تو گل گلواژههای شعر صدها چون كمیتی من گدای خانه زادم، تو جواد اهل بیتی
تو ولیعهد عزیز پادشاه ارض طوسی تو یكی یكدانه ماهِ خانه شمس الشموسی
امام جواد علیه السلام در یك نگاه (1)
حضرت امام محمد تقی، امام نهم شیعیان، كنیهاش «ابوجعفر» و لقب دیگر او «جواد» میباشد. در نیمه ماه رجب 195 ه. ق، در حالی كه سخت پدرش چشم انتظار فرزندی چون او بود، در مدینه منوره دیده به جهان گشود، و شهر مدینه و عالم را با نور خویش روشن نمود.
پدر بزرگوارش حضرت رضا علیه السلام و مادر ارجمندش بانوی مصری تباری به نام «سبیكه» است كه از خاندان «ماریه قبطیه»، همسر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، به شمار میرود؛ بانویی كه از نظر فضائل اخلاقی، در درجه والایی از انسانیت قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود؛ به طوری كه امام رضا علیه السلام از او به عنوان بانویی منزه و پاكدامن و با فضیلت یاد میكرد. «ریحانه» و «خیزران» از دیگر نامهای مادر امام جواد علیه السلام است.
حضرت در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسی، یعنی مأمون (193 ـ 218) و معتصم (218 ـ 227) معاصر بوده است. (2)
مراسم ولادت
حضرت رضا علیه السلام پیشاپیش خبر ولادت فرزندش امام جواد علیه السلام را به اطرافیان داده بود، از جمله: شبی خواهرش حكیمه خاتون را احضار نمود و فرمود: «ای حكیمه! امشب فرزند با بركت خیزران متولد میشود كه تو باید در نزد او حاضر باشی..» آن گاه فرمود: «فَاِذا هِی وَلَدَتْ فَاَلْزِمیها سَبْعَةَ ایامٍ؛ (3) هرگاه او (خیزران) زایمان نمود، هفت روز همراه او باش..»
حكیمه خاتون میگوید: پاسی از شب گذشت تا اینكه نوزاد رضا علیه السلام در حالی كه پرده نازك نورانی بر او پوشیده بود، به دنیا آمد و نوری از او ساطع بود كه تمام حجره را روشن نمود؛ به گونهای كه از نور چراغ بی نیاز شدیم. آن نوزاد نورانی را در دامن خود گذاشتم و پرده را از خورشید جمالش كنار زدم. (4) حكیمه اضافه میكند: در لحظهای كه امام جواد به دنیا آمد، فرمود: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّه وَاَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه (5) ؛ گواهی میدهم كه خدایی غیر از خدای یگانه نیست، و به راستی محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا است..»
و در روز سوم ولادتش وقتی عطسه كرد، فرمود: «اَلْحَمْدُ للّه ِ وَصَلّی اللّه عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلَی الاَئِمّةِ الرّاشِدین (6) ؛ ستایش مخصوص خداست و درود خدا بر محمد و امامان هدایتگر باد..»
حكیمه وقتی این جملات را از امام جواد علیه السلام شنید با شتاب نزد امام رضا علیه السلام رفت و عرض كرد از این طفل عجایبی دیدم. حضرت فرمود: آن عجایب چیست؟ حكیمه جملات لحظه ولادت و هنگام عطسه حضرت را بیان نمود. حضرت رضا فرمود: «یا حَكیمةُ، ماتَرَوْنَ مِنْ عَجائِبِه اَكْثَرُ (7) ؛ای حكیمه! [در آینده] عجایب بیشتری از او خواهید دید..»
امام جواد علیه السلام از دیدگاه دیگران
1. محمد بن طلحه شافعی (م ـ 652 ه.) میگوید: «وَاِنْ كانَ صَغیرَ السنِّ فَهُوَ كَبیر الْقَدْرِ رَفیعُ الذِّكْرِ (8) ؛ هرچند او (امام جواد) سن كمی داشت، ولی بزرگ مقدار و بلند آوازه بود..»
2. ابن حجر میثمی میگوید: «مأمون او رابه دامادی انتخاب كرد، زیرا با وجود كمی سن از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت..» (9)
3. ابن جوزی حنفی (م ـ 654 ه.) میگوید: «امام محمد ابوجعفر ثانی در علم و تقوی و زهد و بخشش بر روش پدران خویش بود... و از لقبهای او مرتضی و قانع است..» (10)
به بهانه نیمه رجب سالروز ولادت آن حضرت، در این مقال برآنیم كه راز «مولود با بركت» بودن حضرت را بیان داریم.
مولود با بركت
در خانواده امام هشتم، و محافل شیعیان، از حضرت جواد علیه السلام به عنوان مولودی با بركت یاد میشد و این شهرت نیز ریشه در كلام خود امام هشتم علیه السلام دارد كه بارها این مسئله را یادآوری نموده اند كه به نمونههایی اشاره میشود:
1. «ابویحیای صنعانی» میگوید: روزی در محضر امام رضا علیه السلام بودم، فرزندش ابوجعفر را كه خردسال بود آوردند: حضرت فرمود: «هذَا الْمَوْلُودُ الَّذی لَمْ یولَدْ مُوْلُودٌ اَعْظَمُ بَرَكَةً عَلی شیعَتِنا مِنْهُ (11) ؛ این مولودی است كه با بركتتر از او برای شیعیان ما زاده نشده است..»
2. «ابن اسباط» و «عبّاد بن اسماعیل» میگویند: خدمت امام رضا علیه السلام بودیم كه ابوجعفر امام جواد علیه السلام را آوردند، عرض كردیم: این همان مولود پر خیر و بركت است؟ حضرت فرمود: «بله! این همان مولودی است كه در اسلام با بركتتر از او زاده نشده است..» (12)
3. در مكه مكرمه نیز به عدهای فرمود: «این مولودی است كه در اسلام، مانند او با بركت برای شیعیان ما زاده نشده است..» (13)
بر اساس آنچه كه شواهد و قرائن نشان میدهد، مقصود از با بركت بودن حضرت این است كه تولد او در شرائط خاصی صورت گرفت كه در آن زمان خیر و بركت خاص و ویژهای برای شیعیان به ارمغان آورد؛ زیرا عصر امام رضا علیه السلام عصر ویژهای بود و حضرت در تعیین جانشین خود و معرفی امام بعد، با مشكلاتی روبه رو بوده كه در دوران امامان قبلی چنین مشكلاتی وجود نداشته است؛ به این دلیل كه از یك سو، پس از شهادت امام كاظم علیه السلام گروهی كه بعدها به «واقفیه» معروف شدند، بر اساس انگیزههای مادی، امامت حضرت رضا علیه السلام را انكار كردند و از سوی دیگر، حضرت رضا علیه السلام تا چهل و هفت سالگی دارای فرزند نشده و از سوی سوم، در احادیث فراوانی كه از طریق اهل سنت و شیعیان از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است كه امامان دوازده نفرند و نه نفر آنان از نسل امام حسین علیه السلام خواهند بود (14) ، فقدان فرزند برای حضرت رضا علیه السلام هم امامت خود آن حضرت را و هم تداوم امامت را زیر سؤال میبرد. و واقفیه این موضوع را دستاویز قرار داده، امامت امام رضا علیه السلام را انكار میكردند.
گواه و شاهد این تحلیل، اعتراض «حسین بن قیاما واسطی» به امام در این مورد و پاسخ آن حضرت است. «ابن قیاما» كه از سران واقفیه بوده است، طی نامهای امام رضا علیه السلام را متهم به عقیمی كرد و نوشت: چگونه ممكن است امام باشی، در صورتی كه فرزند نداری! حضرت در پاسخ نوشت: «از كجا میدانی كه من دارای فرزندی نخواهم بود؟» در ادامه فرمود: «وَاللّه ِ لا تَمْضی الایامُ وَاللَّیالی حَتّی یرْزُقَنِی اللّه ُ وَلَدا ذَكَرا یفْرُقُ بِهِ بَینَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ (15) ؛ به خدا سوگند! بیش از چند روز و شب نمیگذرد كه خداوند فرزند پسری روزی من میگرداند كه به وسیله او بین حق و باطل جدایی میافتد..»
این سم پاشی تبلیغی از طرف واقفیه، منحصر به یك مورد نبوده است، بلكه به مناسبتهای مختلف و موارد متعدد و گوناگون تكرار میشده است و امام هشتم علیه السلام نیز به آنان جواب میداده، از جمله فرموده است: «واللّه ِ لاَتَمضی الایامُ وَاللَّیالی، حَتّی یولَدُ ذَكر مِنْ صُلْبی یقُومُ مِثْلَ مَقامی یحْیی الْحَقَّ وَیمْحی الْباطِلَ (16) ؛ به خدا سوگند! شب و روزهایی نخواهند گذشت مگر آنكه فرزندی از نسل من به دنیا میآیدو جای من قرار گرفته، حق را زنده و باطل را نابود میكند..»
به این جهت، امام هشتم علیه السلام و شیعیان سخت در فشار دشمنان قرار داشتند تا آن روزی كه حضرت جواد علیه السلام پا به دنیا گذاشت و با نور وجودش به تمام سم پاشیها و تبلیغها خاتمه داد، و پیش بینیهای پدر بزرگوارش نیز به وقوع پیوست، و موضع امام هشتم علیه السلام و شیعیان كه از این نظر در تنگنا بودند، تقویت گردید و وجهه تشیع بالا رفت..» (17)
از اینرو، حضرت رضا علیه السلام از همان ابتدا از جوّ به وجودآمده به نفع خود بهره برداری نمود، و پایههای امامت فرزندش، جواد الائمه علیهم السلام رامحكم نمود و بارها به شیعیان اعلام نمود كه: «هذا اَبُو جَعْفَرٍ قَدْ اَجْلَسْتُهُ مَجْلِسی وَصَیرْتُهُ مَكانی (18) ؛ این ابوجعفر [امام جواد] است كه اورا جای خود نشاندم و جانشی ن خود قرار دادم..»
سم پاشیها
وسوسهها و سم پاشیهای مخالفان خاندان امامت و واقفیه درباره حضرت رضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام به حدّی بود كه حتی پس از ولادت حضرت جواد علیه السلام كه همه مخصوصا واقفیه خلع سلاح شده بودند گروهی از خویشان آن حضرت را وادار نمودند كه ادعا كنند حضرت جواد علیه السلام فرزند علی بن موسی علیهماالسلام نیست.!
آنان در این تهمت ناجوانمردانه و دور از اسلام، شبهه عوام فریبانه عدم شباهت میان پدر و فرزند را از نظر رنگ مطرح نمودند، و گندمگونی صورت حضرت جواد علیه السلام را بهانه قرار داده، گفتند: در میان ما، امام گندمگون وجود نداشته است. حضرت رضا علیه السلام فرمود: «هُوَ اِبْنی؛ او فرزند من است..» آنان [بر خلاف واقع] گفتند: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با قیافه شناسی داوری كرده است، باید بین ما و تو قیافه شناسان داوری كنند! حضرت (ناگزیر) فرمود: شما در پی آنان بفرستید، ولی من این كار را نمیكنم، اما به آنان نگویید برای چه دعوتشان كرده اید.
یك روز بر اساس قرار قبلی، عموها، برادران و خواهران حضرت رضا علیه السلام در باغی نشسته و آن حضرت در حالی كه جامهای گشاده و پشمین بر تن و كلاهی بر سر و بیلی بر دوش داشت، در میان باغ به بیل زدن مشغول شد؛ گویی كه باغبان است و ارتباطی با حاضران ندارد.
آن گاه حضرت جواد علیه السلام را حاضر كردند و از قیافه شناسان درخواست نمودند كه پدر وی را از میان آن جمع شناسایی كنند، آنان به اتفاق گفتند: پدر این كودك در این جمع حضور ندارد؛ اما این شخص، عموی پدرش و این عموی خود او و این هم عمه اوست. اگر پدرش نیز در اینجا باشد، باید آن شخصی كه در میان باغ بیل بر دوش گذاشته است، باشد؛ زیر ساق پاهای این دو به یك گونه است!
در این وقت امام رضا علیه السلام به جمع آنان پیوست، قیافه شناسان به اتفاق گفتند: پدر او، این است. در این هنگام، علی بن جعفر از جا برخاست و بر لبهای حضرت جواد علیه السلام بوسه زد و آب دهان حضرت را مكید و عرض كرد: «اَشْهَدُ اَنَّكَ اِمامی (19) ؛ گواهی میدهم كه تو امام من [بعد از پدرت] هستی..»
بدین ترتیب، با وجود با بركت حضرت جواد علیه السلام این توطئه مخالفان امامت نیز منجر به شكست شد.
مناظرات با بركت
از آنجا كه امام جواد علیه السلام نخستین امامی بود كه در خردسالی به منصب امامت رسید (20) ، حضرت مناظرات و گفتگوهایی داشته است كه برخی از آنها بسیار مهم و مفید بوده است. راز وجودی این مناظرات این بود كه از یك طرف امامت او به خاطر كمی سن برای بسیاری از شیعیان كاملا ثابت نشده بود (هرچند بزرگان و آگاهان شیعه در امامت او هیچ تردیدی نداشتند) ؛ از اینرو، برای اطمینان خاطر و به عنوان آزمایش سؤالات فراوانی از آن حضرت میكردند.
و از طرف دیگر، در آن دوران، قدرت «معتزله» افزایش یافت و مكتب اعتزال (افراطی گری در بهره وری از عقل) رونق یافته بود و حكومت وقت نیز از آنان پشتیبانی میكرد. از طرف این گروه سؤالات عقلی دشواری مطرح میشد تا به پندار خامشان، حضرت را در میدان رقابت علمی شكست دهند (21) .
ولی در همه این مناظرات علمی، حضرت با علم امامت كه ناشی از علم خداوندی است، با پاسخهای قاطع و روشنگر، هرگونه شك و تردید را در مورد امامت خود از بین برد و امامت خویش و اصل امامت را تثبیت كرد. به همین جهت است كه بعد از او در دوران امامت حضرت هادی علیه السلام كه در كودكی به امامت رسید مشكلی ایجاد نشد؛ زیرا دیگر برای همه روشن شده بود كه خردسالی مانع منصب امامت نمیشود.
مناظره او با یحیی بن اكثم و اثبات حقانیت حضرت، و ناتوانی یحیی، و مناظره او با ابن ابی داود، و قاضی القضات و غلبه حضرت بر آنها از این نمونه مناظرات است. (22)
نتیجهای كه از سخنان پیش میتوان گرفت، این است كه دشمنان اهل بیت علیهم السلام در طول تاریخ یكی از حربههای مهمی كه از آن استفاده برده اند، حربه تهمت و افترا است؛ منتها این حربه برای همیشه كارساز نیست و سرانجام روزی فرا میرسد كه تمام تهمتها و افتراها رو میشود و حق آشكار و باطل رسوا میگردد.
در این زمان نیز یكی از حربههای دشمن همین است. ما باید با پای فشردن بر حق، از این دسیسه نترسیم و معتقد باشیم كه با ماندن ما بر صراط حق، افتراهای دشمن نیز رنگ خود را خواهد باخت.
سخنان با بركت
حسن ختام مقال را با برخی سخنان زیبا و با بركت آن حضرت زینت میدهیم.
1. سه عمل نیك: حضرت فرمود: «ثَلاثٌ مِنْ عَمَلِ الاَبْرارِ: اِقامَةُ الْفَرائِضِ وَاجْتِنابُ الَْمحارِمِ وَاحْتِراسٌ مِنَ الْغَفْلَةِ فِی الدِّینِ (23) ؛ سه [چیز] از اعمال نیك انسان شمرده میشود: برپایی (انجام) واجبات، دوری از محرمات، دوری و پرهیز از غفلت در دین..»
2. سه نیازمندی مؤمن: امام جواد علیه السلام فرمود: «اَلْمُؤْمِنُ یحْتاجُ اِلی ثَلاثِ خِصالٍ تَوْفیقٍ مِنَ اللّه ِ وواعظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَقَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُهُ (24) ؛ مؤمن به سه چیز نیازمند است: توفیقی از خداوند، واعظی از درون، و پذیرش نصیحت از دیگران..»
3. سه راه جذب دیگران: حضرت جواد علیه السلام فرمود: «ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: اَلاِنْصافُ فِی الْمُعاشِرَةِ وَالْمُواساةُ فِی الشِّدَّةِ وَالاِْنطواعِ والرُّجوعُ علی قَلْبٍ سَلیمٍ (25) ؛ با سه چیز میتوانی جلب محبت دیگران كنی: انصاف داشتن در برخوردها، همدردی با دیگران در سختیها و راحتیها، و داشتن قلب سلیم..»
4. نشانه كمال ایمان: حضرت فرمود: «اَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فیهِ اِسْتَكْمَلَ الایمانَ؛ مَنْ اَعْطی للّه ِ وَمَنَعَ فی اللّه ِ وَاَحَبَّ للّه ِ وَاَبْغَضَ فیهِ (26) ؛ چهار چیز در هر كس باشد، ایمانش كامل شده است: كسی كه برای خدا عطا (و انفاق) كند و در راه خدا منع كند، و برای خدا دوست بدارد و در راه خدا بغض بورزد..»
1. تاكنون درباره امام جواد علیه السلام در مجله مبلغان، مقالات ذیل به چاپ رسیده است: نگاهی به سیره تبلیغی امام جواد علیه السلام، محمد حاج اسماعیلی، شماره 2، ذی قعده 1420 ه. ق. مناظرهای از امام جواد علیه السلام، سیدجواد حسینی، شماره 33، رجب 1423، ه. ق. امام جواد علیه السلام غریب بغداد، محمد عابدی، شماره 49، ذی قعده 1424، ه. ق. ماجرای شهادت امام محمدتقی علیه السلام، سیدمجتبی اهری، شماره 37، ذی قعده 1423، ه. ق. امام جواد علیه السلام، پاسدار حریم وحی، عبدالكریم پاك نیا، شماره 45، رجب 1424، ه. ق.
2. ر. ك: اعلام الوری، طبرسی، تهران، دارالكتب الاسلامیه، چاپ سوم، ص344؛ منتهی الامال، شیخ عباس قمی، كتابفروشی اسلامیه، ج1، ص217؛ الارشاد، شیخ مفید، قم، مكتبة بصیرتی، ص316.
3. منتهی الامال، ج1، ص218؛ و نیز ر. ك: اعلام الهدایة، المجمع الهاشمی لاهل البیت، چاپ اول، ج11، ص28.
4. منتهی الامال، ص218.
5. اعلام الهدایه، ص28.
6. همان.
7. همان، ج11، ص28 و ر. ك: مستدرك العوالم، ج23، ص151 ـ 152.
8. مطالب السؤول، ص239؛ فصول المهمة، ص252.
9. الصواعق المحرقه، ص205.
10. تذكرة الخواص، ص358 ـ 359.
11. اصول كافی، ج1، ص321؛ الارشاد، شیخ مفید، ص319؛ اعلام الوری، طبرسی، ص347؛ كشف الغمه، اربلی، ج3، ص143.
12. بحارالانوار، ج50، ص20.
13. فروع كافی، دارالكتب الاسلامیه، ج6، ص361؛ الامام الجواد من المهد الی اللحد، سیدكاظم قزوینی، مؤسسه البلاغ، ص337.
14. ر. ك: صحیح مسلم، ج6، ص3؛ ینابیع المودة، سلیمان بلخی، ص446 و ر. ك: الملل و النحل، جعفر سبحانی، ج6، ص58 ـ 61.
15. اصول كافی، مكتبة الصدوق، ج1، ص320؛ الارشاد، ج2، ص277؛ كشف الغمه، ص142.
16. رجال كشی، ص463؛ كشف الغمه، ص142 و ر. ك: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص531 ـ 532.
17. ر. ك: الامام الجواد من المهد الی اللحد، سیدكاظم قزوینی، چاپ اول، ص337؛ سیره پیشوایان، ص532.
18. اصول كافی، ج1، ص321؛ اعلام الهدایة، ج11، ص20.
19. اصول كافی، كلینی، مكتبة الصدوق، ج1، ص322؛ سیره پیشوایان، ص533 ـ 534.
20. بعد از امام جواد علیه السلام فرزندش امام هادی علیه السلام و بعد از او امام زمان علیه السلام نیز در كودكی به این منصب نائل شده اند.
21. ر. ك: سیره پیشوایان، ص534 ـ 535.
22. ر. ك: الاحتجاج، طبرسی، مطبعة المرتضویه، ص135 ـ 245.
23. بحارالانوار، ج75، ص81.
24. همان، ج75، ص358.
25. همان، ج75، ص82؛ كشف الغمه، ج2، ص349.
26. همان، ج75، ص81