توکل یعنی در هر کاری از عقل و منطقی که خدا به ما عطا کرده است استفاده کنیم، شاخص ها و معیارهایی که خداوند فرموده و معیارهایی که برای خودمان مهم است در نظر بگیریم، اما بدانیم اینها برای ما تضمین موفقیت کار نیست و همه امور به عقل ما بر نمی گردد.
توان عقلی انسان محدود است و در ضمن واقعیت های بیرونی و پیچیدگی های آن به مراتب وسیع تر از تواناییهای عقلی و ذهنی ماست. اینکه کسی بگوید با عقل و منطق به طور کامل طرف مقابل را شناختم شاید امکان پذیر نباشد و اتفاق نیافتد.
وقتی بررسی عقلی مان را در حد توانایی مان انجام دادیم، باید به خدا توکل کنیم و کار را به او بسپاریم. توکل کردن یعنی آن وقتی که همه تلاشمان را به کار می بندیم، از خدا بخواهیم نواقص عقلی و ذهنی ما را جبران کند و چیزهایی را که نفهمیدیم را به ما بفهماند. این دعا مستجاب است؛ زیرا قدم اول که وظیفه ی فرد بوده برداشته شده و حرکتی صورت پذیرفته است، خدا هم به آن برکت می دهد.
مثلا یک خواستگار ممکن است خصوصیت منفی داشته باشد که به صورت عادی برای دختر و خانواده ی او قابل تشخیص نیست. وقتی از خدا کمک می خواهیم و به او توکل می کنیم، ممکن است درباره ی خواستگار ابهامی یا سوالی پیش بیاید که وقتی آن را پیگیری می کنند متوجه می شوند خواستگار آن ویژگی منفی را داشته و این ویژگی منفی با تلاش ها و روش های عادی قابل تشخیص نبوده است.
در ازدواج نیت باید انجام دستور خدا باشد. انسان عاقل کسی است که برای اجرای دستور خداوند ازدواج کند، وقتی تمام لوازم عقلی به کار گرفته شود و نیت هم خالص باشد، خدا کمک می کند که این ازدواج موفق باشد و یا اگر نمی تواند به سر انجام خوبی برسد، از وقوع آن جلوگیری خواهد کرد.
توکل در همه کارها از جمله ازدواج یعنی اینکه آگاه باشیم امور دنیا به گونه ای هستند که تحت نظارت و در حوزه ی اختیار خداوند قرار دارند. با توکل سعی می کنیم بهترین حالتی را که ممکن است از خدا طلب کنیم.