بهانه فرار از ازدواج
یك عذر تقریباً عمومی و بهانه همگانی برای فرار از زیر بار ازدواج و تشكیل خانواده، مسئله فقر و نداشتن امكانات مالی است (1) و از بزرگترین موانع روانی در برابر زناشویی بیم از تأمین نشدن مخارج عائله مندی میباشد؛ (2) در حالی كه اسلام اهمیت بسیار زیادی برای ازدواج و تشكیل خانواده قائل شده است؛ همچون روایاتی از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله كه میفرماید: «ازدواج سنت من است. هر كس از سنت من رویگردان شود، از من نیست.» (3)
و یا اینكه: «هر كه ازدواج كند، نیمی از دین خود را حفظ كرده است. باید در نیمه باقیمانده از خدا پروا كند.» (4)
قرآن و سنت اهل بیت علیهم السلام به پاسخ این معضل عمومی پرداخته اند و خداوند در قرآن میفرماید: از فقر و تنگدستی دختران و پسران در سن ازدواج نگران نباشید و در ازدواجشان بكوشید؛ چرا كه اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز میسازد: «إِنْ یكُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (5) و خداوند قادر به چنین كاری هست؛ زیرا خداوند واسع و علیم است: «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» (6) .
قدرتش آن چنان وسیع است كه پهنه عالم هستی را فرا میگیرد و علم او چنان گسترده است كه از نیات همه كس، مخصوصاً آنها كه با نیت حفظ عفت و پاكدامنی اقدام به ازدواج میكنند، آگاه است و همه را مشمول فضل و كرم خود قرار میدهد. همچنین پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله به بینوایان سفارش میكرد كه ازدواج كنند و تشكیل خانواده دهند تا خداوند گشایشی در معاش آنها حاصل كند؛ همچنان كه روایت شد: جوانی از انصار نزد پیامبر خداصلی الله علیه وآله آمد و از فقر و نیازمندی خود به آن حضرت شكایت كرد. پیامبر به او فرمود: ازدواج كن! [در برخی از منابع نقل شده كه این عمل 3 بار تكرار شد و هر بار پیامبرصلی الله علیه وآله همان پاسخ را دادند. (7)]
پس از خارج شدن جوان از محضر پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله، مردی از انصار، خود را به آن جوان رساند و گفت: مرا دختری است زیباروی. سپس آن دختر را به همسری او در آورد. خداوند نیز به سبب این عمل، در رزق و روزی او توسعه داد و آن جوان به نزد رسول الله صلی الله علیه وآله آمد و از حال خود خبر داد و پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود:
«یا مَعْشَرَ الشَّبَابِ عَلَیكُمْ بِالْبَاهِ؛ (8) ای گروه جوانان! بر شما باد به ازدواج كردن!»
و باز از ایشان است: «اِلْتَمِسُوا الرِّزْقَ بِالنِّكَاحِ؛ (9) رزق را در ازدواج جستجو كنید!» و نیز میفرمایند: «اِتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَكُمْ؛ (10) تشكیل خانواده دهید! پس همانا خانواده برای شما رزق رسانتر است.» و اینكه امام صادق علیه السلام در باب رزق آور بودن ازدواج میفرمایند: «الرِّزْقُ مَعَ النِّسَاءِ وَ الْعِیالِ؛ (11) رزق و روزی با همسر و فرزندان میباشد.»
در این نوشتار، به بررسی این مطلب خواهیم پرداخت كه چگونه ازدواج میتواند موجب رزق و روزی انسان شود و یا اینكه چه عواملی در پی ازدواج وجود دارد كه سبب توسعه در روزی و توان اقتصادی فرد میگردد.
اما قبل از بیان هر مطلبی، به جاست ابتدا به بررسی معنای رزق بپردازیم.
معنای رزق
رزق به معنای چیزی است كه مورد انتفاع مرزوق قرار میگیرد. قهراً از هر رزقی آن مقدار واقعاً رزق است كه مورد انتفاع واقع شود. پس اگر كسی مال بسیاری جمع كرده كه به غیر از اندكی از آن را نمیخورد، در حقیقت رزقش همان مقداری است كه میخورد و بقیه آن رزق او نیست؛ مگر از این جهت كه بخواهد به كسی بدهد. از این جهت، میتوان آن را رزق دانست.
پس وسعت روزی و تنگی آن ربطی به زیادی مال و اندكی آن ندارد. [چه بسیار افرادی كه مال بسیار دارند، ولی كم میخورند و چه بسیار افرادی كه به عكس آنان اند] . (12)
در واقع، هر خیر اعتباری از خیرات اجتماعی، از قبیل: مال و جاه و قوت و شوكت و امثال اینها، هر یك به نوبه خود رزقی است كه مرزوق از آن بهره مند میشود. (13)
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله در تعریف رزق میفرمایند: «رزق مانند باران و به عدد آن از آسمان به زمین و برای هر انسانی به مقداری كه برایش مقدّر شده نازل میشود ولیكن برای خدا فضلهایی هم هست: بنابراین، از خدای تعالی فضل او را نیز بخواهید!» (14)
هو الرزاق
خداوند روزی رسان تمام انسانها و موجودات دیگر است. هیچ جنبندهای در جهان هستی نیست، مگر اینكه خداوند روزی او را میرساند؛ همچنان كه قرآن میفرماید: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها»؛ (15) «هیچ جنبندهای بر روی زمین نیست، مگر اینكه روزی آنها بر خداوند است.» و میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»؛ (16) «همانا روزی رسان خداوند است.» و لذا هر كس كه روزی میجوید، باید از خداوند بخواهد و نه غیر او؛ آنچنان كه مولانا در اشعارش به آن اشاره میكند:
رزق از وی جو مجو از زید و عمرو هستی از وی جو مجو از بنگ و خمر
منعمی زو خواه نه از گنج و مال نصرت از وی خواه نی از عم و خال (17)
البته باید توجه داشت كه این گونه نیست كه انسان بنشیند و بگوید: خدا روزی رسان است. شرط روزی، سعی و تلاش است. خداوند میفرماید: «لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی «؛ (18) «بهرهای برای انسان جز سعی و تلاش او نیست.»
و سخن دیگر اینكه رزق هر كس مقدّر و معین شده و برای كسی فرار از آن ممكن نیست و رزق، عاشق و جوینده بنده میباشد؛ همچنان كه در روایت پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله آمده است: «الرِّزْقُ یطْلُبُ الْعَبْدَ أَشَدَّ مِنْ أَجَلِهِ؛ (19) رزق در جستجوی بنده است، شدیدتر از اجل او.»
و صاحب مثنوی مطلب را این چنین بیان میكند:
گر تو خواهی ور نخواهی رزق تو پیش تو آید دوان از عشق تو (20)
و سعدی شیرازی میگوید: «دو چیز محال عقل است: خوردن بیش از رزق مقسوم و مردن پیش از وقت معلوم.» (21)
و مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام در بیان اقسام رزق میفرمایند: «رزق دو جور است: رزقی كه تو را میطلبد و رزقی كه تو آن را میطلبی. آن كه تو را میطلبد، به فرضی كه تو به سراغ آن نروی، او به سراغ تو خواهد آمد.» (22)
و از اینكه رسول اكرم صلی الله علیه وآله میفرمایند: «لَوْ أَنَّكُمْ تَتَوَكَّلُونَ عَلَی اللَّهِ حَقَّ تَوَكُّلِهِ لَرَزَقَكُمْ كَمَا یرْزُقُ الطَّیرَ تَغْدُو خِمَاصاً وَ تَرُوحُ بِطَاناً؛ (23) اگر بر خداوند توكل كنید، آن چنان كه حق توكّل بر اوست، خداوند شما را روزی میدهد؛ همچنان كه پرندگان هر بامداد با شكمهای گرسنه از آشیانه خود میپرند و شبانگاه با شكمهای سیر باز میگردند.» نتیجه گرفته میشود كه رزق مقسوم و مقدّر هر كس فقط به همان اندازه است كه او زنده بماند و ادامه حیات دهد، همچون حیوانات و پرندگان كه خداوند همواره رزق آنها را به میزان حیات و بقاء آنها میرساند. با این حال، انسان برای بهره مندی و رسیدن به رزق بیشتر از نیاز حیات روزانه خود، محتاج تحصیل شرائطی است كه از جمله آنها ازدواج میباشد.
و اما عواملی كه در ازدواج موجب افزایش رزق و روزی انسان میشوند، عبارت اند از:
1. ایمان و تقوا
یكی از اصول اساسی كه اسلام به آن اهمیت زیادی داده است و آن را وسیله تقرب به درگاه الهی و ارزش یافتن فرد مسلمان معرفی میكند، مسئله ایمان به خدا و تقواست؛ همچنان كه خداوند در قرآن كریم میفرماید: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»؛ (24) «همانا گرامیترین شما در نزد خدا، با تقواترین شماست.»
از این رو، فرد مسلمانی كه به خاطر تقوای الهی و برای حفظ دین و پیروی از سنت پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله اقدام به ازدواج میكند، در درگاه پروردگار، عزّت و ارزش خاصی مییابد و به دلیل آراسته شدن به این زیور اخلاقی، مورد توجه خاص خدا واقع میشود؛ به طوری كه خداوند از مكانی كه هرگز گمان نمیبرد، برای او روزی میرساند: «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ»؛ (25) «كسی كه تقوا پیشه كند، خداوند گشایشی برای او قرار میدهد و از آنجا كه گمان ندارد، به او روزی میبخشد.»
و در آیاتی كه از قرآن، باز شدن درهای بركات [روزی] را از آسمان و زمین، مشروط به ایمان و تقوای مردم معرفی میكند: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»؛ (26) «و اگر اهل شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میكردند، بركات آسمان و زمین را به روی آنها میگشودیم.»
همچنان كه در حدیثی نورانی از وجود مقدس پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله، تقوا به عنوان راه كسب روزی حلال بیان شده است. آن حضرت در حجة الوداع فرمود: «فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی قَسَمَ الْأَرْزَاقَ بَینَ خَلْقِهِ حَلَالًا وَ لَمْ یقْسِمْهَا حَرَاماً فَمَنِ اتَّقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَبَرَ أَتَاهُ اللَّهُ بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ وَ مَنْ هَتَكَ حِجَابَ السِّتْرِ وَ عَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِنْ غَیرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ الْحَلَالِ وَ حُوسِبَ عَلَیهِ یوْمَ الْقِیامَةِ؛ (27) خدای تبارك و تعالی رزق حلال را بین خلقش تقسیم كرده و آن را به طور حرام تقسیم نكرده است. پس هر كس از خدای عز و جل پروا كند و صبر نماید، خداوند رزقش را از راه حلال میدهد و هر كس پرده حرمت الهی را پاره كند و رزقش را از غیر راه حلال بگیرد، رزق حلالش را به عنوان قصاص از او خواهند گرفت [و در نتیجه، همان مقداری را كه باید از حلال میخورد، از حرام میخورد و نه بیشتر] و روز قیامت بر او حساب میكنند.»
شاید به همین دلیل كه تقوا در روزی انسان مؤثر است، شاهدیم كه در روایتی از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله استغفار از گناه كه از آثار تقوا میباشد، به عنوان یكی از عوامل جلب روزی معرفی میشود:
«أَكْثِرُوا الِاسْتِغْفَارَ فَإِنَّهُ یجْلِبُ الرِّزْقَ؛ (28) زیاد استغفار كنید؛ زیرا استغفار روزی را [به سوی شما] میكشاند.»
2. احساس مسئولیت
فقر نمیتواند مانع راه ازدواج گردد، بلكه چه بسا ازدواج سبب غنا و بی نیازی میشود. دلیل آن هم با دقت روشن میشود؛ زیرا انسان تا مجرد است، احساس مسئولیت نمیكند؛ نه ابتكار و نیرو و استعداد خود را به اندازه كافی برای كسب درآمد مشروع بسیج میكند و نه به هنگامی كه درآمدی پیدا كرد، در حفظ و بارورساختن آن میكوشد و به همین دلیل، افراد مجرد غالباً خانه به دوش و تهی دست اند. اما بعد از ازدواج، شخصیت انسان تبدیل به یك شخصیت اجتماعی میشود و خود را شدیداً مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسائل زندگی فرزندان آینده میبیند. بنابراین، تمام هوش و ابتكار و استعداد خود را به كار میگیرد و در حفظ درآمدهای خود و صرفه جویی تلاش میكند و در مدت كوتاهی میتواند بر فقر چیره شود. (29)
به بیانی دیگر، مگر نه آنكه احتیاج ما باعث اختراع است، احساس مسئولیت نیز انگیزهای نیرومند است كه در وجود انسان نهاده شده است. همانا روزی خدا در زمین نهفته شده و توانمندیهای انسان در وجود خود او نهفته است. وقتی این توانمندیها شكفته شود، روزی خدا نیز با امید و نیازمندی و به وسیله سعی و كوشش بیرون خواهد آمد. (30)
و از اینجاست كه در روایتی از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله آمده است:
«مَنْ تَرَكَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ (31) هر كس امر ازدواج را از بیم مخارج عائله مندی ترك كند، همانا به خداوند گمان بد برده است.»
3. سعی و تلاش
بدون شك انسانها از نظر استعدادها و مواهب خدادادی با هم متفاوت اند؛ ولی با این حال، آنچه پایه اصلی پیروزیها را تشكیل میدهد، تلاش و سعی و كوشش آدمی است. آنها كه سخت كوش ترند، پیروزترند و آنها كه تنبلتر و كم تلاش ترند، محروم ترند. (32)
از این رو، قرآن بهره انسان را متناسب با سعی او میشمرد و صریحاً میگوید: «وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی «؛ (33) «و اینكه برای انسان بهرهای جز سعی و تلاش او نیست.»
در روایات اسلامی نیز، فوق العاده به مسئله تلاش و كوشش برای كسب روزی اهمیت داده شده است؛ تا آنجا كه امام صادق علیه السلام میفرماید: «لَا تَكْسَلُوا فِی طَلَبِ مَعَایشِكُمْ فَإِنَّ آبَاءَنَا كَانُوا یرْكُضُونَ فِیهَا وَ یطْلُبُونَهَا؛ (34) در تحصیل روزی تنبلی نكنید؛ زیرا پدران ما در این راه میدویدند و آن را طلب میكردند.»
و نیز از همان امام بزرگوار میخوانیم: «الْكَادُّ عَلَی عِیالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ (35) كسی كه برای [روزی خانواده خود تلاش میكند، مانند مجاهد در راه خداست.»
و پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله طلب روزی حلال را پس از ادای واجبات اولیه، واجب میشمارد:
«طَلَبُ الْحلال فَرِیضَةٌ بَعْدَ الْفَرِیضَةِ.» (36)
بی كلید این در گشادن راه نیست بی طلب نان سنت الله نیست
گر تو بنشینی به چاهی اندرون رزق كی آید برتای ذو فنون (37)
لذا به همین خاطر است كه میبینیم پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله آن چند نفر صحابی را كه گوشه نشینی اختیار كرده بودند و ترك كار و كوشش برای كسب روزی، به شدت مورد ملامت و سرزنش قرار میدهند و میفرمایند: «لَا رَهْبَانِیةَ فِی الْإِسْلَامِ تَزَوَّجُوا فَإِنِّی مُكَاثِرٌ بِكُمُ الْأُمَمَ؛ (38) رهبانیت در اسلام نیست. زن بگیرید! من به فزونی عدد شما بر ملتهای دیگر مباهات میكنم.»
و سرانجام جلال الدین مولوی افكار و گفتار خامی كه برخاسته از سستی و تنبلی افراد برای كسب روزی است، همچون این افكار: خدایی كه جان داده است، نان خواهد داد؛ كسی كه بی نیازی و پیروزی بجوید، لقمه نان هم به سراغش خواهد آمد؛ همه حیوانات و درندگان بدون كسب و زحمت، روزی خود را میخورند.
جمله را رزاق روزی میدهد قسمت هر یك به پیشش مینهد (39)
مورد تمسخر و ریشخند قرار میدهد و این گونه در صدد پاسخ آنها بر میآید:
راه روزی كسب و رنج است و تعب هر كسی را پیشهای داد و طلب
اُطْلُبُوا الاَرْزَاقَ مِنْ اَسْبَابِهَا
اُدْخُلُوا الاَبْیاتَ مِنْ اَبْوَابِهَا (40)
4. قناعت و سبك گرفتن هزینهها
گر چه امروز مسئله ازدواج آن قدر با آداب و رسوم غلط و حتی خرافات آمیخته شده كه به صورت یك جاده صعب العبور یا غیر قابل عبور برای جوانان در آمده است، (41) اما در روایات متعددی، مسلمانان تشویق به همكاری در امر ازدواج افراد مجرد و كمك به این امر شده اند و به عنوان مثال، میتوانند هزینههای ازدواج را سبك و آسان بگیرند تا مانعی بر سر راه ازدواج جوانان پیدا نشود؛ همچنان كه مهریههای سنگین غالباً سنگ راه ازدواج افراد كم درآمد میگردد. در حدیثی از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله میخوانیم:
«شُؤْمُ الْمَرْأَةِ غُلاءُ مَهْرِهَا؛ (42) زن بدقدم زنی است كه مهرش سنگین باشد.»
و باز در حدیث دیگری كه در ذیل حدیث فوق وارد شده، میخوانیم:
«مِنْ شُؤْمِهَا شِدَّةُ مَئُونَتِهَا؛ (43) یكی از نشانههای شوم بودن زن آن است كه هزینه زندگی [یا هزینه ازدواجش سنگین باشد.»
همان طور كه در روایات فوق اشاره شد كه علت شوم و بدقدم بودن برخی زنان اسراف و عدم تقدیر معیشت و عدم قناعت میباشد، میتوان این نتیجه را گرفت كه مسلماً چنین افرادی برای خانواده، نه تنها روزی و بركت به همراه نخواهد داشت، بلكه فقر و ناداری را به ارث خواهند گذاشت.
همچنان كه امیر المؤمنین علیه السلام در ضمن روایتی به این مطلب اشاره میفرماید:
«تَرْكُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَةِ یورِثُ الْفَقْرَ؛ (44) اندازه گیری نكردن مخارج، فقر به بار میآورد.»
و همچنین امام صادق علیه السلام میفرماید:
«ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یفْتَقِرَ؛ (45) برای كسی كه میانه روی كند ضامن شدهام كه فقیر نگردد.»
و لذا قناعت، ثروتی است كه تمام شدنی نیست (46) و اگر كسی پس از سعی و تلاش برای كسب روزی، به آنچه خداوند روزی او ساخته است، قانع باشد، هرگز احساس فقر و ناداری نخواهد كرد؛ همان گونه كه امام باقرعلیه السلام یا امام صادق علیه السلام میفرماید: «مَنْ قَنِعَ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَی النَّاسِ؛ (47) هر كس به آنچه خدا روزی او ساخته است، قناعت كند، از بی نیازترین مردم است.»
5. امدادهای الهی در كسب روزی
بدون شك یكی از نگرانیهای افراد مجرد در اقدام به ازدواج و تشكیل خانواده، ترس از فقر و مخارج سنگین عائله مندی است كه چگونه میتواند به تنهایی در مقابل این بار سنگین قد علم كند و آن را به دوش بكشد.
ولی باید این مطلب مهم را یادآور شد كه مسلماً امدادهای الهی و نیروهای معنوی به كمك افرادی میآید كه برای انجام وظیفه انسانی و حفظ پاكی خود اقدام به ازدواج میكنند.
و لذا هر فرد با ایمان میتواند به این وعده الهی دلگرم باشد كه خداوند روزی او و خانوادهاش را از مكانی كه گمانش را نمیدهد، میرساند: «یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ»؛ (48) «او را از جایی كه گمان ندارد، روزی میدهد.»
همچنان كه در حدیث از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نقل شده: «مَنْ تَرَكَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ «إِنْ یكُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»؛ (49) «كسی كه ازدواج را از ترس فقر و مخارج عائله مندی ترك كند، گمان بد به خدا برده است؛ چرا كه خداوند متعال میفرماید: اگر آنها فقیر باشند، خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز میسازد.»
و دیگر اینكه همه موجودات همواره محتاج و نیازمند امدادهای الهی میباشند و هر كدام به میزان استعدادشان از آن بهره مند میگردند:
جمله را بر قدر استعدادها میرسد در هر مقام امدادها (50)
خوب است بدانیم كه جناب راغب اصفهانی در تعریف كلمه امداد میگوید: كلمه امداد غالباً در مورد كمكهای مفید و مؤثر به كار برده میشود و كلمه «مد» در موارد مكروه و ناپسند.» (51)
و با توجه به آیه ذیل: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا... یمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ»؛ (52) «اگر صبر كنید و تقوا پیشه سازید... ، پروردگارتان شما را امداد میكند.»
به این مطلب دست پیدا میكنیم كه امداد غیبی و كمك معنوی بی دلیل نمیباشد، بلكه محتاج شرائطی همچون استقامت و تقواست تا افراد شایستگی امداد الهی را پیدا كنند.
و مطلب دیگر اینكه امداد الهی، اختصاص به زمان پیامبرصلی الله علیه وآله ندارد، بلكه هر كس در زمره بندگان خالص خدا و «عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ» (53) وارد شود، او هم لایق مواهب پروردگار خواهد بود.
نتیجه سخن اینكه، كسانی كه از ترس فقر ازدواج نمیكنند، باید بدانند خداوند آنها را بی نیاز میكند و هر چه بیشتر اولاد بیاورند، وسعت رزق آنان زیادتر میشود. اگر در دوره جاهلیت اولاد خود را از ترس فقر میكشتند، امروز هم بسیاری از مردم بچه را سقط میكنند یا از آوردن بچه خودداری میكنند تا به فقر مبتلا نشوند و حال آنكه، رزق به دست خداوند است: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ»؛ (54) «خداوند روزی دهنده و صاحب قوت و قدرت است.» و همچنین یاری خداوند در روزی هر كس به اندازه نیازمندی او خواهد بود؛ همان طور كه امام علی علیه السلام میفرماید: «تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَی قَدْرِ الْمَئُونَةِ؛ (55) كمك [الهی] به اندازه خرجی [و نیاز] فرود میآید.»
و خداوند به واسطه ازدواج و ازدیاد اولاد وسعت در رزق میدهد؛ چنان كه در روایتی آمده است: «كُلَّمَا كَثَّرَ الْعَیالُ كَثَّرَ الرِّزْقُ؛ (56) هر چه [تعداد] افراد خانواده بیشتر شود، رزق هم بیشتر میشود.» و خداوند سبحان هر صبح و شام روزی واجبی را به بنده خود میرساند؛ همچنان كه میفرماید: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها»؛ (57) «هیچ جنبندهای در زمین نیست، مگر اینكه روزی او بر خداوند است.»
1) تفسیر نمونه، آیة الله العظمی مكارم شیرازی، چاپ اول، تهران، دار الكتب الاسلامیة، 1374 ش، ج 14، ص 458.
2) تفسیر هدایت، گروهی از مترجمان، چاپ اول، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1377 ش، ج 8، ص 305.
3) بحارالانوار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 ق، ج 100، ص 222.
4) مستدرك الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1408 ق، ج 14، ص 154.
5) نور / 32.
6) همان.
7) تفسیر نور الثقلین، عروسی هویزی، چاپ چهارم، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1415 ق، ج 3، ص 595.
8) همان، ص 596.
9) مستدرك الوسائل، ج 14، ص 173.
10) الكافی، كلینی، تهران، دار الكتب الاسلامیة، 1365 ش، ج 5، ص 329.
11) همان، ص 330.
12) ترجمه تفسیر المیزان، موسوی همدانی، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374، ج 3، ص 220.
13) همان، ص 221.
14) قرب الاسناد، عبداللَّه حمیری قمی، تهران، انتشارات كتابخانه نینوی، ص 55.
15) هود / 6.
16) ذاریات / 58.
17) مثنوی معنوی، مولانا جلال الدین محمد بلخی، تصحیح نیكلسون، چاپ دوازدهم، تهران، انتشارات امیر كبیر، 1371 ش، دفتر پنجم، ص 897، بیت 1497 و 1496.
18) نجم / 39.
19) بحارالانوار، ج 100، ص 33.
20) مثنوی معنوی، دفتر پنجم، ص 945، بیت 2402.
21) گلستان سعدی (مصلح بن عبد اله) ،چاپ پنجم، تهران، انتشارات امیر كبیر، 1363 ش، ص 184.
22) ترجمه و شرح نهج البلاغة، فیض الاسلام، ج 5، ص 935.
23) بحارالانوار، ج 68، ص 151.
24) حجرات / 13.
25) طلاق / 2 و 3.
26) اعراف / 96.
27) الكافی، ج 5، ص 80.
28) بحارالانوار، ج 100، ص 21.
29) تفسیر نمونه، ج 14، ص 465.
30) تفسیر هدایت، ج 8، ص 306.
31) تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 595.
32) تفسیر نمونه، ج 11، ص 316.
33) نجم / 39.
34) وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1409 ق، ج 17، ص 60.
35) ] . همان، ص 67.
36) فقه القرآن، قطب الدین راوندی، قم، كتابخانه آیة الله مرعشی، 1405 ق، ج 2، ص 31.
37) مثنوی معنوی، دفتر پنجم، ص 944، بیت 2387.
38) مستدرك الوسائل، ج 14، ص 155.
39) مثنوی معنوی، دفتر پنجم، ص 944، بیت 2391.
40) همان، دفتر سوم، ص 455، بیت 1465 و 1466.
41) تفسیر نمونه، ج 14، ص 463.
42) بحارالانوار، ج 55، ص 321.
43) ] . وسائل الشیعة، ج 21، ص 252.
44) بحارالانوار، ج 68، ص 347.
45) همان، ص 346.
46) همان، ج 74، ص 239.
47) الكافی، ج 2، ص 139.
48) طلاق / 3.
49) الكافی، ج 5، ص 330.
50) تفسیر صافی، محمد باقر اصفهانی، چاپ اول، تهران، انتشارات منوچهری، 1378 ش، ص 88.
51) المفردات، راغب اصفهانی، تهران، المكتبة المرتضویة، 1373 ش، ص 465.
52) آل عمران / 125.
53) یوسف / 24.
54) ذاریات / 58.
55) نهج البلاغة، حكمت 133.
56) شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، قم، كتابخانه آیة الله مرعشی، 1404 ق، ج 18، ص 337، ذیل حكمت 135.
57) هود / 6.