از تولد تا 21 سالگی مهم ترین مرحله رشد و نمو انسان است و هر گونه برنامه و تدبیر تربیتی باید در این دوره صورت پذیرد. |
افراد در زندگی خود از دورانی به دوران دیگر می رسند: نوزاد به کودکی، کودک به نوجوانی، نوجوان به بلوغ و کمال جسمی پا می گذارد. هر دوره ای دارای ویژگی هایی می باشد، که برنامه های تربیت در هر دوره ای با توجه به نیازها و مقدمات آن دوره مشخص می شود. رسول گرامی(صلّی الله علیه وآله) دوران زندگی فرزند را به سه مرحله تقسیم می کند:
مرحله اوّل از بدو تولد تا هفت سالگی؛
مرحله دوم از هفت تا چهارده سالگی؛
مرحله سوم از چهارده تا 21 سالگی.
از شروع تولد تا 21 سالگی مهم ترین مرحله رشد و نمو انسان است و هر گونه برنامه و تدبیر تربیتی باید در این دوره صورت پذیرد. پیامبر(ص) می فرماید:
«فرزند در هفت سال اول سید و آقاست؛ در هفت سال دوم بنده و فرمانبردار است و در هفت سال سوم مسئول و طرف شور است.»
در این گفتار سه مرحله اساسی تربیت را بررسی می کنیم.
این مرحله دارای چند ویژگی است که به برخی اشاره می گردد:
از جمله گرایش هایی که در کودک وجود دارد و باید به آن توجه و پاسخ مناسب داده شود، میل به بازی است. اولین توصیه تربیتی که رسول اکرم در این مرحله از زندگی کودک دارند، این است که: او را در هفت سال اول رها کنید. زیرا کودک در این دوره باید بازی کند.
نکته قابل توجه در توصیه پیامبر(ص)، استفاده از واژه «دَعْ» به معنای رها کردن کودک است. در جای دیگر می فرماید: «وامْهِلْ صبیک حتی یأتی له سِتّ؛ کودک را رها کرده و آزاد گذار تا به شش سالگی وارد شود.» اهتمام پیامبر(ص) به بازی کودکان نشانه اهمیت این فرایند است.
پیامبر(ص) از کنار کودکان عبور کرد. آنها مشغول خاکبازی بودند، بعضی از اصحاب آنان را از بازی نهی کردند، پیامبر فرمود:
«بگذارید بازی کنند. خاک بهار کودکان است.»
بازی از ضروریات زندگی کودک است و تصور اینکه وقت بچه بیهوده می گذرد، تصوری باطل است.
بازی در این دوره موجب رشد جسمی، ذهنی و روانی کودک گردیده، تمایلات و نیازهای عاطفی از این طریق تعدیل و برطرف می شود. بازی برای کودک مثل نفس کشیدن ضرورت دارد. نباید از شیطنت ها و بازی های کودکانه جلوگیری شود.
رسول گرامی اسلام(ص) وجود نشاط و فعالیت و جنب و جوش زیاد در کودکی را نمایانگر فزونی عقل و اندیشه در بزرگسالی دانسته و می فرماید:
«شیطنت و لجاجت و ستیزه جویی کودک در خردسالی، نمایانگر فزونی عقل و اندیشه او در بزرگسالی است.»
همچنین می فرماید:
«یستحبُّ عرامَةُ الغلام فی صغره لیکون حلیما فی کبره ثم قال: لا ینبغی إلا أنْ یکون هکذا؛ چه خوب است که فرزند انسان در خردسالی، بازیگوش و پرتلاطم باشد، تا از حالت طغیان آمیز او، شخصیتی در بزرگسالی، بردبار و خویشتن دار و پایدار ساخته شود ... سزاوار است که خردسال چنین باشد.»
مرحوم مجلسی در ذیل حدیث «عرامه» را به بداخلاقی و شیطنت و شدت علاقه طفل خردسال به بازی و فرار از مدرسه تفسیر کرده، اضافه می کند وجود این حالت در کودکان نشانه عقل و استقامت آنها به هنگام بزرگسالی است، ولی اگر کودک مطیع، بدون جنب و جوش، ساکت و آرام باشد، در بزرگسالی از هوش استنباطی لازم برخوردار نمی باشد و این نکته به تجربه رسیده است.
فشار آوردن بیش از حد و خارج از توان کودک و تحمیل های نابجا در نوجوانان، آسیب های جدی در حوزه دینداری کودکان وارد می نماید. |
صفت دیگری که پیامبر برای این دوره بیان می فرماید، ویژگی بزرگی و فرماندهی است. حضرت لقب «سید» را در این دوره به کودک می دهد.
بدیهی است که لازمه سیادت و بزرگ منشی در خردسالی، فرماندهی و ریاست است. بزرگ ترها باید خواسته خردسالان را پذیرفته، نسبت به آنان فرمانبردار باشند.
سیر بازی کردن و حکمرانی و امیر خانه بودن در این دوره موجب شکل گیری بنیان شخصیتی کودک می گردد، از این رو هر گونه برخورد تحکم آمیز، آموزش های رسمی و اجباری و جلوگیری از تحرک و بازی و امر و نهی، به شخصیت کودک اختلال جدی به هنگام بزرگسالی وارد می نماید.
با توجه به ویژگی های این دوره، نکته قابل توجه برای تربیت دینی کودکان این است که برای شکل گیری شخصیت دینی کودکان، از هر گونه اجبار بچه ها برای انجام واجبات و امر و نهی های دینی یا وادار کردن آنان به صورت اجباری به حفظ قرآن، خودداری گردد. آموزش های رسمی دینی موجب اختلال جدی در فرآیند تربیت دینی کودک می شود. همان طور که پیامبر(ص) فرمود کودک در این دوره باید آزاد و رها از هر گونه قیود و امر و نهی باشد، تا در آینده با بردباری و استواری و عقلانیت بسیار بتواند به تکالیف و وظایف دینی خود عمل کند. دستورهای دینی و اهتمام به تربیت دینی در همان حدی که وارد شده، یعنی آموزش «لا اله الا اللّه » و «محمد رسول اللّه » گفتن، در همین حد بسیار اندک، متناسب با وضع بدنی، روانی و فکری کودک است. تحقیقات می گوید: بسیاری از وازدگی های نوجوانان نسبت به مسائل دینی، به سبب عدم توجه اصولی و کارشناسانه اولیا نسبت به این مهم می باشد. فشار آوردن بیش از حد و خارج از توان کودک و تحمیل های نابجا در نوجوانان، آسیب های جدی در حوزه دینداری کودکان وارد می نماید.
پیامبر اعظم(ص) دومین دوره و مرحله زندگی کودک را که از هفت تا چهارده سالگی است، «دوره اطاعت» می نامند.
در این دوره تغییرات قابل ملاحظه ای در رشد و روان کودک پدید می آید:
جسمش قوی می شود و درکش رشد می کند. قدرت تشخیص خوب از بد را می یابد، ولی از نظر عقلی رشد لازم را نکرده است و می باید به طور کامل تحت کنترل و نظارت و اداره پدر و مادر باشد. با توجه به آنچه گذشت، این دوره ویژگی هایی دارد:
ادب پذیری و اطاعت، از جمله ویژگی های این دوره است. با توجه به این ویژگی، این دوره زمان آغاز تربیت رسمی کودکان است. از این رو حضرت می فرماید «هفت سال بعد ادب آموخته شود» چرا که از نظر جسمی و فکری و عاطفی رشد لازم را جهت ادب پذیری پیدا کرده است و می تواند خوب و بد را تشخیص دهد. اطاعت پذیری و قدرت تشخیص، از ابزار لازم تربیت می باشد، که در این دوره هر دو ابزار را فرزند دارا می باشد.
دومین ویژگی کودک در این دوره، آمادگی اش برای فراگیری و آموزش است و این دوره آغاز تعلیم و آموزش رسمی کودک است. از این رو پیامبر اعظم(ص) می فرماید:
«در هفت سال بعد به او کتاب خدا و حلال و حرام را آموزش دهند.»
متأسفانه غفلت والدین از این مهم در دوره آخرالزمان، پدیده ای است که پیامبر در 1400 سال پیش طبق نقل هشدار داده و فرمود:
«وای به حال فرزندان آخرالزمان که پدران آنان هیچ گونه اقدام مؤثری برای آموزش واجبات دینی به آنها ندارند.»
پدر و مادری که اقدام به آموزش و ادب آموزی فرزندشان کنند، مشمول دعای رسول خدا(ص) می باشند که فرمود:
«رحمت خدا بر پدر و مادری که در راه نیکی و نیکوکاری به فرزند خود کمک و به او احسان کنند.»
سومین مرحله از دوران زندگی انسان را حضرت رسول اعظم(ص) دوره وزارت نام می نهند که هشت سال سوم زندگی فرد می باشد، یعنی از چهارده تا بیست و یک سالگی که به آن دوره بلوغ هم می گویند. بیشتر لغت شناسان، واژه «بلوغ» را به معنی «ادراک و رسیدن» معنی کرده اند. بلوغ مرحله حساسی است که در آن پاره ای تغییرات جسمی همراه با رشد عقلی و فکری صورت می گیرد. دوره بلوغ، دوره ناشناخته و اسرارآمیزی است. تحولات جسمانی، عاطفی و عقلانی در این دوره به حدی زیاد است که برخی روانشناسان آن را دوره طوفان، زلزله و بحران نامگذاری کرده اند. این دوره مثل دوره های دیگر از ویژگی هایی برخوردار است:
ویژگی اول این دوره، رشد عواطف و احساسات به صورت سریع و جهشی است.
از جمله احساساتی که سریع شکفته می شود، احساسات مذهبی است. تمایلات ایمانی در او ایجاد می شود و به صورت فطری گرایش به مذهب پیدا می کند.
ویژگی دیگر نوجوانان در این مرحله، تمایل فطری و درونی به پاکی و فضیلت و عدل و انصاف و اَدای امانت و وفای به عهد و راستی و درستی است. از این رو از هر گونه نادرستی و بداخلاقی دیگران رنج می برند. تمایل فطری به ایمان و اخلاق در این دوره، از بهترین و بزرگ ترین پایگاههای تربیتی نسل جوان است.
مربیان باید از این تمایل فطری و کشش روحانی استفاده کنند.
ویژگی سوم این دوره براساس رهنمودهای رسول اکرم(ص)، رسیدن به مقام وزارت و مشاورت است و لازمه آن همراهی با اوست. از این رو حضرت می فرماید:
«پس او را در همه امور همراه خود قرار ده».
پیامبر(ص)، هم خود رفتاری بسیار نیکو و پسندیده با جوانان داشتند و هم دیگران را سفارش به رفتار نیکو با جوانان می کرد و می فرمود:
«به شما در باره جوانان به نیکی سفارش می کنم که آنها دلی نازک تر و قلبی فضیلت پذیرتر دارند ... جوانان دعوت مرا پذیرفتند و به این پیمان عمل کردند، ولی دیگران از دعوتم سر باز زدند.»
و نیز فرمود:
«سفارش می کنم که با جوانان به نیکی رفتار کنید و شخصیت آنها را گرامی بدارید.»
از ویژگی های دیگر جوانان، تشخص طلبی است. میل به نیرومندی و جلب توجه دیگران، او را شیفته کار قهرمانی می کند. او به دنبال قهرمانان تاریخ می گردد و آنها را الگو قرار می دهد.
نویسنده : مریم معین الاسلام
مجله «پیام زن»، بهمن و اسفند 1385، شماره 179 و 180