين لذتهای ماندگار
علل و عوامل نوآوری و تنوع در امور لذت انگيز دانست. انسان از يك سو به دنبال كسب لذت است و از سوی ديگر لذتهای دنيوی با تكرار ملال آور میباشند، از اين رو اين لذتها او را اشباع نكرده و به مرور زمان كارهای لذت انگيز هميشگی اش به منفورترين آنها تبديل میشود و همين امر سبب میشود تا به كارهای جديدتری كشانده شود.
به عنوان مثال در دنيای غرب، برای درك لذت بيشتر، روزی به آزادی مطلق و اختلاط دختران و پسران رای میدهند و روز ديگر به همجنس بازی و سپس به آميزش با حيوانات میگرايند. اين همه به خاطر ويژگی لذتهای دنيوی است كه بر اثر تكرار و مداومت از درجه لذت كاسته شده و انسان به راه جديدی برای اشباع خود كشانده میشود.
اما در لذتهای معنوی و اخروی ويژگی فوق وجود ندارد. در آخرت گرچه انسان از نعمتها به طور مداوم استفاده میكند، اما هرگز دچار دلزدگی و رنجش خاطر نمیشود، خوردن لذيذترين خوراكیها و نوشيدن گواراترين نوشيدنیها و ارضاء غرايز به ويژه غريزه جنسی در اين دنيا، سرانجام انسان را دچار دلزدگی میكند; اما همين لذتها در آخرت هرگز ملال آور نيست.
خداوند متعال در قرآن كريم میفرمايد:
«و بشر الذين امنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات تجری من تحتها الانهار كلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذی رزقنا من قبل و اتوبه متشابها و لهم فيها ازواج مطهرة و هم فيها خالدون; (1) «به كسانی كه ايمان آورده و كارهای شايسته انجام دادهاند، بشارت ده كه باغ هايی از بهشت برای آن هاست كه نهرها از زير درختانش جاری است، هر زمان كه ميوهای از آن به آنان داده شود میگويند: اين همان است كه قبلا به ما روزی داده شده بود [ولی اينها چقدر از آنها بهتر و عالیتر است.] و ميوه هايی كه برای آنها آورده میشود همه [از نظر خوبی و زيبايي] يكسانند. و برای آنان همسرانی پاك و پاكيزه است و جاودانه در آن خواهند بود.»
بعضی از لذتهای معنوی دنيا
توجه به امور معنوی از جمله كارهای لذت انگيز در اين دنيا است كه هرگز ملال انگيز نبوده و تكرار آن زمينه رسيدن انسان به اوج لذت را فراهم میكند. به عنوان مثال به چند نمونه از اين امور اشاره میشود.
1 - اقامه نماز
اين كار گرچه در زندگی انسان بارها تكرار میشود، اما نه تنها دلزدگی و رنجش خاطر ايجاد نمیكند بلكه تكرار آن سبب فراهم شدن لذت بيشتر میشود.
رسول گرامی اسلام صلی الله عليه وآله «نماز» را نور چشم خود دانسته و به اشتياق خود بر مداومت آن تصريح فرموده است. آن حضرت میفرمايد:
«جعل الله جل ثناءه قرة عينی فی الصلاة و حبب الی الصلاة كما حبب الی الجائع الطعام و الی الظمان الماء و ان الجائع اذا اكل شبع و ان الظمان اذا شرب روی و انا لا اشبع من الصلاة; (2) خداوند جل ثناءه نور ديده مرا در نماز قرار داده و نماز را محبوب من گردانيد، همچنان كه غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه قرار داد. [با اين تفاوت كه] گرسنه هرگاه غذا بخورد سير میشود و تشنه هرگاه آب بنوشد سير آب میشود; اما من هرگز از نماز سير نمیشوم.»
امام حسين عليه السلام نيز در ظهر روز عاشورا; هنگامی كه دشمن خيال كشتن او را در سر میپروراند، به اقامه نماز توجه ويژه داشت و با آخرين نماز خود، مراتب بندگی و اطاعت خود از خداوند را به نمايش گذاشت.
ابوثمامه صائدی (صيداوي) هنگامی كه خبر از رسيدن وقت نماز داد، حضرت او را اين چنين دعا كرد: «ذكرت الصلاة، جعلك الله من المصلين; نماز را ياد كردي، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد.» (3)
2 - تلاوت قرآن
تلاوت قرآن نيز از اموری است كه تكرار آن از حلاوت و شيرينی لذت انگيزش نمیكاهد.
مرحوم محدث قمی نقل كرده است كه: حضرت رضاعليه السلام با مردم كم سخن میگفت. گفتار و پاسخ و مثال هايی كه در ضمن سخنانش میآورد از قرآن نشات گرفته بود. آن حضرت هر سه روز يك بار قرآن را ختم میكرد و میفرمود: «اگر بخواهم میتوانم در كمتر از سه روز نيز قرآن را ختم كنم; اما به هيچ آيهای نمیرسم مگر آن كه در معنايش تفكر میكنم.» (4)
لذت تكرار تلاوت قرآن تا آن جاست كه حضرت سيدالشهداعليه السلام حتی پس از شهادت و هنگامی كه سر بريده و مطهرش را بر نيزه كرده بودند، قرآن تلاوت میكرد. مرحوم محدث قمی مینويسد: از «زيد بن ارقم» روايت شده است كه گفت: هنگامی كه سر مقدس امام حسين عليه السلام و يارانش را حركت میدادند، من در غرفه خود بودم. همين كه سر مقدس امام عليه السلام مقابل من رسيد، اين آيه را تلاوت نمود: «ام حسبت ان اصحاب الكهف و الرقيم كانوا من اياتنا عجبا»; (5) «مگر پنداشتی اصحاب كهف و رقيم [خفتگان غار لوحه دار] از آيات شگفت ما بوده اند؟» به خدا سوگند! مو بر بدنم راست شد و فرياد زدم:ای پسر رسول خدا! به خدا سوگند كه داستان سر مقدس تو از داستان اصحاب كهف و رقيم عجيبتر است.» (6)
3 - نوكری اهل بيت عليهم السلام
يكی از كارهايی كه مانند قرآن و نماز تكرار آن ملال آور نيست و لذت به دست آمده اش فروكش نمیكند، نوكری در دستگاه با عظمت اهل بيت عليهم السلام است.
نوكران اين دستگاه از كارهای تكراری مانند اقامه عزاداری آن بزرگواران به ويژه سالار شهيدان حضرت حسين بن علی عليهما السلام، ملول نمیشوند و تكرار اين عبادت پرثواب، دلزدگی و رنجش خاطر به دنبال ندارد.
نوكری اهل بيت عليهم السلام و خدمت در اين راه، انسان را از لذت حقيقی بهره مند ساخته و زمينه را برای رسيدن به اوج لذتهای معنوی فراهم میسازد.
«قنبر» غلام و نوكر اميرمؤمنان عليه السلام بود. او به خاطر همين سمت بزرگ، مورد احترام همگان بود.
روزی هنگام عبور از مقابل گروهی از مردم، به طور شگفت انگيزی مورد احترام حاضران قرار گرفت. آنان با ديدنش يكباره از جا برخاسته و او را مورد احترام قرار دادند. هنگامی كه خبر برخورد محترمانه مردم با غلام اميرمؤمنان عليه السلام به آن حضرت رسيد، فرمود: «مبادا اين احترامها سبب اذيت و آزار قنبر شود و كينه توزان و حسودان طاقت نوكريش را نداشته باشند....»
پس از شهادت اميرمؤمنان عليه السلام، در دوران غصب خلافت توسط سرسلسله خاندان جنايت يعنی معاوية بن ابی سفيان، قنبر را دستگير كردند.
«حجاج بن يوسف» او را مورد خطاب قرار داد و گفت: تو در خانه علی چه میكردي؟ قنبر پاسخ داد: كارهای منزل او را انجام میدادم و آب وضو برايش حاضر مینمودم. پس از گفت وگويی كه رخ داد، حجاج پرسيد: آيا مولايت به تو خبر داد كه چگونه كشته میشوي؟
قنبر پاسخ داد: آري! مولايم فرمود: مرا ذبح خواهيد كرد.
سرانجام اين نوكر دل سوخته در راه عقيده خود جان باخت و سر به تيغ جلادان خون آشامی چون حجاج داد. (7)
قنبر جز خدمتكاری و نوكری اميرمؤمنان عليه السلام كاری نمیكرد، كارهايش نيز تكراری بود; اما از تكرار اين كار لذت انگيز خسته نشد و ملالی به خاطرش نرسيد.
امروز هم هر كسی كه ادعای محبت اهل بيت عليهم السلام را دارد، از نوكری در مجالس عزاداری آن بزرگواران خسته نمیشود و لذتش بر اثر تكرار فروكش نمیكند.
اقامه عزاداری امام حسين عليه السلام لذتی دارد كه ملال آور نيست تا دلزدگی داشته باشد.
رسول گرامی اسلام قبل از شهادت امام حسين عليه السلام به اين حقيقت اشاره كرده و میفرمايد: «ان لقتل الحسين حرارة فی قلوب المؤمنين لا تبرد ابدا; (8) برای شهادت حسين عليه السلام حرارت و گرمايی در دلهای مومنان است كه هرگز سرد و خاموش نمیشود.»
اهل بيت عليهم السلام و زنده نگهداشتن ياد و خاطره امام حسين عليه السلام و شهيدان كربلا
1. امام صادق عليه السلام فرمودند: «علی بن الحسين عليهما السلام [به ياد عاشورا] بيست سال گريست و هرگز طعامی پيش روی او نمیگذاشتند، مگر اينكه گريه میكرد.» (9)
2. مرحوم مجلسی نقل كرده است كه: «زيد بن شحام» میگفت: «من با گروهی از مردم كوفه در خدمت امام صادق عليه السلام بوديم. «جعفر بن عفان» خدمت آن حضرت آمد. امام عليه السلام او را احترام كرد و نزد خود نشاند. آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود: مرثيه میسرايي؟ عرض كرد: آري. حضرت فرمود: بخوان. جعفر اشعاری خواند و ضمن آن به مصائب امام حسين عليه السلام اشاره نمود.
امام صادق عليه السلام گريست و قطرات اشك، محاسن مباركش را گرفت و حاضران نيز گريستند. آنگاه حضرت فرمود: به خدا سوگند! ملائكه و فرشتگان مقرب خدا در اينجا حاضر شدند.ای جعفر! خداوند بهشت را بر تو واجب كرد و گناهان تو را آمرزيد.
سپس فرمود:ای جعفر! میخواهی بيشتر بگويم؟ عرض كرد: آري. حضرت فرمود: هر كس در مصيبت حسين شعری بگويد و بگريد يا بگرياند خداوند بهشت را برايش واجب و تمام گناهان او را بيامرزد. (10)
3. امام هشتم، حضرت رضاعليه السلام به «دعبل خزايي» (شاعر اهل بيت عليهم السلام) فرمود: «ای دعبل! دوست دارم شعری بخواني، چرا كه اين روزها روز اندوه و غمی است كه بر ما خاندان رفته است.» (11) آن ايام همزمان با فرارسيدن ايام شهادت امام حسين عليه السلام بود.
در روايت ديگری آمده است كه حضرت فرمود:
«فعلی مثل الحسين فليبك الباكون فان البكاء عليه يحط الذنوب العظام; (12) گريه كنندگان بايد بر كسی همچون حسين عليه السلام گريه كنند، چرا كه گريستن بر او گناهان بزرگ را فرو میريزد.»
عاشقی نمونه
هر كدام از شهيدان كربلا و ياران امام حسين عليه السلام كه تا پای جان ايستادند و با شهادت خود، نوكری خويش را به اثبات رساندند، ويژگیهای منحصر به فردی داشتند. يكی از اين شهيدان والامقام، غلام سيه چهرهای به نام «جون» است كه تمام افتخارش نوكری در خانه اهل بيت عليهم السلام به ويژه امام حسين عليه السلام بود.
وی اول از غلامان ابوذر - سلام الله عليه - بود كه خود افتخار نوكری و شاگردی اميرمؤمنان عليه السلام را داشته است. پس از شهادت اميرمؤمنان عليه السلام، «جون» در ركاب امام حسن عليه السلام نوكری میكرد و پس از شهادت آن حضرت، گوش به فرمان امام حسين عليه السلام بود.
سابقه نوكريش طولانی است، اما با اين وجود هرگز از تكرار وظايف نوكری ملالی به خاطرش نرسيد و از درجه لذت وصف ناپذيرش كاسته نشد. وی در كربلا با نهايت فداكاری زمينه فتح قله لذت خود را فراهم كرد و در ركاب معشوق، عشق را زنده كرد.
در روز عاشورا، به محضر امام عليه السلام آمد و عرض كرد: اجازه بفرماييد به ميدان بروم و جان ناقابلم را فدايتان سازم. امام عليه السلام فرمود: تو آزادي، برای ما خود را به مشقت مينداز.
«جون» عرض كرد: آيا من در راحتی باشم و شما را در سختی تنها بگذارم؟ به خدا قسم! هر چند بوی بدنم بد و حسب و نسبم والا نيست اما به خدا قسم! هرگز از شما جدا نمیشوم تا خون سياه من با خون شريف شما آميخته شود.
سرانجام با شجاعت وصف ناپذيری پای به ميدان گذاشت و با شجاعت و اشتياق فراوان شربت شهادت نوشيد و به رياض جنت پرواز كرد.
پس از آن كه «جون» به زمين افتاد، امام عليه السلام به بالينش آمد و در حقش چنين دعا كرد:
«خدايا بوی بدنش را معطر و روی او را سپيد گردان.» از امام باقرعليه السلام روايت شده است كه فرمود: پس از شهادت امام حسين عليه السلام، پيكر پاره پاره اين غلام و نوكر دل سوخته را ديدند، در حالی كه بوی مشك از آن به مشام میرسيد. (13) و دعای امام حسين عليه السلام در حقش به اجابت رسيد.
1) بقره/ 25.
2) ميزان الحكمة، ترجمه شيخي، ج 7، ص 3092، حديث 10535.
3) الارشاد، شيخ مفيد، ص 458; بحارالانوار، ج 45، ص 21.
4) انوار البهيه، ترجمه اشتهاردي، ص 331.
5) كهف/ 9.
6) منتهی الآمال، ص 483.
7) اقتباس از منهاج الدموع، شيخ علی قرنی گلپايگاني، چاپ چهارم.
8) بحارالانوار، ج 46، ص 108.
9) همان.
10) جلاء العيون، مجلسي، ص 523، به نقل از رجال كشي، ص 574.
11) جامع احاديث الشيعة، ج 12، ص 567.
12) بحارالانوار، ج 44، ص 283.
13) نفس المهموم، ص 290.