از چمن تا انجمن جوش بهار زینب است گر شهادت گل كند عطر مزار زینب است
ساربـان كربـلا هـر چند میباشد حسیـن اشتـران صبـر را تَنـگ مهـار زینب است
گـر دمی همـره شوی بـا گرد باد راه شام صحــرا پـر از گـرد و غبـار زینـب است
گـر ببندد دل شكستن صورتـی در كربلا در پس هـر شیشهای آیینهدار زینـب است
زیـور انس و محبـت زینت خـلـق وفـا زیـور انس و محبـت زینـت خـلـق وفـا (1)
زیور انس و محبت زینت خلق و فا در سال پنجم یا ششم هجرت، روز پنجم جمادی الاول، زینب دختر علی و زهرا علیها السلام در مدینه منوره به دنیا آمد و خانه امامت را غرق شادی كرد.
زینب شیر زن كربلا كه حیا و عفت را در اوج و نهایتش برخوردار است، بلندترین نگهبان عفت و پاكی است؛ به گونهای كه همسایه او سالها قد و قامت او را ندید؛ زیرا كه او در خانه و در پس حجاب زندگی میكرد و تاریخ در آن دوران او را جز از پشت پرده ندید (2) و هر گاه به زیارت مرقد مطهر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میرفت، پدرش علی علیه السلام در پیش و برادرانش حسن و حسین علیهم السلام در اطراف او بودند و شمعهای روشن اطراف قبر نیز توسط پدر بزرگوارش خاموش میشد تا قد و قامت زینب برای دیگران آشكار نباشد. (3)
با این حال، او زنی بود كه حضور اجتماعی فعّالی داشت و در دوران خلافت پدر در كوفه عهدهدار تعلیم و تفسیر قرآن بود و در دوران امام حسین علیه السلام در كنار برادر در بزرگ-ترین انقلاب جهان هستی، ایفای نقش كرد و بعد از شهادت برادر و یاران او مدیریت ادارة بیش از 72 نفر زن و كودك اسیر را به عهده گرفت و با آنكه در محاصرة دشمن بود، با سربلندی قافله اسرار را از كربلا تا شام و از آنجا تا مدینه سرپرستی كرد و هر جا لازم بود، در حضور نامحرمان بیشمار سخن گفت و خطبه خواند؛ چنان كه بازار كوفه نزدیك به دارالاماره خطبه خواند؛ خطبه بیدار گرانه و كوبندهای كه نزدیك بود مردم كوفه علیه ابن زیاد دست به شورش بزنند، ولی در لحظة خطبه خواندن با تمام وجود حیا و عفت را به نمایش گذاشت تا آنجا كه خزیم اسدی میگوید: «متوجه زینب شدم. به خدا سوگند! زنی را كه سرتاپاشرم و حیا باشد، سخنرانتر از او ندیدم. گویی زینب از زبان علی علیه السلام سخن میگفت.» (4)
و در مجلس یزید نیز لب به سخن گشود و بر سر یزید فریاد زد كه «آیا از عدالت است كه تو زنان و كنیزان خود را در پرده نشانی و دختران [پرده نشین] رسول خدا صلی الله علیه وآله را اسیر كنی؟ پردة آبروی آنها را بدری و صورت آنهارا نمایان سازی؟...» (5)
نگاهی هر چند اجمالی و سریع به زندگانی حضرت زینب علیها السلام و امثال او، ثابت میكند كه زن میتواند در صورت ضرورت و نیاز، بیشترین و بهترین حضور را در جامعه داشته باشد و مرز حیا و عفت را نیز با كاملترین وجه ممكن پاسداری و مرزبانی نماید.
به بهانه ولادت آن بانوی با عظمت بر آنیم كه نگاهی هر چند گذرا به جایگاه اجتماعی زن در اسلام داشته باشیم.
انگیزه غرب از حضور زنان در اجتماع
همزمان با اختراع ماشین بخار توسط «نیوكامن» و آغاز انقلاب صنعتی در سال 1712 میلادی نیاز به كارگران در كارخانهها افزایش یافت. سرمایه داران پول پرست اروپایی ضمن به كار كشیدن كارگرهای مهاجر، زنها را نیز به این میدان وارد كردند و آنها را به نام آزادی زن به پشت دستگاهها و ماشینها كشانیدند.
زنهای كارگر خصوصیاتی داشتند كه بسیار به نفع كارفرمایان بود؛ اولاً: عدم تحرك پذیری زن در جهت تغییر محل كار، ثانیاً: عدم همراهی زنان با دیگر همكاران خویش در اعتصابها و مبارزات، ثالثاً: سطح پایین توقع آنان و نیز صبر و حوصله و ظرافت و دقت آنان.
با این حال، زن اروپایی آن روز در كانون گرم خانوادگی و در حجاب خویش در كنار فرزندان و شوهر خویش مشغول فعالیت بود و حاضر نمیشد كه درمیان مردهای بیگانه و در محیط سرد و بینور عاطفه و گرمی محبت كارخانهها كار كند، ولی سرمایه داران برای راضی كردن زنها برای آمدن به كارخانجات دست به تبلیغات گسترده و فراوانی زدند و به نام مظلومیت زن و آزادی او فریاد آزادی زن از حصار خانوادگی و پوشش سنتی را سر دادند و كم كم زنان آن را باور كردند و تبدیل به پیچ و مهره دستگاههای سرمایهداران شدند.
با افزایش تولید و كم شدن تقاضا، سرمایه داران برای جلوگیری از ورشكستگی، جامعه را به مصرف هر چه بیشتر و اسراف و تبذیر و تجمّل دعوت كردند و برای اجرای این طرح نیز دست به دامان زن شدند تا زن جسم، زینت، دلربایی،و طنّازی خویش را در راه ترویج كالاهای تولید شده قرار بدهد.
بدین ترتیب، زشتترین سوء استفاده از جذابیتهای زن را به نام آزادی از پوشش سُنّتی، و آزاد ازقیود اخلاقی را به نام زیبای نهضت آزادی زن به انجام رساندند تا آنجا كه همه چیز را به ضرب و زور «سكس» تبلیغ میكردند؛ از لباسهای گوناگون گرفته تا اتومبیل، موتور، دوچرخه و حتی میز و صندلی و پیچ و آچار و...
و زن جدید تبدیل به مانكَنی شد كه وسیله فروش جنس و ازدیاد ثروت سرمایهدار بود و عدهای نیز وادار شدند كه به سراغ شغلهای پول ساز دیگری به وسیله زنان بروند و در این راه قید هر گونه قانون اخلاقی و انسانی را بزنند و تنها و تنها به درآمد خود بیندیشند. (6)
و این حضور افسار گسیخته زن در اجتماع غربی زیانها و پیامدهای ویرانگری را در پی داشت که در بخش اجتماعی باعث تزلزل خانواده، جنایات جنسی، گسترش فحشا و روسپیگری، آدمكشی و... گردید و از نظر جسمانی، امراضی چون: سوزاك، سفلیس، شانکروئید، ضعف اعصاب و عقده روانی، خود ارضایی، سرد مزاجی، ایدز و... را به ارمغان آورد و از نظر فرهنگی، باعث از خود بیگانگی، فساد اخلاقی و بیبند و باری، قربانی شدن شخصیت زن، و تخریب عقاید گردید و در بخش اقتصادی و سیاسی نیز، مصرف زدگی، مُدپرستی، ركود فعالیتها، انحراف در جهت گیری سیاسی و... را به دنبال آورد. حال باید دید اسلام چگونه حضور زنان را در جامعه میخواهد كه هم نقش و حق زن در جامعه ادا شود و هم پیامدهای زیانبار، دامن جامعه را نگیرد.
زنان و حضور در اجتماع
خورشید اسلام زمانی درجزیره العرب طلوع كرد كه زن در جامعه آن روز دارای هیچ ارزش اجتماعی نبود و جز به عنوان شیء و كالایی كه به دیگران (پدر یا فرزند یا شوهر) تعلق داشت و آنها صاحب اختیار او بودند، مطرح نمیشد، ولی اسلام در سخن گفتن از مسئولیتهای اجتماعی و فردی، هم با مردان سخن میگوید و هم با زنان و حتی گاهی روی سخن با زنان، قبل از مردان است؛ چرا كه زن را درنه سالگی شایسته خطاب تكلیف و به دوش گرفتن بار مسئولیت میبیند و مرد را در پانزده سالگی، و نیز به هنگام بیعت گرفتن و پیمان وفاداری با حكومت اسلامی، رسول اكرم صلی الله علیه وآله هم از مردها بیعت گرفت و هم از زنها (با قرار دادن دست در ظرف آبی كه دست مطهر پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله در طرف دیگر آن بود) (7) . فرمود: «لا تَمنَعوا إماءَ اللهِ مَساجِدَ اللهِ وَ لیخرُجنَ تَفَلَاتٍ (8) ؛ كنیزكان پروردگار را از مساجد خدا منع نكنید، و آنان نیز بدون آرایش در مساجد حضور پیدا كنند.»
آن حضرت هر گاه میخواست به جنگی برود، با قید قرعه یكی از همسران خود را همراه خویش میبرد. عدة زیادی از زنان نیز همراه لشكر اسلام در صحنههای نبرد حضور داشتند، همچون: جنگ تبوك، جنگ احد و... به این داستان توجه كنید: «ام عامر كه نام وی «نُسیبه» است، میگوید: من برای رساندن آب به سربازان اسلام در جنگ احد شركت كردم تا آنجا كه دیدم نسیم فتح به سوی مسلمانان وزید؛ لكن چیزی نگذشت كه یك مرتبه ورق برگشت و مسلمانان شكست خورده، پا به فرار گذاشتند و من دیدم جان پیامبر صلی الله علیه وآله در معرض خطر قرار گرفت. وظیفه دیدم ولو به قیمت جانم هم تمام شود، از پیامبرصلی الله علیه وآله دفاع كنم. مشك آب را بر زمین گذاردم و با شمشیری كه به دست آورده بودم، از حملات دشمن میكاستم و گاهی تیراندازی میكردم.
در این لحظه، جای زخمی را كه در شانهاش بود، متذكر میشود و میگوید: در آن وق ت دیدم چشم پیامبر صلی الله علیه وآله به یك نفر افتاد كه در حال فرار بود، فرمود: اكنون كه فرار میكنی، سپر خود را به روی زمین بینداز! او سپر خود را انداخت و من آن سپر را برداشتم و مورد استفاده قرار دادم. ناگاه متوجه شدم كه مردی به نام «ابن قمیئه» فریاد میكشد و میگوید: محمد كجاست؟ او پیامبر صلی الله علیه وآله را شناخت و به او حمله آورد، من و مصعب او را از حركت به سوی مقصد باز داشتیم. او برای عقب زدن من ضربتی بر شانهام زد. با اینكه من چند ضربه بر او زدم، ولی ضربه او در من تأثیر كرد و اثر این ضربه تا یكسال باقی بود و ضربات من بر اثر وجود دو زره در تن او تأثیر نكرد. ضربهای كه متوجه شانه من شد، ضربه كاری بود. پیامبر صلی الله علیه وآله متوجه شانه من گردید كه خون از آن فوران میكند، فوراً یكی از پسرانم را صدا زد و فرمود: زخم مادرت را ببند. وی زخم مرا بست و من دو مرتبه مشغول دفاع شدم. در این بین، متوجه شدم یكی از پسرانم زخم برداشته، فوراً پارچههایی را كه برای بستن زخم مجروحان با خود آورده بودم، درآوردم و زخم پسرم را بستم؛ ولی برای اینكه هر لحظه وجود پیامبر صلی الله علیه وآله در آستانه خطر بود، رو به فرزندم كردم و گفتم: فرزندم! برخیز و مشول كارزار باش.» (9)
این گونه در سایة پرورش صحیح و آزادی منطقی كه اسلام برای زنان ایجاد كرده بود، زنانی پرورش یافتند كه در مجامع عمومی و حتی در برابر شخص خلیفه اظهار وجود كرده، به انتقاد میپرداختند. به عنوان مثال، عمر در منبر مهریة بیش از چهار درهم را برای زن ممنوع اعلام میكند. زنی با كمال شهامت برخاسته، در مقابل فرمان خلیفه میایستد و میگوید: این سخن بر خلاف گفته قرآن است و هیچ گونه ارزشی ندارد. سپس این آیه قرآن را میخواند: «وَ اِن اَرَدتُم استِبدالَ زَوجٍ مَكانَ زَوجٍ وَ آتَیتُم إحداهُنَّ قِنطاراً فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَیئا» (10) «اگر خواستید همسری را به جای همسری بگیرید، اگر به یكی از زنان مال بسیار زیادی را [به عنوان مهریه] دادید، از آنها چیزی پس نگیرید.» خلیفه دوم در مقابل جمعیت راه گریزی نمییابد. به ناچار سخن این زن را تأكید كرده، میگوید: «كُلُّ النَّاسِ اَفقَهُ مِن عُمَرَ حَتَّی رَبَّاتِ الحِجَالِ؛ همه مردم بهتر از عمر احكام اسلامی را میدانند، حتی صاحبان حجلهها (زنان) .» (11)
نمونه اعلای حضور زنان در صحنههای سیاسی نیز، جریان سخنرانی آتشین دختر پیامبرصلی الله علیه وآله فاطمه زهرا علیها السلام در مسجد و در محضر عموم مردم و اعتراض وی علیه مسیر اسلامی و غصب خلافت است.
زنان و كار در اسلام
دین مقدس اسلام تقریباً دوازده قرن پیش از اروپا، استقلال اقتصادی زن و مالكیت وی را محترم شمرد، در حالی كه در اروپا در سال 1882 میلادی، استقلال اقتصادی زن و مالكیت زن به رسمیت شناخته شد؛ آن هم به خاطر اقتضای انقلاب صنعتی و احتیاج كارخانهها به وجود زنان كارگر.
اسلام علاوه بر استقلال اقتصادی زن، با گذشتن مسئولیت اداره زندگی و وجوب نفقه بر مرد، به زنان این امكان را داده است كه ثروت خویش را ذخیره و برای آینده خود پس انداز كنند. از طرفی، اسلام اجازه كار كردن به زن نیز عطا كرد و در برخی موارد كار كردن را واجب و گاهی مستحب شمرد.
در روایتی از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله نقل شده است كه حضرت فرمود: «طَلَبُ الحَلالِ فَرِیضَهٌ عَلَ كُلِّ مُسلِمٍ وَ مُسلِمَهٍ (12) ؛ به دست آوردن روزی حلال بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.»
در قرآن كریم نیز به كار كردن دختران پیامبر خدا، حضرت شعیب علیه السلام و كمك آنان به پدر در دامداری اشاره شده است. (13)
مشاغلی كه جامعه بدان نیازمند است، در اسلام به عنوان واجب كفایی بر عهدة همة افراد مسلمان میباشد، خواه مرد و خواه زن. بنابراین، در صورتی كه جامعه نیازمند پزشك، پرستار، معلم، دبیر و استاد زن باشد، این امور به عنوان واجب كفایی بر بانوان واجب و لازم است. به همین جهت، علماء با وجود پزشك زن كه دارای تخصص كافی است، اجازه رفتن نزد پزشك مرد را به زنان نمیدهند.
در غیر این امور نیز زن میتواند متناسب با ساختار بدنی خویش و حفظ حجاب و حرمت انسانی خود در جامعه و فعالیت اقتصادی شركت كند.
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «سه چیز حجابها را میدرند و به پیشگاه خداوند می-رسند، صدای قلم دانشمندان، صدای گامهای مجاهدان راه خدا، و صدای ریسندگی زنان.» (14)
زن در كارهای تجارتی هم میتواند شركت كند؛ چنان كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «المَرأَهُ الصَّالِحَه أَحَدُ الكَاسِبینِ؛ (15) زن نیكوكار یكی از تجارت كنندگان است.»
و تاریخ اسلام به خوبی نشان داده است كه بانوان فراوانی با حفظ عفت و حجاب در امر تجارت و دیگر فعالیتهای اقتصادی شركت داشتهاند؛ حتی زنان برجستهای همچون حضرت خدیجه علیها السلام سابقه تجارتهای گسترده داشتهاند. در زمان كنونی نیز زنان میتوانند با حفظ شئونات اسلامی چنان نقشهایی را ایفا كنند.
زنان و دانشاندوزی
گونهای دیگر از حضور زنان در اجتماع، راهیابی در صحنههای تعلیم و تعلم است. اسلام دینی است كه در نظام ارزشی خود علم و دانش را در صدر ارزشها پس از ایمان و اعتقاد قرار داده است. در قرآن كریم میخوانیم: «رفَعِ اللهُ الَّذینَ آمَنوا مِنكُم وَ الَّذینَ أُوتُوا العِلمَ دَرَجاتِ»؛ (16) «خداوند كسانی را كه از شما ایمان آوردهاند و كسانی را كه دانش به آنها داده شده است، درجات عظیمی میبخشد.»
دین مقدس اسلام در خصوص دانشآموزی شرائط سنی، مكانی و جنسی را برداشته و دستور فراگیری علم را برای مرد و زن به طور یكسان بیان كرده است و برخی دانشها را مانند: آموختن احكام واجبات و محرّمات، اعتقادات دینی، و... به عنوان واجب عینی بر همه لازم كرده و هر دانشی كه جامعة اسلامی به آن نیازمند است، به عنوان واجب كفایی بر مرد و زن مقرر كرده است.
در حدیث معروفی كه در منابع متعدد نقل شده است، پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «طَلَبُ العِلمِ فَریضَهٌ عَلَی كُلِّ مُسلِمٍ وَ مُسلِمَهٍ؛ (17) دانش آموختن بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.»
یكی از یاران امام باقر علیه السلام به آن حضرت عرض كرد: آیا این حدیث را به همسرم تعلیم دهم؟ حضرت فرمود: «آری، قرآن میگوید: «قُوا أَنفُسَكُم وَ أَهلیكُم ناراً»؛ (18) «خود و خانواده-تان را از آتش نگه دارید.» (19) از این روایت هم به دست میآید كه تعلیم دستورات دینی به بانوان یك واجب دینی است.
در صدر اسلام بسیاری از زنان با حفظ حجاب اسلامی، در محضر پیامبر صلی الله علیه وآله حضور مییافتند و احادیث را فرا گرفته، به نسلهای بعدی تعلیم میدادند. این گونه راویان به قدری فراواناند كه ابن حجر عسقلانی در كتاب «الاصابه» بخش ویژهای درباره زنان عالم گشوده و از 1522 زن صحابی نام برده است و نیز در «أسد الغابه» نام بیش از هزار زن مسلمان صحابی ذكر شده است (20) و همین طور كتابهای دیگری كه در این زمینه وجود دارد. (21)
آنچه گذشت اشاره به گوشههایی از حضور زنان در اجتماع و عرصههای اجتماعی بود و امروزه با تجربه انقلاب اسلامی كسی در اصل حضور زنان در اجتماع و عرصههای مختلف آن متناسب با شئونات اسلامی تردید و شكی ندارد؛ اما سخن در حفظ حجاب و حدود شئونات اسلامی است كه ما تحت عنوان توصیههای اسلام، به آنها اشاره میكنیم.
توصیههای اسلام به بانوان
اسلام در كنار دستور شركت بانوان در اجتماع و یا تجویز آن، دستورات و تذكراتی دارد كه توجه به آنها برای همه مخصوصاً بانوان گرامی ضروری و لازم است:
الف. حفظ حجاب
بر زن واجب است كه تمامی بدن خود را به جز دستها تا مچ و گردی صورت، از مرد نامحرم بپوشاند و این در صورتی است كه به قصد تلذذ و ریبه به او نگاه نكنند و گرنه در صورت نگاه كردن به قصد تلذذ و ریبه، پوشاندن حتی از محارم (به غیر از شوهر) نیز لازم است. (22)
برخی از مراجع در صورتی كه در چهره و یا دستها زینتی وجود داشته باشد، مانند: انگشتر و حلقه، عینك زینتی، سرمه، لاك ناخن، حنا و امثال آن، پوشاندن صورت و دستها رانیز واجب میدانند. (23)
و برخی دیگر از مراجع در پوشاندن صورت و دستها نیز احتیاط واجب كردهاند. (24) در حفظ حجاب باید به این نكات توجه شود:
1. لباس بدن نما ممنوع
در روایات زیادی از لباس نازك بدننما نهی شده است، از جمله پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «در آخر الزمان امت من، زنانی خواهند بود كه پوشیده و عریان هستند [چون لباسهای نازك آنها را نمیپوشاند] و روی سر آنان همانند كوهان شتر قرار دارد [اشاره به جمع كردن موها و اقسام آرایش این گونه] . آنها را لعنت كنید؛ زیرا آنان از رحمت الهی دورند و به بهشت وارد نمیشوند و حتی بوی بهشت را كه از مسیر طولانی درك میشود، درك نخواهند كرد.» (25)
2. پوشاندن كامل بدن
اصبغ بن نباته كه از یاران مخلص امیر المؤمنین علیه السلام بود، میگوید: «از آن حضرت شنیدم كه میفرمود: در آخر زمان و نزدیكی قیام قیامت كه بدترین روزگاران است، زنانی پدیدار شوند كه بیحجاب و برهنهاند و آرایش میكنند، از دین خارجاند و در فتنهها داخل، به شهوت مایل و به طرف لذتها شتابندهاند. آنان حرامهای الهی را حلال میشمارند و در جهنم همیشه معذّب خواهند بود.» (26)
3. پوشاندن برجستگیهای بدن
برخی زنان آن چنان لباس تنگ و چسبان میپوشند كه غمازتر از بیپیراهنی است. زنان متدین در عرصههای اجتماعی از این گونه لباسها به شدت پرهیز میكنند.
اسماء دختر عمیس میگوید: «فاطمه زهرا علیها السلام به من فرمود: من زشت میشمارم اینكه روی جنازه زنان پارچهای میاندازند. پس هر كس به آن مینگرد، حجم بدن او را درك میكند. من به آن حضرت عرض كردم:ای دختر رسول خدا! من برایت چیزی میسازم كه آن را در سرزمین حبشه دیدهام. سپس شاخههایتر خرما را آورده، به همدیگر بستم و پارچهای روی آن انداختم [كه جنازه پیدا نباشد] پس فاطمه فرمود: چه نیكو و زیباست این وسیله كه به واسطه آن زن از مرد تشخیص داده نشود.» (27)
4. دوری از لباس شهرت
لباسهایی كه پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای شخصی كه میخواهد آن را بپوشد، متعارف نیست و سبب جلب توجه دیگران میشود، لباس شهرت است.
امام صادق علیه السلام فرمود: «إنَّ اللهَ یبغِضُ شُهرَهَ اللِّباسِ؛ (28) خداوند شهرت در لباس را دشمن میدارد.»
5. تشبه به كفار
استاد مطهری میگوید: «اسلام گفته است شخصیت باختن حرام است، مرعوب دیگران شدن حرام است، طفیلیگری حرام است، هضم شدن و محو شدن در دیگران حرام است، افسون شدن در مقابل دشمن مانند: خرگوشی كه در مقابل مار افسون میشود، حرام است، الاغ مردة بیگانه را قاطر پنداشتن حرام است، انحرافات و بدبختیهای آنها را به عنوان پدیدة قرن جذب كردن حرام است.» (29)
امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند به یكی از پیامبرانش وحی كرد كه به قومت بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند، غذای مخصوص آنان را نخورند، و همانند و همشكل آنان نشوند! وگرنه اینان نیز جزء دشمنان من خواهند بود؛ همان گونه كه آنان دشمن من میباشند.» (30)
6. اجتناب از تشبیه زن به مرد
امام صادق علیه السلام میفرماید: «كانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله یزجُرُ أَن یتَشَبَّهَ بِالنِّساءِ وَ ینهَی المَرأَهَ أَن تَتَشَبَّهَ بِالرِّجالِ فی لِباسِها؛ (31) رسول اكرم صلی الله علیه وآله همیشه مردان را از شبیه شدن به زنان منع میفرمود و زنان را از شباهت داشتن به مردان در لباس نهی میكرد.»
ب. تحریك ممنوع
در دین مقدس اسلام علاوه بر دستوراتی كه در زمینه پوشش و نگاه رسیده است، به شدت از تحریك و تهییج احساسات جنسی در محیط اجتماع، مخصوصاً در موارد اختلاط زن و مرد جلوگیری شده كه به نمونههایی اشاره میشود:
1. آرایش برای نامحرمان ممنوع
امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله میفرماید: «اََی امرَأَهٍ تَطَیبَت ثُمَّ خَرَجَت مِن بَیتِها فَهِی تُلعَنُ حَتِّی تَرجِعَ إِلی بَیتِها مَتَی ما رَجَعَت؛ (32) هر زنی كه خود را خوشبو نماید و از خانهاش خارج شود، لعنت میشود تا آن هنگام كه به خانه برگردد.»
2. تحریك با گفتار و نوشتار
در قرآن كریم میخوانیم: «با صدای نرم و نازك [با مردان] سخن مگویید! [مبادا] آن كه دلش بیمار است، به طمع افتد، و به نحو شایسته سخن گویید و در خانههایتان قرار گیرید و از ظاهر كردن آرایش خود به گونه جاهلیت نخستین خودداری كنید!» (33)
اسلام برای جلوگیری از تحریك به حرام، با سرودن شعر و یا نوشتن مقالات و داستانها و پخش و نشر عكسهایی كه موجب فساد و گناه باشد نیز برخورد كرده است و به عنوان كتب ضلال و گمراه كننده جلوی انتشار آن را گرفته است.
و همین طور ارتباط عشقی با نامحرم از طریق صحبت كردن، تماس تلفنی یا نامهای، از دیدگاه مراجع و شرع حرام میباشد. (34)
3. شوخی با نامحرم ممنوع
ابوبصیر از اصحاب امام باقر علیه السلام میگوید: «من زنی را درس قرآن میدادم. پس با وی مزاح و شوخی كردم. پس از آن، خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم، به من فرمود: چه سخنی با آن زن گفتی؟ من خجالت كشیده، صورتم را پوشانیدم. حضرت فرمود: دوباره تكرار نكنی!» (35)
ج. كنترل تماسها
1. تماس جسمی مطلقاً حرام
تماسهای جسمی بین مرد و زن نامحرم، هر چند اندك باشد، از نظر اسلام حرام شده است؛ حتی اگر فقط دست دادن با نامحرم و بدون هیچگونه قصد سوئی باشد. پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «هر كس با زنی نامحرم دست بدهد، روز قیامت با دستهایی كه به زنجیر بسته شده است، وارد محشر میشود و سپس به طرف جهنم برده خواهد شد.» (36)
امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنِ التَزَمَ امرَأَهً حَرَاماً قُرِنَ فی سِلسِلَهٍ مِن نارٍ مَعَ شَیطانٍ فَیقذَفانِ فی النّارِ؛ (37) آن كس كه به زن نامحرمی بچسبد، همراه با شیطانی در زنجیری آتشین بسته میشود و به درون دوزخ پرتاب خواهند شد.»
از نظر اسلام برای حفظ حریم عفاف و دوری از وسوسههای شیطانی، سفارش شده كه نامحرم دختری را كه به شش سالگی رسیده است، نبوسد.
در روایتی آمده است كه حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام نزد والی مكه بودند كه با حضرت نسبت فامیلی داشت، والی دختر كوچكی داشت كه از مهمانها پذیرایی میكرد و مهمانها هم با او احوالپرسی كرده، او را در بغل میگرفتند. این دخترك هنگامی كه خدمت امام علیه السلام رسید، حضرت با دستهای خود او را گرفتند و مانع نشستن او در آغوش و زانوی خود شدند. آنگاه فرمود: «إِذا أَتَت عَلَی الجارِیه سِتَّ سِنینَ لَم یجُز أَن یقَبِّلَها رَجُلٌ لَیسَت هِی بِمَحرَمٍ لَهُ وَ لا یضُمَّها إِلَیهِ؛ (38) هر گاه دختری به سن شش سالگی رسید، جایز نیست مرد نامحرم وی را ببوسد یا در بغل بگیرد.»
2. خوابیدن در یك مكان
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «مَن كانَ یؤمِنُ بِاللهِ وَ الیومِ الآخِرِ فَلا یبِت فی مَوضِعٍ یسمَعُ نَفَسَ امرَأَهِ لَیسَت بِمَحرَمٍ؛ (39) آن كس كه به خدا و روز قیامت ایمان آورده است، در مكانی كه صدای نفس كشیدن زن نامحرم را میشنود، شب را به صبح نیاورد.»
3. تنها بودن بانامحرم
برای پیشگیری از وسوسههای شیطانی، اسلام دستور میدهد كه زن و مرد نامحرم هیچگاه در محیط خلوت قرار نگیرند.
امام صادق علیه السلام فرمود: از مواردی كه رسول اكرم صلی الله علیه وآله در پیمان با زنان، با آنها شرط كرد این بود كه: «اَن... لا یقعُدنَّ مَعَ الرِّجالِ فی الخَلَاء؛ (40) با مردان در جای خلوت ننشینند.»
و حضرت علی علیه السلام فرمود: «هیچگاه مردی با زنی نامحرم در جای خلوت همراه نشود؛ زیرا هنگامی كه مرد نامحرم و زن نامحرم در مكان خلوت همراه شدند، سومین آنها شیطان خواهد بود.» (41)
پینوشـــــــــــــــــــتها
1. احمد عزیزی.
2. بانوی كربلا، عائشه بنت الشاطی، مترجم: سید رضا صدر، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، چاپ سوم، 1378، صص 58 - 59.
3. ریاحین الشریعه، شیخ ذبیح الله محلاتی، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ج 3، ص 60.
4. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 45، صص 108 - 110.
5. همان، ص 133.
6. ر. ك: فساد سلاح تهاجم فرهنگی، سید محمود مدنی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374، صص 43 - 45؛ لذّات فلسفه، ویل دورانت، ص 156.
7. ر. ك: فساد سلاح تهاجم فرهنگی، صص 294 - 295.
8. سفینه البحار، شیخ عباس قمی، مکتبه السنائی، ج 2، ص 587.
9. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، قم، نشر عمار، بیتا، صص 480 - 481.
10. نساء / 20.
11. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، قم، كتابخانه آیه الله المرعشی، 1404، ج 1، ص 171.
12. بحار الانوار، ج 100، ص 9، ح 35.
13. قصص/ 32.
14. بحار الانوار، ج 103، ص 9.
15. همان، ص 238.
16. مجادله/11.
17. بحار الانوار، ج 1، ص 177؛ وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 20 جلدی، ج 18، ص 14؛ اصول كافی، محمد بن یعقوب كلینی، علمیه اسلامیه با ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 1، ص 40، ح 7.
18. تحریم / 6.
19. بحار الانوار، ج 2، ص 25.
20. ر. ك: فساد سلاح تهاجم فرهنگی، ص 293.
21. به این كتابها میتوان اشاره كرد:
الدرالمنثور فی طبقات ربات الخدور، زینب فوّاز؛
اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام، عمر رضاكحاله؛
نساء شهیرات، و داد سكاكین؛
بلاغات النساء، احمد بن ابی طاهر طیفور الخراسانی؛
نساء متفوقات، سلمی حفار؛
معجم النسون، ابن عساكر؛
تاریخ النساء، محمد بن احمد ابی وردی؛
اعلام النساء المؤمنات، محمد الحسون وام علی مشكور؛
زنان قهرمان، احمد بهشتی؛
شهیرات النساء فی العالم الاسلامی، حسین قدریه.
22. عروه الوثقی، سید كاظم یزدی، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ دوم، 1412 ق، ح 2، ص 635، مسئله 31.
23. احكام بانوان، محمد وحیدی، استفتاء از امام خمینی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی خواهران چاپ هشتم، 1370، ص 19.
24. عروه الوثقی، ج 2، ص 635.
25. الحجاب، ص 56، به نقل از فساد سلاح تهاجم فرهنگی، ص 273.
26. وسائل الشیعه، حر عاملی، دار احیاء التراث العربی، ج 14، ص 19؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ج 3، ص 390.
27. بحار الانوار، ج 43،ص 189.
28. همان، ج 79، ص 314.
29. نظام حقوق زن در اسلام، قم، انتشارات صدرا، ص 102.
30. وسائل الشیعه، ج 11، ص 111.
31. همان، ج 3، ص 355.
32. الكافی، ج 5، ص 518، ح 2.
33. احزاب / 31.
34. احكام روابط زن و مرد، سید مسعود معصومی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، 1380، صص 139 - 145.
35. وسائل الشیعه، ج 14، ص 144 و ج 20، ص 198.
36.»مَن صافَحَ إمرَأَهٌ حَرَماً جاءَ یومَ القِیامَهِ مَغلولاً ثُمَّ یؤمَرُ بِهِ النَّارِ.» وسائل الشیعه، ج 14، ص 143 و ر. ك: ص 142 و 151.
37. همان، ج 14، ص 142.
38. همان، ص 170.
39. همان، ص 134.
40. همان، ص 133.
41.»لا یخلُو بِامرأَهِ رَجُلٌ فَما مِن رَجُلٍ خَلا بِمرَأَهٍِ إِلَّا كانَ الشَّیطانُ ثالِثَهُما.» مستدرك الوسائل، ج 14، ص 265، ح 2.