الهام صادقی« یکی از موضوعات مهم در بحث جمعیت کشور، هرم جمعیتی است و بررسی ها نشان می دهد 35 سال آینده جمعیتی بسیار پیر خواهیم داشت» این عبارات جملات عادل آذر، رئیس مرکز آمار ایران است که به سادگی حکایت از آینده پیش رو دارد. آن هم در شرایطی که این روزها به رغم همه هشدارها برخی خانواده ها دیگر گرایشی به فرزندآوری ندارند و حتی در بعضی مواقع شاهد هستیم که زوج های جوان برای پر کردن خلاء عاطفی ناشی از نبود عضو سوم خانواده تصمیم می گیرند تا حیوان خانگی را به خانه بیاورند. به همین سادگی از زیر بار مسئولیتی به نام مادر و پدر شدن و وظایفی که در قبال ادامه نسل در جامه بر عهده دارند، شانه خالی کنند؛ به همین راحتی بدون اینکه نیم نگاهی هم به مسائل جمعیتی و پیامدهای منفی ناشی از چنین رفتاری داشته باشند یا حداقل به روزهای کهولت و تنهایی خود بیاندیشند.
مقدمه
چرا گریز از مادری؟
به راستی چرا این روزها با وجود همه هشدارهایی که از سوی مسئولان و متولیان نهادهای مربوطه داده می شود و توضیحاتی که کارشناسان علوم اجتماعی در این باره می دهند، همچنان زنانی هستند که دیگر نمی خواهند بار شیشه حمل کنند و یا به عبارتی نه تنها تمایلی به داشتن فرزند نشان نمی دهند بلکه به شیوه های مختلف از زیر بار این کارکرد خانواده شانه خالی می کنند و جایگزین های زبان بسته ای را برای طفلی که می تواند ثمره محبت و علاقه آنها و همسرانشان باشد، برمی گزینند؟
اگر چه گروهی از افراد در این زمینه نیزمانند هر مشکل اجتماعی دیگر پای مباحث اقتصادی را به این حوزه باز می کنند، اما،» محمدرضا موسوی « آسیب شناس اجتماعی نظر دیگری دارد. بهعقیده وی تغییر سبک زندگی و حضور زنان در ساعات زیادی از روز در بیرون از خانه موجب شده تا آنها دیگر انگیزه ای برای داشتن فرزند و نگهدای از وی نداشته باشند، زیرا که بسیاری از این افراد براین باورند که دوران بارداری و شیردهی موجب خواهد شد تا آنها موقعیت شغلی خود را در جامعه از دست بدهند و به این ترتیب همه تلاشهایشان که طی چند سال برای ادامه تحصیل، ورود به بازار کار و کسب موقعیت های شغلی مناسب کرده اند، هدر برود. بنابراین با این توجیه مادری را برای همیشه فراموش می کنند یا آنقدر دیر فرزندی را به دنیا می آورند که نمی توانند به خاطر تفاوت سنی زیاد وی را درک کرده و برای او مادری کنند.هرچند که موسوی، نوک پیکان شیوه جدید زندگی که برخی زوجها انتخاب کرده اند را به سوی اشتغال زنان و ترس آنها برای از دست دادن پایگاه اجتماعی و اقتصادی شان می داند، اما «مریم علیزاده « جامعه شناس مسائل اجتماعی، از عامل دیگری سخن می گوید که می تواند ریشه در مسائل روانی افراد داشته باشد. از نظر وی زمانی که فرزندان در زندگی خانوادگی خود با والدین بارها و بارها از سوی پدر و به ویژه مادر با این جمله مواجه می شوند که دختران و پسران خانواده نه تنها کاری برای ما انجام نداده اند بلکه به دلیل مسئولیتی که ما بر عهده گرفته ایم ازدست یابی به موقعیت های بهتر در زندگی جا مانده ایم، به تدریج این نگرش در اذهان آنها شکل می گیرد که چرا خود را در شرایطی قرار دهند که مانند والدینمان از آرزوها و پیشرفت هایی که قصد دستیابی به آنها را داریم جا بمانیم و در سال های پیری از آنها با حسرت یاد کنیم...
مشکلات مالی تنها دلیل نیست
بنابراین با توجه به این نظرات می توان گفت شاید این روزها دیگر مشکلات مالی تنها دغذغه و علتی برای گریز از فرزندآوری نباشد. هرچند که گسترش دامنه خدمات و امکانات در دنیای مدرن موجب شده تا هزینه های زندگی در مقایسه با گذشته افزایش یابد ولی به هیچ عنوان این امر نمی تواند دلیل محکمی برای حذف داشتن فرزند در خانواده ها باشد.
اگر کمی دقت کنید می بینید افرادی که از چنین علتی سخن می گویند در طبقات اجتماعی متوسط به بالا جای می گیرند این در حالی است که در دهکهای پایین جامعه زوجها تمایل بیشتری به فرزندآوری دارند. براین اساس می توان گفت این قاعده نمی تواند دلیل محکمه پسندی برای گریز از فرزندآوری و نگهداری از حیوانات خانگی باشد. با این بهانه که این حیوانات هم هزینه کمتری دارند و همیشه وفاداریشان را به صاحب خود حفظ می کنند.
تغییر سبک و سیاق زندگی و شیوع رفتارهای فردگرایانه نیز شاید یکی از مهمترین دلایلی باشد که این روزها آمار زوج های بدون فرزند را بیش از گذشته افزایش داده است. زنان و مردانی که حتی بعد از گذشت سال ها از شروع زندگی مشترک تمایلی به اضافه کردن عضو جدید به خانواده خود ندارند، حتی در مواجهه با اعتراض بزرگترهای خانواده، تصمیم گیری در اینباره را منوط به نظر شخصی خود می دانند.
یک متهم جدید
با همه این اوصاف متهم دیگری نیز در ردیف نخست عواملی جای دارد که موجب شده تا عضو سوم در برخی از خانواده ها برای سالهای متمادی و طولانی یا همیشه به فراموشی سپرده شود. فرار از بار مسئولیت یا همانطور که گفته شد گسترش دیدگاه های فردگرایانه در زندگی از جمله دلایل دیگری است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
رویکردی که اگر برای رفع آن ایده و تدابیری اندیشیده نشود در سال های آینده ابعاد مختلف زندگی افراد در جامعه حتی برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های جمعی را تحت الشعاع قرار می دهد. شرایطی که می توان به طور مستقیم آن را با قرار گرفتن در مرحله گذار و گسست برخی از اقشار در جامعه از ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و عرف مرتبط کرد. موضوعی که موسوی، درباره آن توضیح می دهد: برخی از افراد به علت مشاهده شبکه های ماهوار های، زندگی خصوصی و اجتماعی خود را با آنچه که در قالب داستان به تصویر درآمده است، مقایسه می کنند؛ البته مقایسه ای ناقص زیرا در این فیلم ها و سریال ها سازندگان تنها ابعاد و ویژگی های مثبت و آنچه که می خواهند را از جامعه خود به نمایش در می آورند واقعیت این است که در جوامع سنتی سطح مدارا و سازگاری جامعه و کنشگران اجتماعی نسبت به محیط بیرونی در سطح بالاتری در مقایسه با جوامع توسعه یافته قرار دارد، زیرا که در این گونه اجتماعات در روند صنعتی شدن درجه سازگاری و مدارا کردن اشخاص در مواجه با مشکلات روند صعودی را تجربه کرده است. اشخاص یاد گرفته اند برای دستیابی به موقعیت های بالاتر منافع فردی را بیش از منافع جمعی در نظر بگیرند. نتیجه این امر رواج شیوه های نوین زندگی و ایجاد تغییرات ارزشی - هنجاری در همه اقشار به ویژه جوانان است.
مادر شدن می تواند مسری باشد
نتایج پژوهش صورت گرفته توسط پژوهشگران ایتالیایی نشان می دهد، مادر شدن بین زنان مسری بوده و زمانی که تعدادی از دوستان قدیمی- بویژه دوستان دوره دبیرستان- صاحب فرزند می شوند، تمایل به مادر شدن در بین سایرین نیز افزایش پیدا می کند. در این پژوهش که با مشارکت 1700 زن آمریکایی 15 تا 30 ساله انجام شد، پژوهشگران دانشگاه باکانی ایتالیا نقش دوستان را در تولد اولین فرزند مورد بررسی قرار دادند. نتایج این مطالعه نشان می دهد، مسری بودن مادر شدن در بین زنان جوان بسیار شایع است.
به گفته سرپرست تیم تحقیقاتی» نیکولت بالبو « ، تصمیم برای مادر شدن در بین زنان جوان بیشتر تحت تأثیر گروههای اجتماعی است تا شخصیت خود فرد؛ به عبارت دیگر زمانی که زنان جوان متوجه می شوند دوستان آنها مادر شده اند، تمایل آنها به مادر شدن افزایش پیدا می کند.
قرار گرفتن در جمع دوستانی که به تازگی صاحب فرزند شده اند، فشار روانی زیادی بر فرد وارد کرده و تمایل وی را برای مادر شدن افزایش می دهد؛ همچنین دوستان یک منبع آموزشی مهم برای نحوه مادر شدن و مراقبت از کودک محسوب می شوند.
بیشترین میزان تأثیرپذیری برای مادر شدن نیز در بین گروه دوستان قدیمی گزارش شده است که نشان دهنده تأثیر دوستان دوره دبیرستان بر زندگی افراد حتی پس از فارغ التحصیلی است.
تغییرات در عملکرد نظام آموزشی و رسانه ای
در چنین شرایطی به تدریج با ایجاد برخی از تغییرات در عملکرد نظام آموزشی و رسانه ای، سطح توقعات اجتماعی جوانان، به عبارتی افرادی که سر سفره عقد می نشینند و با یکدیگر پیوندزناشویی می بندند افزایش پیدا می کند و دختر و پسر جوان بیشتر ازآنچه می توانند در کنار یکدیگر و زندگی مشترک به دست آورند به نداشته های خود می اندیشند که نتیجه این امر ایجاد نوعی سرخوردگی و سرکوب روانی است.
سرانجام همه این تناقض ها این می شود که فرد ترجیح می دهد علایق شخصی را بر لازمه های زندگی مشترک ترجیح دهد. به این ترتیب دامنه گسترده ای از عوامل موجب می شود تا علائق و همچنین اهداف فردی بر منافع گروهی ترجیح داده شود و هنجارها و ارزشها مبنای فردی بیابند. در این نگاه کسب لذت فردی در اولویت قرار می گیرد و دختران جوانی که با هدف تشکیل خانواده پای سفره عقد می نشینند داشتن فرزند را از برنامه های زندگی مشترک خود قلم می گیرند. در چنین مواردی حتی برخیها قدم فراتر می گذارند و به شرط برخورداری از تمکن مالی سرگرمی های دیگری را به خانه می آورند، جایگزین های نامناسبی که در سالهای کهولت هیچ کارکردی برای آنها نخواهند داشت. البته دامنه دلایل در این زمینه فراتر از این موارد است، به عبارتی برخی از افراد حتی برهم خوردن توازن فیزیکی در طول 9 ماه دوره بارداری و بعد از آن را به عنوان دلیلی برای به تعویق انداختن مادری عنوان می کنند. هرچند که علیزاده زیاد با این امر موافق نیست و معتقد است که در دنیای امروزی که امکانات زیادی برای رفع چنین مشکلات وجود دارد چنین نگاهی به هیچ عنوان پذیرفته نیست. این در حالی است که می توان اینگونه عنوان کرد که فرار از بار مسئولیت پذیری در قبال فرزند یا فرزندان دلیل دیگری است که این روزها سلامت هرم سنی جمعیت کشور را به مخاطره انداخته است. مادرانی که نمی خواهند ساعت هایی در شبانه روز را صرف نگهداری از فرزندان خود کنند تا مبدا از فعالیت های اجتماعی و اقتصادی خود جا بماند. البته این جامعه شناس به نکته دیگری نیز اشاره دارد اینکه نمی توان تمام تقصیرات در این زمینه را به گردن فرد انداخت. زن جوانی که در صورت فرزندآوری باید مدت طولانی را در خانه بماند و در طول این زمان موقعیت و پایگاه شغلی خود را از دست می دهد، به طور قطع در این زمینه با دلواپسی هایی مواجه می شود. نگرانی هایی که در نهایت فرزندآوری را در چرخه زندگی اش به تاخیر می اندازد یا حذف می کند. شاید به همین دلیل است که عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی، بهترین راهکار افزایش جمعیت را تغییر سبک زندگی می داند. به باور شهلا میرگلو بیات، « شعار فرزند کمتر ، زندگی بهتر» در سه دهه اخیر تجربه تلخی را برای ما رقم زد.
این در حالی است که رهبر معظم انقاب بارها و بارها در ادوار مختلف بر تغییر سبک زندگی و همچنین ترویج سبک زندگی ایرانی-اسامی تاکید کرده اند. متاسفانه فرهنگ غرب به سبک زندگی اسلامی ما رخنه کرده است و آن را تحت تاثیر خود قرار داده است.میرگلو بیات معتقد است که در حال حاضر فرهنگ کار در کشور تغییر کرده است« این یک واقعیت است که بیکاری در کشور ما بیداد می کند و بسیاری از فارغ التحصیلان در جویای کار هستند، با این وجود به دلیل تغییر فرهنگ کار نیز بیش تر این افراد تمایل به فعالیت در بخش دولتی داشته و علاقه ای به کار کردن در بخش خصوصی ندارد.
بنابراین ما نیازمند تغییر فرهنگ کار در کشورهستیم که تحقق این امر مستلزم تغییر سبک زندگی است.