در دین مبین اسلام تولد فرزند دارای احكامی است كه بعضی واجب و برخی مستحب میباشد. عمل به این احكام در زمینه سازی برای سلامت و تربیت معنوی فرزند نقش بسزایی دارد. موارد ذیل، بعضی از این احكام مستحب است:
مستحب است كودك را پس از تولد در صورتی كه ضرری متوجه او نشود، بشویند و نیز در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند و كام او را با آب فرات و تربت سید الشهداءعلیه السلام بردارند و برای او نام نیك انتخاب كنند كه این از حقوق فرزند بر پدر میباشد، و بهترین اسمها اسمی است كه متضمّن معنای عبودیت برای خداوند تعالی باشد، مثل: عبدالله، عبدالرحمن، عبدالرحیم و... و پس از آن اسماء انبیاء و ائمه علیهم السلام و از همه اسمها بهتر «محمد» است. (1)
[و برای دختر نیز مستحب است نامی مناسب و دارای معنای خوب، مثل: فاطمه، زهراء، زینب، خدیجه و... انتخاب كنند.] و از دیگر مستحبّات آن است كه پس از ولادت طفل، ولیمه بدهند. (2)
یكی از مستحبات مؤكّد آن است كه برای طفل عقیقه كنند. (3) كسانی كه قدرت مالی ندارند، هر گاه توانستند آن را انجام دهند و اگر هیچ گاه نتوانستند عقیقه كنند، اشكالی ندارد. (4) و در استحباب عقیقه فرقی بین فرزند پسر و دختر و نوزاد اول و دوم و غیره نیست. (5)
در ارزش و اهمیت این عمل مستحب، همین بس كه از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «كُلُّ مَوْلُودٍ مُرْتَهَنٌ بِعَقِیقَتِهِ؛ (6) هر مولودی در گرو عقیقه خود است.» به عبارت دیگر، اگر عقیقه نكند، در معرض انواع بلاهاست. (7)
اما باید دانست كه در عقیقه اموری است كه توجه به آنها لازم میباشد؛ یا مراعات آنها اولی و مستحب است و یا اصل عقیقه بدون آنها محقق نمیشود، و آنها عبارتاند از:
1. عقیقه حتماً باید یكی از انعام ثلاثة باشد؛ یعنی یا از جنس گوسفند باشد كه البته بز نیز در این باب با گوسفند یك جنس حساب میشود. و یا از جنس گاو باشد و یا از جنس شتر. (8)
2. مستحب است برای مولود پسر حیوانی نر و برای نوزاد دختر حیوان ماده عقیقه شود. (9)
3. مستحب است عقیقه در هفتمین روز ولادت باشد؛ ولی اگر با عذر یا بدون عذر از روز هفتم تأخیر افتاد، استحباب آن ساقط نمیشود، حتی اگر كودك بمیرد، باز هم مستحب است برای او عقیقه كنند. (10) البته اگر قبل از زوال روز هفتم بمیرد، استحباب عقیقه ساقط میشود. (11) و اگر تا زمان بلوغ عقیقه نشد، مستحب است خودش برای خودش عقیقه كند. (12) یعنی تا وقتی طفل بالغ نشده، استحباب و سنت بودن عقیقه برای پدر طفل است و پس از بلوغ، بر خود فرزند سنت است كه برای خودش عقیقه كند. (13)
بلكه اگر برای خودش در تمام مدت زندگی عقیقه نكرد، مستحب است برای او پس از مُردنش عقیقه كنند. (14)
شرائط عقیقه
4. گفته شده: مستحب است شرائط حیوانی كه برای قربانی تهیه میكنند، در حیوانی كه برای عقیقه در نظر میگیرند نیز جمع شده باشد؛ یعنی:
الف. حیوان سالم باشد.
ب. اگر شتر است، سنش كمتر از پنج سال نباشد.
ج. اگر گاو است، كمتر از دو سال نباشد.
د. اگر بز است، كمتر از یك سال كامل نباشد.
ه. اگر گوسفند است، كمتر از هفت ماه نباشد. (15)
موارد مصرف عقیقه
5. مستحب است كه پا و ران حیوان عقیقه را به قابله بدهند؛ بلكه در بعضی اخبار وارد شده است كه یك چهارم آن را و در بعضی دیگر وارد شده است كه یك سوم عقیقه را به قابله بدهند. و اگر یك چهارم آن را كه مشتمل بر پا و ران است، به وی بدهند، بعید نیست كه به هر دو استحباب عمل كرده باشند. و اگر كودك هنكام ولادت قابله نداشته باشد، همان مقدار را به مادر كودك بدهند تا او آن مقدار را به هر كس كه خواست، صدقه دهد. (16) و این صدقه اختصاص به فقراء ندارد، بلكه به هر كس دلش خواست، آن مقدار را میبخشد. (17) و اگر قابله مادر بزرگ پدری نوزاد باشد یا زنی باشد كه نان خور پدر كودك است، چیزی از عقیقه اختصاص به او ندارد. (18)
6. مكروه است والدین كودك و نیز كسانی كه نان خور آنها حساب میشوند، از عقیقه مصرف كنند و این كراهت در مورد مادر شدیدتر است. (19)
7. گوشت عقیقه را میتوان خام بین مؤمنین تقسیم كرد و میتوان پخت و تقسیم كرد و همچنین میتوان پخت و مؤمنین را دعوت كرد تا مصرف كنند و حداقل دعوت شدگان دَه نفر باشند. [و اگر خواستند گوشت را پخته یا خام تقسیم كنند، باز هم حداقل بین دَه نفر تقسیم كنند.] البته اگر بیش از دَه نفر باشند، افضل است. (20)
8. دعوت شدگان یا كسانی كه گوشت عقیقه بین آنها تقسیم میشود، فقط مؤمنین و اهل ولایت باشند. (21)
9. مستحب است كسانی كه گوشت عقیقه را مصرف میكنند، پس از آن برای كودك دعا كنند. (22)
10. مكروه است كه استخوانهای عقیقه شكسته شود، بلكه بهتر است آنها را از یكدیگر از سر مفاصل جدا كنند؛ به گونهای كه استخوانها نشكند. (23)
11. شرط نیست كه حتماً پدر كودك برای او عقیقه كند، بلكه اگر دیگران نیز مثل مادر طفل یا پدر بزرگ یا عموی او برای او عقیقه كنند، خوب است. (24)
دعای عقیقه
مستحب است هنگام كشتن عقیقه دعاهایی را كه وارد شده است، بخوانند و از خداوند تعالی بخواهند كه عقیقه را فدیه قرار دهد؛ یعنی گوشت آن در مقابل گوشت كسی كه عقیقه برای اوست، استخوان در مقابل استخوان، پوست در مقابل پوست و مو در مقابل مو باشد.
برخی از دعاهایی كه در این مورد نقل شده، عبارت است از:
الف. ابراهیم كرخی از امام صادق علیه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: هنگامی كه عقیقه كردی، بر عقیقه بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِیقَةٌ عَنْ فُلَانٍ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله.» (25)
ب. همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی كه اراده كردی عقیقه را ذبح كنی، میگویی: «یا قَوْمِ إِنِّی بَرِی ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِینَ إِنَّ صَلَاتِی وَ نُسُكِی وَ مَحْیای وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ لَا شَرِیكَ لَهُ وَ بِذَلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ اللَّهُمَّ مِنْكَ وَ لَكَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ.» سپس مولود را نام میبری و حیوان را ذبح میكنی. (26)
ج. امام باقرعلیه السلام نیز فرمود: هنگام ذبح عقیقه بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ إِیمَاناً بِاللَّهِ وَ ثَنَاءً عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ الْعِصْمَةُ لِأَمْرِهِ وَ الشُّكْرُ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةُ بِفَضْلِهِ عَلَینَا أَهْلَ الْبَیتِ.» و اگر كودك پسر است بگو: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ وَهَبْتَ لَنَا ذَكَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْكَ مَا أَعْطَیتَ وَ كُلَّمَا [كُلَّ ما] صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَی سُنَّتِكَ وَ سُنَّةِ نَبِیكَ صلی الله علیه وآله وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّیطَانَ الرَّجِیمَ لَكَ سُفِكَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِیكَ لَكَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.» (27)
نكات مهم
1. عقیقه از قربانی مستحب بهتر و لازمتر است. (28) البته بعضی از فقهاء فرموده اند: «اگر كسی در روز عید قربان قربانی كند، به جای عقیقه محسوب میشود و كفایت میكند. (29)
2. صدقه دادن قیمت حیوانی كه میخواهند عقیقه كنند، جایگزین عقیقه نمیشود و از آن كفایت نم یكند؛ (30) بلكه خوب است صبر كنند تا عقیقه میسّر شود. (31)
1) تحریر الوسیله، امام خمینی رحمه الله، ج 2، كتاب النكاح، القول فی احكام الولادة و ما یلحق بها، ص 276، مسئله 2.
2) همان، ص 277، مسئله 3.
3) همان؛ وسائل الشیعه، چاپ اسلامیة، ج 15، كتاب النكاح، ابواب احكام الاولاد، ب 38، ص 143.
4) وسائل الشیعه، كتاب النكاح، ابواب احكام الاولاد، ب 43، ص 148.
5) جامع المسائل، آیة الله العظمی فاضل، ج 2، مسئله 1025.
6) وسائل الشیعه، ج 21، كتاب النكاح، ابواب احكام الاولاد، ب 38، ص 414، ح 7.
7) مفاتیح الجنان، باقیات الصالحات، دعاء عقیقه، ص 495.
8) تحریر الوسیله، ج 2، كتاب النكاح، القول فی احكام الولادة و مایلحق بها، ص 277، مسئله 9.
9) همان.
10) همان.
11) شرح لمعه، با حواشی مرحوم كلانتر، ج 5، كتاب النكاح، احكام الاولاد، ص 450.
12) همان؛ تحریر الوسیلة، ج 2، كتاب النكاح، القول فی احكام الولادة و ما یلحق بها، ص 277، مسئله 9.
13) مفاتیح الجنان، باقیات الصالحات، دعاء عقیقه، ص 495.
14) تحریر الوسیله، ج 2، كتاب النكاح، القول فی احكام الولادة و ما یلحق بها، ص 278، مسئله 9.
15) همان.
16) همان.
17) شرح لمعه، ج 5، كتاب النكاح، احكام الاولاد، ص 450 و 451.
18) وسائل الشیعه، ج 15، كتاب النكاح، ابواب احكام الاولاد، ب 47، ص 156، ح 1.
19) همان؛ شرح لمعه، ج 5، كتاب النكاح، احكام الاولاد، ص 450 و 451.
20) تحریر الوسیله، ج 2، كتاب النكاح، القول فی احكام الولادة و ما یلحق بها، ص 278، مسئله 10.
21) وسائل الشیعه، ج 15، كتاب النكاح، ابواب احكام الاولاد، ب 47ص 156، ح 1؛ شرح لمعه، ج 5، كتاب النكاح، احكام الاولاد، ص 451.
22) تحریر الوسیله، ج 2، كتاب النكاح، القول فی احكام الولادة وما یلحق بها، ص 278، مسئله 10.
23) شرح لمعه، ج 5، كتاب النكاح، احكام الاولاد، ص 451.
24) وسائل الشیعه، ج 15، كتاب النكاح، ابواب احكام الاولاد، ب 50، ص 158.
25) همان، ب 46، ص 154، ح 1.
26) همان، ح 2.
27) همان، ح 4.
28) همان، ب 38، ص 143، ح 1.
29) جامع المسائل، آیة الله العظمی فاضل لنكرانی، ج 2، مسئله 1025.
30) تحریر الوسیله، ج 2، كتاب النكاح، القول فی احكام الولادة و ما یلحق بها، ص 278، مسئله 9؛ وسائل الشیعه، ج 15، كتاب النكاح، ابواب احكام الاولاد، ب 40، ص 145.
31) وسائل الشیعه، ج 15، كتاب النكاح، ابواب احكام الاولاد، ب 43، ص 148، ح 1 و 3.