اشاره
30 مرداد سال روز حمله ننگین رضاشاه به مسجد گوهر شاد و كشتار مردم است. روزی كه نماد تاراج و هتك شرف و غیرت ایرانی و ننگی ابدی بر پیشانی خاندان پهلوی است. اینك كه در سال روز این رویداد ننگین قرار گرفته ایم، میكوشیم به بازشناسی نقش روشنفكران غرب زده در جریان سازی كشف حجاب بپردازیم.
ماجرای كشف حجاب سابقهای طولانی در ایران دارد، سابقهای به درازای نفوذ اندیشههای غرب زده. در این مقاله برای درك بهتر مبانی، اهداف و ابعاد كشف حجاب در ایران، به مناسبت واقعه مسجد گوهرشاد و زمینه سازی برای كشتار مردم در مسجد گوهرشاد خواهیم انداخت.
1 - دوران قبل از مشروطه (تولد روشنفكران بیمار)
این دوره كه متاسفانه در تحلیلها و حتی بررسیهای تاریخی پیرامون كشف حجاب تا كنون مورد توجه قرار نگرفته، نقش مبنایی برای دورههای بعد را دارد و اصولا چنانچه وقایع این مقطع رخ نمیداد دورههای بعد، به دلیل بافت مذهبی ایران، توان بروز نمییافتند. دوره نخست مبارزه با حجاب قدمتی به درازای اعزام اولین دانشجویان و كارآموزان ایرانی به غرب و تولد روشنفكران غرب زده دارد. دورهای كه خود معلول مطالعات مستشرقان پیرامون احوال ممالك اسلامی بود. حدود یك صد و هفتاد سال پیش، در اواخر حكومت فتحعلی شاه قاجار، به دستور نایب السلطنه (عباس میرزا) تعدادی از دانشجویان برای تحصیل به اروپا اعزام شدند، به این امید كه اسباب پیشرفت ایران به تدریج فراهم شود. ابتدا دو نفر (یك پزشك و یك نقاش) را فرستادند. كه پزشك مرد و نقاش (افشار) برگشت. بعد از آن پنج نفر را فرستادند كه همگی مرعوب نظام حكومتی و پیشرفت غرب شدند و با این چنین وضعیتی به ایران برگشتند. میرزا صالح شیرازی هم كه یكی از این 5 نفر بود، فراماسون شده بود. (1)
از این دست روشنفكران، اعتماد السلطنه، آجودان باشی، خسرو میرزا، میرزا صالح شیرازی و... انگلیس را «ولایت آزادی» و رژیم مشروطه آن را بهترین رژیم برای ترقی و پیشرفت معرفی كردند.
میرزا صالح، انگلیس را «ولایت آزادی» مینامید و تلاش زیادی برای «مانندسازی» ایران با انگلیس انجام میداد. (2) این روند خودباختگی همچنان ادامه یافت تا آن كه در مرحله دوم گروهی مثل ملكم خان و... رهبری روشنفكران را عهده دار شدند.
در مورد ملكم خان كه از كودكی به غرب رفته بود، كافی است بدانیم كه طبق اسناد تاریخی در زمان فتحعلی شاه سه جاسوس كهنه كار انگلیس (سرهارد فورد جونز، جیمز موریه و جی فریزر) با ماموریت تشكیل لژهای فراماسونری به ایران اعزام شدند و هستههای اولیه لژ را تشكیل دادند. این هستهها، بعدها با تلاش میرزا ملكم خان به تشكیل لژ فراماسونری در سال 1268 ه. ش منجر شد. و از این مقطع وی مبارزه با مذهب و... را آغاز كرد. (3)
این عده متوجه شدند كه تنها از طریق استحاله دینی و خلق فرهنگ غربی موفق به اجرای اهداف خود خواهند شد. از اعترافات فراماسونها میتوان به اهداف آنها پی برد:
«امكان ندارد ما فراماسونها نبرد خود را با ادیان متوقف كنیم، چرا كه برای یك فراماسون ضروری است كه خود را از قید دین و هرگونه اعتقاد به خداوند آزاد كند.»
«مقصود اصلی ما نابود كردن و ریشه كن كردن همه ادیان و سرلوحه كوشش ما جدایی دین از سیاست است.»
«عفت و پاكدامنی نزد ما فراماسونرهای مرد و زن، امری غلط است، زیرا این امر بر خلاف امیال باطنی و طبیعی است.» (4)
با این اوصاف ملكم خان كه در بین سالهای 1276 تا 77 ه. ق. فراموشخانه ایران را تاسیس كرد، روزنامهای هم تحت عنوان قانون انتشار داد. به عقیده او «در اخذ اصول تمدن جدید و مبانی ترقی عقلی و فكری، حق نداریم در صدد اختراع باشیم، بلكه باید از فرنگی سرمشق بگیریم و در جمیع صنایع محتاج سرمشق بوده و هستیم.» (5)
«چنین دانستم كه تغییر ایران به صورت اروپا كوشش بی فایدهای است. از این رو فكر ترقی مادی را در لفافه دین عرضه داشتم... در محفل خصوصی از لزوم پیرایشگری اسلام سخنی راندم...» (6) با این دیدگاه ترجمه و تحمیل مبانی فكری غرب مانند آزادی همه جانبه، دمكراسی، مشروطه، حذف دین از حكومت، ترویج بی مذهبی و تلاش برای ایجاد جامعهای لائیك، آغاز شد.
میرزا آقا خان كرمانی از دیگر روشنفكران مرعوب این دوره است. میرزا آقا خان، حجاب سنتی زنان را بی مروتی دانسته و میگوید: در «ایران باستان زنان با مردان شریك زندگانی بودند» و مینویسد: «هزار سال است كه زنان ایران مانند زنده به گوران تازیان در زیر پرده حجاب و كفن جلباب مستور و در خانهها چون كور محجوب و مهجور گشته اند. روبندهای زنان نه روزنه تنفس دارد و نه منظره تجسس. عیب دیگر پرده داری و به خانه نشستن این كه آنان را از معاشرت و حشر و نشر با مردان مانع شده، از شركت در تجارت و صنعت و هنرهای ظریف و آموختن دانش و فنون و آداب تمدن و پیدا نمودن قوه معاونت در معیشت و یاد گرفتن اصول تربیت فرزند و اداره منزل یكسره محروم كرده است.» (7)
به این ترتیب مشخص میشود كه روشنفكران غرب زده بعد از انتقال مبانی و اندیشههای غربی، چون یك جا قادر به تغییر نظام سیاسی نبودند، به تدریج در صدد اجرای مقاصد خود در عرصههای فرهنگی و اجتماعی و سنتها برمی آیند كه حجاب نیز در شمار اولین این هدفها قرار میگیرد. زیرا از منظر آنان برای هر پیشرفتی باید مثل غرب آزادی كامل و برابری و مساوات در همه زمینهها اعطا شود.
2 - دوران مشروطه (تثبیت مبانی غربی در نظام سیاسی)
در آغاز این دوره روشنفكران اهداف ضد دینی خود را آشكار و مبارزه با مظاهر دینی (مخصوصا حجاب و پوشش) را در دستور كار خود قرار میدهند.
دورهای كه به تدریج به دوران مشروطه متصل میشود و شخصیتهایی مانند تقی زاده با كمك نشریات، انجمنهای مخفی، سفارت خانهها و... رهبری آن را عهده دار میشوند. تقی زاده را پدر تئوریك ملی گرایی لائیك و غیر مذهبی ایران میدانند، او مینویسد: وظیفه اول همه وطن پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و كل اوضاع فرنگستان است بدون هیچ استثناء. به سخن دیگر ایران باید ظاهرا و باطنا و جسما و روحا فرنگی مآب شود و بس.» (8)
براساس این خط مشیها، باید ارزشهای وارداتی غربی (آزادی، دموكراسی و... با نگرش غرب) در این مرحله كه هنگامه مشروطه است وارد نظام سیاسی شود و هدف فراماسونری (حكومت بدون دین) تحقق پذیرد. لذا در جبهه تبلیغی در كنار دیگر مظاهر دینی حجاب نیز مورد هجمه قرار میگیرد. «آدمی آزاد و مختار خلق شده و زنان ایران از نوع خود مجزا شده، خود را در هیكل موحش سیاه عزا درآورده، ناامیدانه در زندان تاریك و در زنجیر اسارت روزگار به سر میآورند. این نیست مگر از عوارض تربیت نیافتگی و از ضرر حجاب اما بنگرید به مغرب كه زنان حق طلب... چه قسم از خود دفاع كرده و حقوق خود را با چه جدیتی میطلبند... و تا چه درجهای هم به مقصود خویش رسیده اند و آرزو میكنند زنان ایران هم از پرده بیرون آیند و آزاد گردند.» (9)
باید توجه كرد كه تا این لحظه افكار و اندیشههای غربی، به خوبی مراكز اندیشه ورزی و نوگرایی ایران را فتح كرده، سفارتها و فراماسونریها و انجمنها تلاش خود را به نتیجه رسانده و آماده اند از فضای مشروطه برای نهادینه كردن تغییرات و رفرم مذهبی در سطح نظام سیاسی بهره گیرند. لذا شاهد آشكار شدن تعارض جبهه غرب گرایان و مذهبیون پیرامون گنجاندن اصول غربی در قانون اساسی مشروطه هستیم كه موضوع آزادی از جمله آزادی حجاب جزو آن هاست. سرانجام روشنفكران مخصوصا تقی زاده در این دوره مادهای به نام «حریت مطلقه» را ارائه میكنند كه برخاسته از اندیشههای غرب زده آن هاست و در مقابل مذهبیون و در صدر همه شیخ فضل الله نوری به مبارزه علیه آن پرداخته، اهداف پشت پرده را افشا میكند و برای اولین بار از موضوع «كشف حجاب» تحت عنوان «كشف مخدرات» پرده برمی دارد. ما برای روشن شدن این بحث ناچار به طرح مساله آزادی در دوره مشروطه هستیم.
آزادی غربی تحفه روشنفكران
فكر آزادی به سبك جدید از دهه آخر سلطنت ناصر الدین شاه مظاهر مهمی پیدا كرد. در این دوره برجستهترین مبلغان سیاسی همچون ملكم خان، میرزا آقا خان كرمانی و... به درجات فعال بودند. به علاوه از نسل پیش گروه درس خوانده جدیدی به وجود آمده بود كه ایدئولوژی سیاسیاش ترقی و آزادی به مفهوم غربگرایی آن بود. گذشته از مجمعهای سیاسی كه فعالیت دامنه داری داشتند، گروهی از همان طبقه ترقی خواه، مرام و مقصد خود را مجاهدت در تحصیل فرمان مشروطیت و برقراری اصول حریت، مبارزه با مخالفین سبك نوین آزادی و قلع و قمع دار و دستههای مخالفین آزادی مشخص كردند. (10)
روشنفكران در قانون اساسی مشروطه همه شهروندان ایرانی را از آزادی برخوردار و در برابر قانون یكسان دانستند. منظور غرب زدهها از قانون، قانون عرفی و مفهوم غربی آن بود، حال آن كه مذهبیون و شیخ فضل الله نوری منظور از قانون را شرع اسلام میدانستند، لذا نزاع این دو بر سر اصل آزادی محدود به قانون نبود، بلكه بر سر منظور از قانون (قانون غرب یا قانون اسلام) بود. روشنفكران براساس دیدگاهی كه داشتند (قوای مملكت ناشی از ملت است و هیچ عامل دیگر از جمله مذهب، حق دخالت در آن را ندارد) ، حاكمیت را به مفهوم غربی آن میدانستند، لذا در عرصه قانونگذاری خود را آزاد از مذهب میدیدند (آزادی در قانونگذاری) همین طور در عقاید نیز قائل به آزادی بودند و آزادی عقیده را به عنوان اصل خدشه ناپذیر ارائه میكردند.
مرحوم شیخ فضل الله با این خواسته مخالفت كرد، چون آزادی مطرح شده در مجلس، منشا دمكراسی غربی داشت و با مذهب سازگار نبود. او با درك این واقعیت، متوجه اهداف پلید و گامهای بعدی غرب زدگان كه بر چیدن بساط دین داری، حذف مظاهر دینی، میدان دادن به عقاید باطل و... بود، شد و برای اولین بار در این دوره، از موضوع كشف حجاب با عنوان «كشف مخدرات» نام برد، امری كه روشنفكران مدتها بود برای آن دورخیز كرده بودند.
مرحوم شیخ فضل الله نوری مینویسد: «مجلس دارای شورای كبرای اسلامی است و به مساعی مشكوره حجج اسلام و نواب عامه امام قائم شده... ممكن نیست كه آثار پارلمنت پاریس و انگلیس بر آن مترتب گردد و (بتوان) قانون آزادی عقاید و تغییر شرایع و احكام از آن گرفت و بر افتتاح قمارخانه و اشاعه فواحش و كشف مخدرات (حجاب) و اقامه منكرات نائل گردید. هیهات... بدانید كه طبع مملكت ما را غذای مشروطه اروپا دردی است بی دوا و جراحتی است فوق جراح.... (11)
به این ترتیب مشخص میشود شیخ فضل الله نوری زودتر از دیگر عالمان متوجه شد كه آزادی مطرح شده، برای رهایی از مقررات شریعت و اجرا نشدن آن در امور مختلف كشور است. (12)
شیخ معتقد بود ماده «حریت مطلقه» در مجلس شورا با نفوذ فكری بیگانگان و مخالفان شریعت، بی قیدی در برابر عقاید مذهبی را به دنبال خواهد داشت و خواهند گفت: «یكی از سودهای مشروطه از آزادیهایی است كه مردم در زندگی دارند. یكی از این آزادیها، آزادی عقیده (مذهبی) است. در اروپا هنگامی كه آزادی عقیده پدید آمد، پیشرفت بسیار تندتر گردید.» (13)
«این آزادی، طمهای است برای ربودن. آزادی كه نغمه آن از حلقوم فراماسونها بیرون بیاید، آزادی است كه از انگلیس مایه میگیرد...
فایده آزادی قلم و زبان آن است كه فرق ملاحده (بی دینان) و زنادقه، نشر كلمات كفریه خود را در منابر و لوایح بدهند و القای شبهات نمایند.» (14)
در مورد آزادی مطبوعات نیز وضع به همین منوال شد، یعنی هدف اصلی نفی تمام مظاهر دینی و القای هر نوع شبهه در دین بدون بازخواست بود. لذا شیخ میگفت: منشا این فتنه، فرق جدیده و طبیعی مشربها بودند كه از همسایهها، اكتساب نمودند و به صورت بسیار خوش اظهار داشتند كه قهرا هر كس فریفته این عنوان و طالب این مقصد باشد... اما چیزی نگذرد كه حریت مطلقه رواج، منكرات مجاز، مسكرات مباح، زنان مكشوف، شریعت منسوخ و قرآن مهجور بشود. (15)
این پیش بینی، بلافاصله بعد از آزادی مطبوعات به حقیقت پیوست و به عقیده ناظم الاسلام كرمانی و شریف كاشانی، روزنامه نویسها هم قلمشان را مصروف مردم و فحش دادن كردند و در روزنامهها بد نوشتند... در مذهب اسلام دست انداختند. یك دسته از آنان پایه عقب ماندگی شرق را دین اسلام شمردند و در روزنامه مجلس دین پیغمبر را كهنه نوشتند. و بالاخره در مورد مظاهر عفت و حجاب روزنامه ندای وطن، روسپی خانه و شراب فروشی را برای مخارج تنظیمات بلدیه و تعمیر خانهها لازم شمردند و به این طریق فضای مناسب برای كشف بی درد سر حجاب را فراهم ساختند.
این وضعیت هر چند از حیث قانونی سرانجام با پذیرش لایحه نظارت علما از سوی مجلس خاتمه یافت ولی در عمل همچنان تضعیف مظاهر اسلامی كه به دلیل تسلط غرب زدگان بر مجلس قانونگذاری رخ میداد، ادامه یافت و این سخن شیخ كه قبول مشروطه غیر مشروعه، باعث رواج فحشاء و آزادی شرب خمر و... خواهد شد، تحقق یافت.
به گفته آدمیت، قضیه مهمتر (پس از آزادی مطبوعات كه هدف اصلی روشنفكران غربزده بود) و باریكتر، مساله آزادی و بر پا داشتن انجمن نسوان بود كه مخالفت سنت خواهان را برانگیزاند. (16)
جلال آل احمد درباره این دوره كه با شهادت شیخ فضل الله نوری به اوج خود رسید، میگوید: «روزی كه شیخ فضل الله نوری شهید شد، روزی بود كه نقش غرب زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و نقش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی میدانم كه به علامت استیلای غرب زدگی پس از دویست سال كشمكش بر بام سرای این مملكت برافراشته شد».
3 - دوره پهلوی اول (اجرای رسمی كشف حجاب)
رضاخان در 13 اسفند 1302 دست به كودتا زد و در عرصه سیاسی كشور ظاهر شد. و در 9 آبان 1304 شاه ایران شد، وی كه با دخالت انگلیسیها به حكومت رسید، برخلاف گذشته كه ابراز دینداری میكرد، در دوران حكومت كوشید احكام اسلامی را محو و ایران را به سبك اروپاییها درآورد. طبیعی است كه پشتیبان فكری و اجتماعی وی همان روشنفكران غربزدهای بودند كه در دوران مشروطه قوانین ضد دینی را نهادینه كرده بودند. از این روی رضاخان در حقیقت مجری آن سیاستها بود. بر خلاف آن چه مشهود است رضاخان اقدامات ضد حجاب را با خشونت آغاز نكرد، بلكه تحت تعلیم و توصیه روشنفكران ابتدا كوشید بسترهای لازم را فراهم آورد. از جمله به زنان كلیمی، ارمنی و زرتشتی اجازه داد در انتخاب پوشش در جامعه اسلامی آزاد باشند. (17) و دستگاههای انتظامی را نیز مامور حمایت از آنان كرد. از جمله در خرداد 1309 زمانی كه یك زن كلیمی بدون حجاب در مازندران رفت و آمد میكرد و مورد اعتراض علما قرار گرفته بود، حكومت مازندران از آن زن پشتیبانی كرد و اعتراض علما را نپذیرفت. (18)
رضاشاه در مسیری كه در پیش گرفته بود، از حمایت همه جانبه نشریات، شاعران، هنرمندان و... بهره مند بود. و تمام آنان را به خدمت گرفته بود، لذا در این دوره مطبوعات نیز به عنوان عوامل فرهنگی، مبارزه با حجاب را در اولویت كاری خود قرار داده بودند. روزنامه عصر آزادی چاپ شیراز در 23/5/1310 نوشت:
روح من از بس دچار درد و محن گشت منزجر از این فسرده قالب تن گشت
دختر سیروس و جم هنوز ندانم از چه مقید به این سیاه كفن گشت
بنابراین رضاشاه از سال 1307 تا 17 دی 1314 كه رسما كشف حجاب را اعلام كرد، از بسترهای فرهنگی برای زمینه سازی استفاده كرد. حتی از زنان بی حجاب اروپایی، ژاپنی، تركیهای، هندی، سوریهای، مصری و... نیز برای شركت در كنگرهها (اتحاد زنان شرق) دعوت كرد تا قبح بی حجابی را بشكند و فضای لازم را برای اعلام قانون بی حجابی اعلام كند. و این چنین بود كه بالاخره سنگ آخر را هم نهاد و در 25 آذر 1314 وزارت معارف این چنین بخشنامه كرد كه: مدارس موظف میشوند به:
1 - تشكیل مدارس ابتدایی مختلط و استفاده از آموزگار زن
2 - استفاده از لباس متحد الشكل توسط دختران در مدرسه و كوچه
3 - تشكیل مجالس كنفرانس در دبستانها و دبیرستانها و دعوت از زنان و شوهران آنها برای استماع خطابه و خواندن لایحه و اشعار توسط دختران و آموزش آداب معاشرت و... مانند روال معمول در ممالك غرب.... (19)
مقاومت علما
البته روشن است كه علما در مقابل این اقدامات عكس العمل نشان میدادند و حتی از جان خود نیز میگذشتند. نمونه آن اقدام آیت الله بافقی است كه به شكنجه و تبعید وی از قم انجامید.
سرآغاز این واقعه نوروز 1306 ه. ش بود كه اعضای خانواده پهلوی كه همسر رضاشاه هم جزو آنان بود وارد حرم حضرت معصومه علیها السلام در قم شدند و بدون حجاب كامل در غرفه بالای ایوان آیینه نشستند، وقتی خبر به آیت الله بافقی رسید، پیام داد كه اگر مسلمان هستید نباید با این وضع در این مكان مقدس حضور یابید و اگر مسلمان نیستید باز هم حق حضور ندارید. اما پیام او كارگر نیفتاد لذا حضورا به آنان اعتراض كرد و خواست یا لباس مناسب بپوشند و یا از حرم خارج شوند.
بر اثر غوغای جمعیت، خانواده پهلوی ماجرا را به رضاشاه گزارش دادند و او با گروه نظامی، خود را به قم رساند وی مستقمیا وارد حرم شد و بعد از مضروب كردن شیخ بافقی، او را به تهران فرستاد و تا آخر عمر در شهر ری به حالت تبعید نگاه داشت.
البته این اقدام شیخ بافقی رضاخان را به خود آورد و متوجه شد كه نمیتواند با این حجم احساسات و غیرت، پیشرفت زیادی داشته باشد. لذا عملا از سال 1306 تا 1314 شمسی اجرای طرح خیانت بار كشف حجاب با ركود مواجه شد و رضاخان به اقدامات فرهنگی و بسترسازی روی آورد تا آن كه كشف حجاب را اعلام كرد.
علما به شدت در مقابل وی موضع میگرفتند و همچنان تودههای مردم، به رغم دسیسههای رضاخان، از علما پیروی میكردند. نمونه این اقدامات موضع گیری آیت الله حسین قمی در مشهد است. او در مقابل وقایع كشف حجاب میگفت: امروز اسلام فدایی میخواهد و بر مردم است كه قیام كنند. لذا از مشهد به تهران رفت تا با رضاشاه صحبت كند.
وی در اول ربیع الثانی 1354 ه. ق به تهران رسید و در آن جا تحصن كرد. علما و دستههای عزاداری به صورت دسته جمعی به دیدار وی شتافتند. و رژیم به دلیل احساس خطر با كماندوها محل اقامت او را محاصره و آیت الله قمی را در آن جا عملا زندانی كرد. به محض بازداشت وی، به شهربانی مشهد دستور رسید كه وعاظ معروف را هر چه زودتر دستگیر كنند. لذا شیخ غلامرضا طبسی و شمس نیشابوری از وعاظ مشهد خراسان را دستگیر كردند و از آن پس گردهمایی و اعتراض مردم در مسجد گوهرشاد آغاز شد و روحانیان با سخنرانیهای خود عمق وقایع كشف حجاب را برای مردم شرح دادند.
صبح روز جمعه قزاقان مستقر در مشهد برای متفرق كردن مردم وارد عمل میشوند و حدود صد نفر از مردم را میكشند و یا زخمی میكنند. اما مردم متفرق نمیشوند و قزاقها ناچار عقب نشینی میكنند.
از این پس، مردم اطراف مشهد با داس و چهارشاخ و بیل و... به اطراف مسجد سرازیر میشوند، روحانیون بر منبر حضرت صاحب الزمان سخنرانی میكنند، زنان نیز در مسجد پیرزن (وسط مسجد گوهرشاد) گرد هم میآیند و سرانجام در روز بعد مسجد مملو از شعارهای ضد سلطنت، كلاه بین المللی و كشف حجاب میشود و در این چنین وضعیتی از مركز تلگرافخانه مشهد خبر میرسد كه:
ذات ملوكانه امر میفرمایند مسجدیان را تار و مار كنند و همه را گرفته مجازات نمایند. و به این ترتیب فاجعه بزرگ مسجد گوهرشاد شكل میگیرد.
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) هویت، ص 53.
2) شیخ فضل الله نوری، مشروطیت، ص 65. پرنس میرزا ملك خان ناظم الملك از ارامنه جلفای اصفهان و پسر میرزا یعقوب ارمنی بود. در سال 1349 ه ق در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلاتش را در پاریش به پایان رساند و در دارالفنون به شغل معلمی و مترجمی مشغول شد. در 1272 مترجم وزارت خارجه شد و در سال 1273 مامور سفارت ایران در اسلامبول گردید، سال بعد (1274) فراموشخانه را در ایران بنا نهاد كه در 1279 (7 سال بعد) بسته شد و او به عثمانی تبعید گردید. در 1288 مستشار صدارت عظمی و از 1289 تا 1307 سفیر ایران در لندن شد كه به دلیل سوء استفاده از موقعیت عزل شد. او روزنامه قانون را تا 41 شماره منتشر كرد. در سفر اول مظفرالدین شاه به اروپا 1317 وزیر مختار ایران در ایتالیا شد و تا آخر عمر در این سمت ماند و در سال 1326 در سن 77 سالگی درگذشت و طبق وصیت او، جسدش را در برن سوزاندند. (فرهنگ معین، ج 6، ص 2019) .
3) هویت، ص 91.
4) همان، ص 90.
5) نهضت مشروطه ایران، ص 103.
6) شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص 141.
7) شیخ فضل الله نوری و مشروطه، ص 80.
8) كاوه، ش 36، سال 1299، نقل از هویت، ص 151.
9) خاطرات تاج السلطنه، ص 99، به كوشش منصوره اتحادیه.
10) شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص 160.
11) محمد تركمان، روزنامهها، نوشتجات شیخ فضل الله نوری، ج 1، ص 241.
12) شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص 169.
13) روزنامه مجلس، 30 خرداد 1325، ص 212، نقل از همان، ص 176.
14) تذكرة الفاضل و ارشاد الجاهل، ص 27.
15) تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، رساله تحریم، ج 4، ص 210 و ج 3، ص 90. نقل از شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص 182.
16) شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص 180.
17) علما و رژیم رضاشاه، ص 185.
18) پیشرفت و فرهنگ، ص 287.
19) همان، ص 195.