نوشته زیر برگرفته از کتاب «نسیم مهر» (متن پیاده شده برنامه پرسش و پاسخ رادیویی استاد حسین دهنوی) می باشد.
جواب:
اعتماد به نفس، به معناى احساس ارزشمند بودن است؛ یعنى كه فرزند شما به توانایىها و قابلیتهاى خود، اعتقاد قلبى و درونى داشته باشد؛ یعنى باور كند كه اگر بخواهد كارى را انجام دهد، توانایىاش را دارد و تزلزل نداشته باشد. به قول ویكتور هوگو، مانند پرندهاى باشد كه بر شاخهاى لرزان مىنشیند و با این كه لرزش شاخه را حس مىكند، به آواز خود ادامه مىدهد؛ زیرا به پر و بال خویش اطمینان دارد.
اعتماد به نفس، در مقابل اعتماد به خدا قرار نمىگیرد؛ بلكه بدان معنا است كه به توانایىهاى خود اتكا كند؛ اما منشأ آنها را خدا بداند و معتقد باشد كه هر چه دارد، از آن خدا است و همه امكانات و نیروها را او در اختیارش قرار داده تا روى پاى خود بایستد و به دیگران نیازمند نباشد؛ به همین دلیل به جاى اعتماد به نفس، از تعبیر «خودباورى» استفاده مىكنیم؛ بنابراین، اعتماد به نفس به این معنا، هیچ گونه منافاتى با توكل به خدا ندارد.
اعتماد به نفس، زمانى در مقابل اعتماد به خدا قرار مىگیرد كه فرزند ما، سرچشمهى نیروهاى خود را كه خدا است، فراموش كند. این گونه اعتماد به نفس، از بزرگترین دامهاى شیطان است كه امام على (علیه السلام) از آن نهى فرموده: «ایاك و الثقة بنفسك فان ذلك من اكبر مصائد الشیطان». [1]
جواب:
ضعف اعتماد به نفس، ارثى نیست؛ بلكه انتقالى است؛ یعنى احتمال دارد این ناتوانى را با رفتار و كردار خود (و نه از طریق ژن) به فرزند خویش منتقل سازید؛ همان گونه كه احتمالا خود شما نیز این ضعف را از دیگران (پدر یا مادر و...) كسب كردهاید؛ پس با این اندیشه (ژنتیك و وراثتى بودن ضعف اعتماد به نفس) مقابله كنید؛ چون اگر فرزند شما نیز چنین اندیشهاى را باور كند، ممكن است براى بالا بردن اعتماد به نفس خود اقدامى نكرده، به كارهاى ساده و هدفهاى كوچك قانع شود.
همان گونه كه پایین بودن اعتماد به نفس، ارثى نیست، بالا بودن آن نیز ذاتى و ارثى نیست، و فرزندانى كه خود را باور كرده، به كارهاى بزرگ دست مىزنند و موفق مىشوند، توانمندىهایشان را از طریق وراثت به دست نمىآورند؛ بلكه عوامل دیگرى سبب این خودباورى مىشود.
ویرجینیا سیتر، درمانگر مشهور مىگوید: من اعتقاد دارم ژنى كه احساس ارزشمندى را پدید مىآورد، وجود ندارد و این احساس، اكتسابى است. [2]
جواب:
خودباورى، نشانههایى دارد كه مهمترین آنها چنین است:
1. حس استقلال:
در امور شخصى خود (تحصیل، عبادت و...) مستقل عمل مىكند و به والدین و دیگران وابسته نیست.
2. مسؤولیتپذیرى:
دوست دارد مسؤولیت بپذیرد و از زیر بار مسؤولیتهاى مناسب سن خود، شانه خالى نمىكند.
3. انتخابگرى:
در امورى چون استفاده از پول توجیبى، خرید كفش و لباس و لوازم التحریر و... به انتخاب دست مىزند.
4. خلاقیت:
اهل ابتكار و خلاقیت است و از دست زدن به آزمایش و آفرینش نمىترسد و براى انجام تجربههاى جدید مىكوشد.
5. كامیابى تحصیلى:
براساس پژوهشها، بین اعتماد به نفس و توانایى یادگیرى و در نتیجه كامیابى تحصیلى، رابطهاى دو سویه برقرار است.
6. مثبتاندیشى و خوشبینى:
فرزند داراى اعتماد به نفس، بیشتر نقاط مثبت خود را مىبیند و خوشبین است.
7. روابط عمومى قوى:
او در دوستیابى و حفظ رابطه دوستانه توانمند است و با رفتار خوب، به دیگران احترام مىگذارد.
8. بروز هیجانها و احساسات:
دامنه گستردهاى از هیجانها و احساسات (خندیدن، گریستن، ابراز محبت و...) را بروز مىدهد.
9. كمك به دیگران:
آن قدر به توانمندىهاى خود اطمینان دارد كه به راحتى به دیگران كمك مىكند.
10. تصدیق توانمندىهاى خود:
به شایستگىهاى خود اعتماد دارد و توانمندىهاى خود را تصدیق مىكند به این معنا كه وقتى از پیشرفتهایش تعریف و تمجید مىكنند، آن را با خشنودى مىپذیرد و رد نمىكند و حتى گاهى به جهت آن توانمندىها، از خود تعریف مىكند. [3]
11. اثرگذارى:
او روابط میان فردى خوبى دارد و مىتواند بر دوستان و همسالان و اعضاى خانواده و حتى معلمان خود اثر بگذارد و در آنها نفوذ كند.
12. خطرجویى (ریسكپذیرى):
او از ریسك نمىترسد و میزان خطر جویىاش بالا است. وقتى فعالیتى جدید توجهش را جلب مىكند، با اطمینان به آن مشغول مىشود.
13. تحمل ناكامىها:
هنگام رو به رو شدن با شكستها (بدون تسلیم شدن) بردبارى مىكند و مىتواند از آنچه باعث ناكامىاش شده، سخن بگوید.
14. انتقادپذیرى:
او مىتواند بدون خشم و حالت تدافعى، انتقاد دیگران را بپذیرد.
جواب:
زندگى فرزند خودباور، با نشاط تر، متنوع تر، هیجان انگیزتر و لذت بخشتر است. فرزند داراى اعتماد به نفس، خود را دوست دارد و به پیشرفتهایش افتخار مىكند؛ در نتیجه در فضاهاى گوناگون، از ارزشها، اعتقادات و آداب خود دست بر نمىدارد.
او از توانمندىهایش به خوبى استفاده مىكند و چون از قابلیتهاى وجودى خود بهره مىبرد، احساس رضاى خاطر مىكند.
فرزندى كه به خودباورى مىرسد، صادق و بىریا است و سعى نمىكند با نشان دادن ویژگىهاى خود و خانوادهاش (ثروت، مقام پدر یا مادر، امكانات مادى زندگى و...) همسالانش را تحت تأثیر قرار دهد؛ بلكه با شخصیت خود بر آنان اثر مىگذارد.
فرزند خودباور، دنبال ریاستطلبى نیست؛ اما مسؤولیت مىپذیرد. او مىكوشد با دیگران روابط خوبى داشته باشد. خود را كامل نمىپندارد و مایل است ضعفها و اشتباهاتش را بشناسد و ناكامىها را به خوبى تحمل مىكند.
فرزندى كه اعتماد به نفس دارد، در صورت داشتن نقصى در جسم یا عدم زیبایى در چهره و یا بلندى و كوتاهى قد و قامت یا ضعفهاى اقتصادى در خانواده و یا موقعیت شغلى پایین پدر یا بىسوادى مادر و... احساس شكست نمىكند و تمسخر دیگران، او را به انزوا نمىكشاند. او در نوجوانى، سراغ مواد مخدر و دیگر فعالیتهاى مجرمانه و غیر قانونى و غیر اخلاقى نمىرود.
فرزند خودباور، همسالان را تحقیر و سركوب نمىكند و خودخواه و منفىباف نیست و از دیگران سوء استفاده نمىكند.
او مىداند كه در هر موقعیتى چگونه رفتار كند و چه برخوردى مناسبتر است.
جواب:
بله. اگر زمینههایى را مهیا سازید، فرزندتان بهتر و بیشتر خود را باور مىكند. این زمینهها عبارتند از:
1. تقویت ایمان:
هر قدر ایمان فرزند شما به خداوند بیشتر شود، خودباورىاش نیز افزایش خواهد یافت. ایمان به خدا، سبب امید بیشتر به زندگى و نگرش مثبت فرزند به آن و در نتیجه افزایش اعتماد به نفس خواهد شد.
2. احساس هویت:
تعلق به فرهنگى ویژه، آشنایى با شجرنامه خانوادگى، و تعلق به گروههاى خوب (مدرسه، گروههاى ورزشى، مذهبى و...)، باعث احساس هویت فرزند، به ویژه نوجوان مىشود و اعتماد به نفس او را بالا مىبرد.
3. تحسین و تشویق:
تحسین فرزند (با تشكر از كارهاى خوبش و توجه به نقاط مثبت او) از سوى والدین، زمینهساز خودباورىاش خواهد بود.
4. تهیه امكانات:
فضا و وسایل مورد نیاز براى كارهاى فنى، هنرى و مطالعاتى (میز، صندلى، چراغ مطالعه، كتاب، وسایل كمك آموزشى و...) انگیزه فعالیت و رشد را بیشتر مىكند و در افزایش خودباورى او مؤثر است.
5. مطالعه زندگى بزرگان:
فرزند خود را با هدیه كتابهاى مناسب، [4] به مطالعه داستان زندگى مردان و زنان بزرگ تاریخ تشویق كنید. و آشنایى با كامیابىهاى آنان به ویژه در سنین پایین، زمینه را براى افزایش اعتماد به نفس فرزندتان فراهم مىآورد.
سید رضى در 17 سالگى كتاب نوشت و در 20 سالگى از كلیه علوم عصر خویش بىنیاز شد. وُلتر در 19 سالگى نویسندگى را آغاز كرد. پاسكال در 12 سالگى، حل مسائل هندسى را آغاز، و در 19 سالگى ماشین حساب را اختراع كرد. بوعلىسینا؛ در 21 سالگى تألیفات گرانبهایى داشت. فخرالمحققین در 25 سالگى از دانشمندان عالى مقام عصر خود به شمار مىرفت و نیوتن در 25 سالگى، به قانون جاذبه زمین پى برد. [5]
جواب:
چگونگى برخورد والدین با فرزند از همان نوزادى او و نظر آنان دربارهاش در خردسالى، باعث مىشود خود را موجودى ارزشمند و در نتیجه داراى اعتماد به نفس بالا یا بىكفایت و بىارزش بداند.
مراقبت از كودك، غذا دادن، در آغوش گرفتن، گرفتن دست، ناز و نوازش كردن، بازى كردن، لبخند زدن، حرف زدن، خیره شدن همراه با محبت به او، جاى گرم و رفع نیازهاى مادى نوزاد، باعث احساس خشنودى و زمینهساز اعتماد به نفس او در آینده مىشود؛ همان گونه كه اگر به این خواستههاى مادى توجه نشود (گریه زیاد براى شیر و غذا، جاى سرد و خیس و...) یا از جهت عاطفى مورد توجه نباشد (هنگام زمین خوردن به او بىتوجهى شود) و كتك بخورد و دائم پسخوراند [6] منفى را تجربه كند، در آینده، خود را موجودى ارزشمند نخواهد دانست.
از حدود 2 سالگى كه با واژگان آشنا مىشود و پیامهاى كلامى والدین را درك مىكند، سخنان آنان (تو خوبى، قشنگى، نازى، دوست داشتنى هستى، باهوشى، شیرینى و...) را كه با رفتارهاى پیش گفته (در آغوش گرفتن، لبخند و...) همراه مىشود، مىگیرد و آن را درونى مىكند و همین باعث مىشود كه در آینده، برداشت خوبى از خود داشته باشد.
جواب:
با توجه به اقتدار مدیران، معاونان و معلمان مدرسه، اثر آنان بر اعتماد به نفس دانشآموزان بسیار است. ایجاد فضایى براى اظهار نظر دانشآموزان در زمینههایى مانند اداره كردن مدرسه، تهیه برنامههاى آموزشى و دخالت دادن آنها در ارزیابى كارها و ارزیابى رفتار خودشان (پرورش قدرت خودارزیابى)، و دادن حق انتخاب، در افزایش اعتماد به نفس آنان بسیار مؤثر است.
توجه اولیاى مدرسه به برخى اختلالات دانشآموزان مانند بیش فعالى همراه با اختلال در تمركز (ADHD) یا اختلال ویژه یادگیرى (LD) و كمك به حل آنها، جلو ضعف اعتماد به نفس دانشآموز را مىگیرد.
در مقابل، معلمى كه دائم به دانشآموز مىگوید: «تو خنگى، سادهلوحى، ضعیفى، تنبلى» یا او را با تمسخر، انیشتین كلاس معرفى مىكند، به طور قطع در كاهش اعتماد به نفس او اثر مىگذارد و باعث مىشود در آینده نیز كه وارد اجتماع مىشود، تحت تأثیر سخنان معلم، خود را كودن، ضعیف و تنبل بداند.
نشان دادن نقاط ضعف دانشآموز، مقایسه دانشآموزان با هم، و به رخ كشیدن امتیازات برخى بر دیگران نیز عامل مهم ضعف خودباورى دانشآموز است.
جواب:
ایمان به خدا، عامل مهمى براى خودباورى فرزند است؛ پس مبانى اعتقادى او را تقویت كنید و زمینه مطالعه درباره فلسفه آفرینش را (متناسب با سن) برایش آماده سازید.
ایمان به این كه تمام هستى در جهت و مسیرى مثبت حركت مىكند و زندگى انسان نیز در همین جهت در حركت است، زمینههاى اعتماد به نفس را بیشتر مىكند.
اگر باور فرزند شما این باشد كه در دنیایى آشفته و بىهدف زندگى مىكند كه هیچگونه نظم و قانونمندى ندارد، اعتماد به نفس نخواهد یافت؛ زیرا احساس امنیت نمىكند.
پژوهشها نشان مىدهد كه باورهاى مذهبى، نقش مؤثرى بر سلامت روان و در نتیجه افزایش خودباورى دارد.
دانشمندانى چون كونیگ، ولر، پاركامنت در سال 1998 میلادى، با پژوهشهایى دریافتند كه اعتقادات و رفتارهاى مذهبى از قبیل زیارت، ذكر، توسل و اعتقاد به خداوند، سبب افزایش اعتماد به نفس مىشود.
جواب:
فرزند داراى ضعف اعتماد به نفس، نشانههایى دارد و هر قدر این نشانهها بیشتر باشد، میزان خودباورىاش كمتر است:
1. استعدادهایش را دست كم مىگیرد و بیشتر، نقاط منفى خود را مىبیند؛
2. از دست زدن به تجربههاى جدید مىهراسد؛
3. از حضور در جمع و معاشرت با دیگران گریزان است؛
4. سخن گفتن در جمع برایش سخت است؛
5. از بیان اندیشه و نظر خود در كلاس درس و جمع دیگران مىترسد؛
6. گله و شكوه خود را از دیگران ابراز نمىكند و خود نیز انتقاد نمىپذیرد؛
7. تذكر دادن به دیگران برایش بسیار سخت است؛
8. هنگام درخواست و تقاضا از دیگران، خجالت مىكشد؛
9. از «نه» گفتن مىهراسد و با دیگران رودربایستى دارد؛
10. به راحتى تحت تأثیر سخن یا پیشنهاد دیگران قرار مىگیرد؛
11. قدرت دفاع از حق خود را ندارد؛
12. گمان مىكند دیگران برایش ارزشى قائل نیستند؛
13. براى ناتوانىهاى خود، دیگران را سرزنش مىكند؛
14. بهانهجویى مىكند و خیلى زود ناامید مىشود؛
15. عواطف و احساسات خود (خندیدن، گریستن، ابراز محبت و...) را نمىتواند به خوبى و به طور گسترده نشان دهد.
جواب:
موانع اعتماد به نفس چنین است:
1. بینش نادرست:
اعتقاد فرزند به این كه توانایى و قابلیت ندارد، مانع بزرگى براى رسیدن به خودباورى است. شما باید بینش او را تصحیح كنید و به او آگاهى دهید كه خداوند، در وجودش توانمندىهایى را قرار داده؛ گر چه ممكن است این توانمندى با توانمندىهاى همسالان و فرزندان نزدیكان متفاوت باشد. بدبینى و افكار منفى، مانع خودباورى است.
2. خود كمبینى:
با فرزند خود به گونهاى برخورد كنید تا خود را كوچك و بىارزش نپندارد. هرگز جملههایى چون «تو بدبختى، بیچارهاى، از تو كارى ساخته نیست، عرضه ندارى، نمىتوانى موفق شوى و...» را به او نگویید؛ بلكه نقاط مثبت وى را به ویژه در جمع یادآور شوید.
3. انزواجویى:
گوشهگیرى و ضعف ارتباط با همسالان و نزدیكان، مانع خودباورى است؛ پس ارتباط خود را با آشنایان خوب و همسالان مطلوب فرزندتان (به ویژه آنان كه اعتماد به نفس بالایى دارند) بیشتر كنید.
4. وابسستگى:
هر قدر وابستگى فرزند به والدین بیشتر باشد، میزان خودباورىاش كمتر خواهد بود؛ پس بكوشید با اعطاى استقلال در كارهاى شخصى و اعطاى مسؤولیت (البته متناسب با سن او) و كاستن از مراقبتها، وابستگىاش را به خودتان كمتر كنید.
5. افسردگى:
زمینههاى افسردگى فرزند خود (كتك، داد و فریاد، بىحرمتى، تبعیض، مقایسه، به رخ كشیدن دیگران و...) را از بین ببرید؛ كودكان و نوجوانان افسرده، اعتماد به نفس ندارند.
6. بىبرنامگى:
بىبرنامگى، فرزند شما را از خودباورى باز مىدارد. به او كمك كنید تا براى اهداف كوتاه مدت و بلند مدت خود برنامه بریزد.
7. ناتوانى جسمى:
ناتوانى جسمى، مانعى براى خودباورى است؛ بنابراین، به رژیم غذایى مناسب فرزند خود، ورزش و خواب كافى او توجه كنید تا جسمش تقویت شود. تقویت جسم و مراقبت از آن سبب مىشود كه باور كند آدم باارزشى است. در رژیم غذایى فرزند خود؛ میوههاى تازه، سبزى خام یا كمى پخته را بگنجانید؛ زیرا به سرعت به انرژى تبدیل مىشوند و جسم او را تقویت مىكنند.
8. تنبلى:
یكى از مهمترین موانع خودباورى، تنبلى است. براى از بین رفتن تنبلى فرزندان، به رژیم غذایى آنان توجه كنید. خوردن خوراكىهاى با طبع سرد و مصرف بیش از حد شیرینى و مواد قندى (به سبب نیاز فراوان به انرژى براى هضم)، بدن را سست مىكند.
گاهى تنبلى و بىحالى، منشأ پزشكى دارد و به جهت كاركرد بد كبد، ورم كبد، عفونت كلیه، سل و یا اختلالات هورمونى است كه باید به متخصص مراجعه شود.
9. ارتباط با ناتوانان:
ارتباط با دوستان و همسالانى كه اعتماد به نفس ندارند، مانع جدى خودباورى فرزند شما خواهد شد.
خودانگاره (SELF IMAGE) در وجود انسان، برداشتى است كه شخص از خود دارد و درصد بالایى از این خود انگاره را دیگران به او مىدهند؛ پس اگر فرزند شما با خودباوران همنشینى كند، خودباورى را به او منتقل مىكنند و اگر با ناتوانان ارتباط داشته باشد، ناتوانى و ضعف اعتماد به نفس آنان در وى اثر خواهد گذاشت.
10. چاقى بیش از حد:
چاقى بیش از حد كه نتیجه آن، قیافهاى نامناسب است، بر خود انگاره فرزند اثر منفى مىگذارد؛ زیرا دائم در این اندیشه است كه دیگران او را شخصى پرخور و شكمباره مىدانند. اگر فرزند شما چنین مشكلى دارد، با كمك از متخصص تغذیه، مشكل او را از بین ببرید.
11. نام نازیبا:
در انتخاب نام زیبا براى فرزندتان دقت كنید؛ نامهاى نازیبا و بدگویش، اعتماد به نفس او را پایین مىآورد. اگر در انتخاب نام خوب براى او دقت نكردهاید مىتوانید آن را عوض كنید. رسول گرامى (صلی الله علیه وآله) نامهاى زشت كودكان را تغییر مىداد.
جواب:
علت سكوت فرزند شما در جمع، به سبب نگرانى از این است كه اگر صحبت كند، حرفهاى او بىارزش باشد و سبب خجالت یا تحقیرش شود یا مىترسد از او سؤالى كنند و پاسخش را نداند.
براى رفع این مشكل، از شیوههاى ذیل استفاده كنید:
1. با راهكارهاى ایجاد اعتماد به نفس، میزان خودباورى او را افزایش دهید.
2. ارتباط او را با نزدیكان درجه یك (مادربزرگ، پدربزرگ، عمو، دایى، خاله و...) در منزل خودتان و در مرحله بعد در منزل آنان بیشتر كنید (فرزند شما در محیطهاى آشناتر، راحتتر سخن خواهد گفت)؛
3. به او پیشنهاد كنید ابتدا در جمع كودكان (در مهمانىها) براى آنان قصه بگوید و بعد در جمع خانمهاى از محارم حرف بزند (البته مطالبى كوتاه و بدیهى و از پیش تمرین شده و با واژگانى آشنا. در مرحله بعد در جمع خانمها و آقایان از محارم، سپس در جمع خانمهاى از محارم و غیر محارم و سرانجام در جمعهاى عمومى؛
4. به فرزند خود بیاموزید كه هنگام سخن گفتن با دیگران، از گفت و گوهاى ساده (درباره تعطیلات، اخبار جدید، آب و هوا و...) آغاز كند و از سخن گفتن درباره مسائل خصوصى آنان (ازدواج، محل سكونت، شغل و...) بپرهیزد. او باید مطلب آماده شده را در ذهن خود مرور، و با حفظ آرامش و لحن شمرده بیان كند؛
5. خوشرویى و تماس چشمى با دیگران هنگام گفت و گو بسیار مطلوب است؛
6. پیش از گفت و گو، سه بار تنفس عمیق اضطراب او را كاهش مىدهد؛
7. براى آمادگى بیشتر در سخن گفتن، جارى ساختن نام خدا بر زبان و تلاوت آیات 25 تا 28 سوره مباركه طه بسیار مؤثر است:
«ربّ اشرح لى صدرى و یسّرلى أمرى و احلُل عقدة مِن لسانى یفقهوا قولى». پروردگارا! سینهام را گشادهساز و كارم را بر من آسان كن و گره از زبانم بگشاى تا گفتار مرا بفهمند.
فرزند شما باید بداند كه وقتى تصمیم بگیرد در جمعى سخن بگوید، افكار اضطرابآور به سوى او هجوم خواهند آورد تا از سخن گفتن بازش دارند. در این زمان باید قبل از هجوم ترس، بر ترس خود حمله كند و جلو این گونه افكار را بگیرد و مطلب از پیش آماده شده را بىدرنگ بگوید.
امام على (علیه السلام) مىفرماید: «اذا هبتَ امراً فَقع فیه». [7] وقتى از كارى مىترسى، خودت را در آن بینداز.
جواب:
نقص عضو (نابینایى، ناشنوایى، فلجى و...) مىتواند عاملى براى ضعف اعتماد به نفس باشد؛ اما اگر در راه خودباورى فرزندتان بكوشید، این مشكل جسمى كمرنگ و كم اهمیت مىشود.
بسیارى را مىشناسید كه با وجود معلولیت جسمى، در صحنههاى گوناگون اجتماعى (علمى، ورزشى، هنرى، صنعتى و...) خوش درخشیدهاند.
سقراط، زشت روى و داراى دماغى گنده؛ ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه، كوتاه قد، و لرد بایرون و تیمور، لنگ بودهاند؛ اما به جهت دستیابى به خودباورى بالا، جزو مشاهیر جهان شدهاند.
جواب:
براى افزایش اعتماد به نفس فرزند خود، از راهكارهاى ذیل استفاده كنید:
1. شكوفایى استعدادها:
براى این كار، ابتدا باید استعدادهاى او را شناخت. برخى كودكان، هماهنگى بدنى قابل توجهى دارند و مىتوانند به سرعت و به راحتى بدوند؛ بالا روند، و سهچرخه برانند. این كودكان، زمینه رشد در رشتههاى ورزشى را بیشتر دارند؛ اما قادر به تنظیم صداى خود یا نقاشى نیستند و این گونه كارها را به سختى انجام مىدهند.
برخى دیگر، زمینه فعالیتهاى علمى و فنى مانند ساختن چیزى را دارند، و عدهاى از كودكان، در مقایسه با سنشان، توانایى تكلم بالایى را دارا هستند. گروه اول، زمینه رشد در كارهاى فنى و صنعتى را دارند و گروه دوم، مهارتهاى مربوط به خواندن و نوشتن را به سرعت یاد مىگیرند.
برخى كودكان به انجام فعالیتهاى هنرى مثل نقاشى علاقه ویژه نشان مىدهند. این گونه كودكان، اگر اندامى غیر متناسب داشته باشند، انجام ورزشهایى مثل دوچرخهسوارى، شوت كردن توپ یا شنا برایشان كار سخت و ناراحت كنندهاى است.
براى شناخت استعدادهاى فرزندتان، در رفتار او دقت، و به علاقهمندىهایش توجه كنید. اگر علاقهمند است در آشپزخانه به شما كمك كند، استعداد آشپزى، و اگر به خیاطى شما علاقه نشان مىدهد، استعداد خیاطى دارد. اگر قوه تخیل قوى دارد مىتوان رماننویس خوبى شود. اگر قرآن را به خوبى تلاوت مىكند یا سرودى زیبا مىخواند مىتواند در همین زمینهها رشد كند.
پس از شناسایى استعدادهاى فرزند، با فراهم آوردن امكانات و ثبت نام در كلاسهاى مناسب، آن استعدادها را شكوفا سازید.
2. اعطاى استقلال:
اعطاى استقلال به فرزند در امور شخصى از همان سالهاى اول تولد (غذا خوردن، لباس و كفش در آوردن، لباس و كفش پوشیدن، استحمام و...)، در خرید وسایل شخصى (البته مناسب با سن)، در رفت و آمد به مدرسه و منزل نزدیكان (با فرض ایمنى كودك)، در مراقبت از خود و حضور در اردوها، عامل مهمى در خودباورى او است.
3. اعطاى مسؤولیت:
مسؤولیتهاى گوناگون متناسب با سن كودكان و نوجوانان (خرید نیازمندىهاى منزل، رزرو بلیت، واریز وجوه آب و برق و تلفن و گاز، آشپزى، خیاطى، شستن خودرو، تعمیر وسایل منزل و...) اعتماد به نفس آنان را بالا مىبرد.
4. اعطاى حق انتخاب:
به فرزندتان به ویژه اگر نوجوان است، حق انتخاب بدهید. انتخاب لباس، كفش، لوازم مدرسه، كلاسهاى فوق برنامه، خرج كردن پول توجیبى و... راهكار خوبى براى خودباورى او است.
5. تكریم شخصیت:
براى گرامىداشت شخصیت فرزند خود، به او احترام بگذارید. مشورت با فرزند و نظرخواهى از او در نشستهاى خانوادگى، گوش دادن به سخنانش، پاسخ دادن به پرسشهایش، پذیرش احساسات او و... نمونههایى از احترام گذاشتن است.
6. تلقین به نفس:
تلقین خودباورى به فرزند با جملههایى چون «مىتوانى، تو توانمندى، تو قدرت دارى، به فرزندم افتخار مىكنم، براى داشتن چنین فرزندى خدا را شكر مىكنم و...» به شدت در خودباورى او مؤثر خواهد بود؛ همان گونه كه جملههاى تخریب كننده و یأسآور، اعتماد به نفس او را از بین مىبرد.
افزون بر تلقینهاى مثبت خود، به كودكتان (بالاتر از 8 سال) بیاموزید كه خودگویىهایى مثبت داشته باشد؛ یعنى با جملههایى چون «من مىتوانم این كار را انجام دهم، من وضعیت خوبى در... دارم و...» توانمندى را به خود تلقین كند.
جواب:
باید به او بفهمانید كه اعتماد به نفس در هر كارى، از جمله درس خواندن زمینه مىخواهد؛ یعنى بدون آموزش و تمرین، اعتماد به نفس كاذب خواهد بود؛ همان گونه كه ورزشكاران در مسابقههاى بینالمللى، بدون آمادگى و به صرف اعتماد به نفس بالا نمىتوانند پیروز شوند.
علت اصلى این گونه اعتماد به نفس كاذب، القائات فراوان والدین براى ایجاد خودباورى در فرزند است؛ به گونهاى كه باورش مىشود از عهده هر كارى از جمله درس خواندن بر مىآید و دیگر به آموزش، مطالعه و تمرین نیازى ندارد.
براى این كه او را متوجه این خودباورى كاذب كنید، با پرسش از درس، پیش از امتحان مىتوانید به او ثابت كنید كه آمادگى ندارد و براى كامیابى در امتحان باید مطالعه كند.
افزون بر این، به نقش الگویى خود نیز توجه داشته باشید. به طور معمول، فرزندان، این گونه رفتارها را از والدین خود مىآموزند. اگر خود یا همسرتان اعتماد به نفس كاذبى در زندگى دارید، آن را اصلاح كنید.
______________________
پی نوشت:
[1] ـ آمدى، غررالحكم و دررالكلم، ص 307.
[2] ـ گیل لیندن فیلد، اعتماد به نفس برتر، ص 46.
[3] ـ والدین باید مراقب باشند كه این ویژگى، به صفت ناپسند عجب (خودپسندى) تبدیل نشود. خوب است به فرزند خود بیاموزید كه وقتى او را مىستایند، بگوید: خداوندا! مرا به آنچه مىگویند، مؤاخذه مكن و از آنچه گمان مىكنند، برتر قرارم ده؛ «اللهم لا تؤاخذنى بما یقولون و اجعلنى افضل مما یظنون» (نهجالبلاغه، خطبه 193).
[4] ـ ر. ك: احمد صادقى اردستانى، داستانهاى كودكى بزرگان تاریخ، نشر مطهر؛ فیلیپ كین، پیشگامان علم، ترجمه پرویز قوامى، امیركبیر؛ رضا استادى، نوزده ستاره و یك ماه، نشر قدس؛ همو، گروهى از دانشمندان شیعه، ناشر مؤلف، و...
[5] ـ محمدحسین حقجو، حفظ و تقویت حافظه، ص 52 .
[6] ـ (FEED BACK) پسخوراند: هر نوع برگشت اطلاع از یك منبع كه براى تنظیم رفتار مفید باشد.
[7] ـ نهجالبلاغه، كلمه قصار 571 .
منبع:
نسیم مهر جلد 3، پرسش و پاسخ تربیت کودک و نوجوان؛ حسین دهنوی