سومین فرزند حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت در مدینه منوره چشم به جهان گشود. این نوزاد كه از هر جهت با شخصیت بزرگ علی علیه السلام سازگار و زینت پدر بود «زینب» نام گرفت. مادرش پاره تن رسول الله صلی الله علیه و آله و پدرش برادر و وصی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله بود.
زینب ملقب به «ام كلثوم» كه در فضای چنین خانوادهای رشد مییافت، از همان نخستین روزهای كودكی، با مشكلاتی مواجه شد كه تحمل آنها برای غیر او كاری بس دشوار مینمود. او در خردسالی با داغ رحلت جدش پیامبر صلی الله علیه و آله مواجه شده و از آغوش پر مهر و محبت حبیب خدا جدا گردید، بعد از چند ماه در شهادت جانسوز مادرش زهرا علیها السلام به سوگ نشست و بعد از شركت در مراسم دفن مخفیانه مادر جوانش به دامان پر مهر و عطوفت علی علیه السلام پناهنده شد. زینب همچنان ناظر سكوت مظلومانه پدر بود و گریههای نیمه شبش را در كنار چاههای غربت نظاره میكرد تا اینكه دست شقیترین فرد عالم، محراب كوفه را با خون امیر مؤمنان علیه السلام گلگون نمود و زینب به همراه برادرانش در كنار بستر پدر، فرق شكافته او را دید و اشك فراق ریخت و شهادت پدر را شاهد بود. مدت زمان زیادی نمیگذرد كه زینب در مدینه مسموم شدن برادرش امام حسن علیه السلام را تجربه كرده و در بقیع با او وداع كرد.
و بالاخره در سال 60 هجری زینب كه در كوران مصیبتها آبدیده شده بود، به همراه امام حسین علیه السلام قدم در سفر كربلا میگذارد و در فاجعه غمبار كربلا، به خون غلطیدن دهها تن از بهترین عزیزان خود را به نظاره مینشیند.
زینب كبری علیها السلام بعد از عاشورای خونین با صبر و استقامتی بی نظیر، پیام جاودانه حضرت ابا عبدالله علیه السلام را به جهانیان میرساند.
حضرت زینب علیها السلام بعد از واقعه كربلا و مشاهده آن همه مصائب و تحمل اسارت دوباره به مدینه مراجعت نمود و بنا به نقلی، بعد از حادثه قحطی در مدینه به همراه همسر سخاوتمند خویش، عبد الله بن جعفر طیار به منطقه شام كوچ كرد و در نیمه رجب سال 62 قمری در همانجا وفات یافت و در «قریه رادیه دمشق» كه امروزه به «زینبیه» معروف است به خاك سپرده شد (1).
عقیله بنی هاشم، عقیله طالبیین، موثقه، عارفه، عالمه، محدثه، فاظله، كامله، و عابده آل علی، كه از جمله القاب زیبای زینب كبری علیها السلام میباشد، نشانگر شمهای از كمالات اوست.
وارث زیباییها
حضرت زینب كبری علیها السلام دوران كودكی را در آغوش پر مهر رسالت و امامت سپری كرده و در دامن عصمت و طهارت بالیده و به صفات والای انسانی و فضایل و كمالات معنوی و ملكوتی آراسته گردید. از این رو، آن حضرت دارای صفات برجسته ایست كه وی را از سایر بانوان عالم ممتاز میسازد.
صبر و شكیبایی، زهد و تقوی، فصاحت و بلاغت، دانش و بینش، حلم و حزم، تدبیر و سیاست، سیادت وبزرگواری، جلالت شخصیت و عظمت روحی، پایداری و ثبات قدم در راه هدف، قوت قلب و ارادهای فولادین، راستی و امانتداری، دفاع خالصانه از حق و حقیقت، حمایت از یتیمان وضعیفان، شرافت و فضیلت خانوادگی، عبادت و انقطاع از خلق، مهر و عطوفت در حد اعلای خود، تعلیم و تربیت انسانها، پرورش فرزندان پاك و صالح، همسر داری و خانه داری، عزت نفس، وفاداری در عهد و پیمان، از جمله ارزندهترین صفات این شیر زن عاشورایی است كه از خاندان وحی و نبوت و پنج تن آل عبا به ارث برده است. بررسی اجمالی تاریخ زندگی این بانوی با عظمت این حقیقت را نمایان میسازد.
در مورد شخصیت برجسته عقیله بنی هاشم و فضایل و مناقب آن بانوی بزرگوار كتابها و مقالات فراوانی به رشته تحریر در آمده است، اما در بسیاری از آنها به نقش زینب كبری علیها السلام در حماسه عاشورا پرداخته و از بركات وجودی آن حضرت از ولادت تا قبل از عاشورا كمتر سخن به میان آمده است. البته این امر شاید بدین علت باشد كه زینب كبری علیها السلام به عنوان بارزترین جلوه عفت و عصمت، در ایام نوجوانی و جوانی در پس پرده بوده و كمتر كسی میتوانست از زندگی آن حضرت گزارش دهد. این نوشتار سعی دارد نگاهی هر چند گذرا به فرازهایی از زندگانی آن میوه نبوت و شاخسار امامت تا قبل از عاشورا داشته و آموزههای تربیتی را از زندگی آن حضرت به مشتاقان و ارادتمندان ارائه نماید. زیرا از این راه میتوان نسل جوان رابا بهترین الگوها واسوههای تربیتی آشنا كرد و پیوند قلبی و عاطفی آنان را با خاندان عصمت و طهارت مستحكمتر نمود.
كودك بلند نظر
بطور كلی از دوران كودكی هر فرد تا حدودی میتوان استعداد و لیاقت ذاتی او را شناخت. همچنانكه شاعر عرب میگوید:
فی المهد ینطق عن سعادة جده اثر النجابة فیه خیر مسدد
«در گهواره از موقعیت والای خود در آینده خبر میدهد. وجود نشانههای نجابت [و بزرگی] در آن طفل، بهترین دلیل منطقی [بر آینده درخشان او] میباشد.»
دختر والامقام علی علیه السلام نیز از همان دوران كودكی شخصیت معنوی، عرفانی خود را در گفتار و رفتار خویش نشان میداد. داستان زیر نشانگر این حقیقت است:
روزی حضرت علی علیه السلام زینب كبری علیها السلام را كه دختر خردسالی بود در آغوش خود نشانده و نوازش كرد. آن حضرت به وی فرمود: دخترم! بگو «یكی» زینب علیها السلام گفت: «یكی» سپس پدر گفت: دخترم! بگو: «دو تا». زینب سخنی نگفت. علی علیه السلام فرمود: چرا سخن نمیگویی؟ زینب علیها السلام گفت: بابا! زبانی كه به گفتن «یك» آغاز سخن كرد، چگونه «دو تا» بگوید؟! علی علیه السلام دخترك با معرفت خود را به سینه چسبانیده و او را غرق بوسه ساخت (2).
و بدین ترتیب دختر خردسال به حاضرین فهماند كسی كه لب به توحید گشوده و به یگانگی پروردگار شهادت داده است، دیگر نباید برای او شریكی قائل شود. همچنین از این روایت معلوم میشود كه علی علیه السلام، آن مربی كامل بشریت، در تربیت فرزندان خویش از روشهای كار آمد تربیتی بهره میگرفت. او در فرصتهای مناسب و با شیوههای متنوع به پیروان خویش میآموخت كه مهمترین نیاز كودك، رفع نیاز عاطفی است. محبت، نوازش و احترام به شخصیت كودك، نگرانیها، افسردگیها و مشكلات روحی و روانی وی را از میان برده و آنان را به زندگی آینده امیدوار میسازد. امیر مؤمنان علیه السلام با فرزندان خود ارتباط عاطفی وكلامی برقرار كرده، حرف دل آنان را شنیده و برای سخنانشان ارزش قائل میشد و به این وسیله روحیه اعتماد به نفس و عزت را در وجود آنان پرورش میداد.
روایتی دیگر در این زمینه نقل شده است كه هم نشانگر شیوه تربیتی علی علیه السلام در پرورش كودك و هم شاهدی بر كمالات والای حضرت زینب علیها السلام میباشد.
میرزا محمد تقی سپهر در «الطراز المذهب» مینویسد: در دوران كودكی حضرت زینب علیها السلام، پدر بزرگوارش در كنار او بود و ضمن نوازش و بذل گرمترین عواطف خود، با وی سخن میگفت. زینب علیها السلام، دختر خردسال علی علیه السلام از وی پرسید: پدر جان! آیا مرا دوست داری؟ فرمود: آری دخترم. زینب علیها السلام طبق آموختههای خویش از مكتب علوی علیه السلام گفت:ای پدر! دو دوستی در یك دل جمع نمیشود، مگر اینكه دوستی دیگران نیز در جهت دوستی خدا و برای خدا باشد.
راز یك رؤیا
هنوز پنج سال از تولد زینب علیها السلام نگذشته بود كه هنگامه رحلت پدر بزرگ گرامیاش رسول الله صلی الله علیه و آله فرا رسید.
در یكی از آن روزهای غمبار و حادثه ساز بود كه زینب علیها السلام صبح زود برای تعبیر رؤیایی كه شب قبل با دیدن آن پریشان شده و روحش ر آزار میداد به كنار بستر جدش رسول اكرم صلی الله علیه و آله شتافته و عرضه داشت:ای جد بزرگوار! خواب دیدم كه در اثر وزش تند بادی، هوا تاریك شد و من از وحشت آن در پشت درخت بزرگی پناه گرفتم، كه ناگهان آن درخت عظیم در اثر فشار باد از جای كنده شد. خود را به درخت دیگر رساندم كه شاخه همان درخت بود، اما تند باد سخت آن را نیز از جای بركنده و با خود برد. پس از آن به شاخهای دیگر از آن درخت پناه بردم، آن هم شكست. آنگاه خود را به دو شاخه باقیمانده رساندم، اما آنها نیز یكی بعد از دیگری در مقابل وزش توفان از من جدا شدند و من از شدت اضطراب از خواب بیدار شدم.
با شنیدن سخنان دختر 5 ساله، اشك در چشمان پیامبر حلقه زد و فرمود: دخترم! اما آن درخت بزرگ من هستم كه از میان شما میروم و شاخه اول آن مادرت فاطمه علیها السلام است. شاخه دوم پدرت علی علیه السلام و دوتای دیگر برادرانت حسن و حسین علیهما السلام هستند كه با رفتن آنها جهان تیره و تار میگردد (3).
در مكتب فاطمه علیها السلام
حضرت زینب علیها السلام بعد از جدایی از بزرگترین حامی خاندان رسالت، در كنار مادر خود كه بدنبال ارتحال جانسوز پدر و مصیبتهای بعد از آن در بستر بیماری افتاده بود، قرار گرفت.
وی علاوه بر پرستاری از مادر، شاهد ناجوانمردانهترین حوادث تاریخ نیز بود. او یكی از كسانی است كه مادرش را در ایراد خطبه دفاعیه در مسجد مدینه همراهی كرده است و از آن درسها آموخته، تجربهها اندوخته و در سینه سوختهاش همچون امانتی گرانبها و میراثی جاویدان برای نسلهای آینده به یادگار گذاشته است. عدهای از تاریخ نگاران و محدثین نامدار، سند خطبه فدك را از این بانوی بزرگوار نقل كرده اند.
ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین و در ذیل شرح حال عون بن عبد الله میگوید: مادر عون، زینب عقیله، دختر علی بن ابی طالب علیه السلام است، زینب همان بانویی است كه ابن عباس خطبه فدك فاطمه علیها السلام را از او روایت كرده است. ابن عباس در آغاز نقل خطبه میگوید: این خطبه را عقیله ما، زینب دختر علی علیه السلام برای ما روایت كرد. همچنین شیخ صدوق در «علل الشرایع» و «من لا یحضره الفقیه» ، شیخ حر عاملی در وسایل الشیعة، طبرسی در احتجاج و علامه مجلسی در بحار الانوار، در ردیف عالمانی هستند كه خطبه فدك را از حضرت زینب علیها السلام نقل كرده اند.
بنابر این حضرت زینب در حدود 6 سالگی، شایستگی حفظ خطبه استدلالی، عمیق و جامع مادرش فاطمه زهرا علیها السلام را داشته است و این نشانه بارزی از رشد فكری و بلوغ اندیشه و تعقل دختری است كه در دامان عصمت و طهارت پرورش یافته است. زینب كبری علیها السلام در آن سنین نه تنها به محتوای خطبه توجه كرد، بلكه تمام حركات و سكنات مادر را در آن لحظات بحرانی برای الگو سازی نسل آینده به سینه تاریخ سپرد. در متن روایت آمده است: عن زید بن علی علیه السلام عن عمته زینب اخت الحسین علیه السلام قالت: لما بلغ فاطمة علیها السلام اجماع ابی بكر علی منعها فدك، لاثت خمارها وخرجت فی حشرة نسائها ولمة من قومها وتجر اذراعها، ما تخرم من مشیة رسول الله صلی الله علیه و آله شیئا حتی وقفت علی ابی بكر... (4) ؛ زید بن علی از عمهاش زینب، خواهر امام حسین علیه السلام نقل میكند كه فرمود: هنگامی كه به مادرم فاطمه علیها السلام خبر رسید كه ابوبكر قصد دارد او را [از ارث پدری محروم نماید] و از فدك منع كند، آن حضرت مقنعهاش را بر سر پیچید و در میان بانوان و گروهی از قومش خارج شد، در حالی كه دست هایش را میكشید، چیزی از راه رفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله كم نگذاشت تا در مقابل ابی بكر ایستاد....»
پاسدار عفت
حضرت زینب علیها السلام در پاسداری از عفت و عصمت، سر آمد دختران روزگار بود. وی با الهام از پیام آسمانی قرآن و طبق آموزههای پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام حجاب و عفت را مانند گوهری ارزشمند برای یك زن مسلمان میدانست و بر این باور بود كه زن هنگامی به خدای خود نزدیكتر است كه خود را از معرض دید مردان بیگانه - به غیر موارد ضروری - حفظ نماید. او از مادرش آموخته بود كه: «لیس شی ء خیرا للمراة من ان لا یراها الرجل ولا تراه (5) ؛ چیزی برای زن نیكوتر از این نیست كه: مرد [نامحرم] او را نبیند و او هم مرد [نامحرم] را نبیند.»
برای همین دختر جوان زهرا علیها السلام خود را كاملا از دید نامحرمان پوشیده نگاه میداشت.
یحیای مازنی یكی از اهالی مدینه میگوید: من در شهر مدینه و در همسایگی امیر مؤمنان علی علیه السلام بودم و منزل من پهلوی منزلی بود كه زینب دختر علی علیه السلام در آنجا زندگی میكرد. به خدا سوگند! هیچگاه كسی قد و قامت او را ندید و صدای او را هم نشنید. او هر گاه میخواست به زیارت جد بزرگوارش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برود، در دل شب و به همراه پدرش امیر مؤمنان علیه السلام و برادرانش حسن و حسین علیهما السلام میرفت. علی علیه السلام در مورد تشرف این گونه زینب علیها السلام به امام حسن علیه السلام میفرمود: «اخشی ان ینظر احد الی شخص اختك زینب (6) ؛ بیم دارم كه كسی به خواهرت زینب نگاه كند.»
وصلت فرخنده
حضرت زینب علیها السلام به سن ازدواج رسیده بود. از بین خواستگاران متعددی كه به منزل علی علیه السلام میآمدند، تقاضای عبدالله بن جعفر بن ابی طالب - برادر زاده علی علیه السلام كه از طرف خود كسی را برای خواستگاری حضرت زینب فرستاده بود، - مورد پذیرش قرار گرفت. در این وصلت فرخنده مهریه حضرت زینب مطابق با مهریه مادرش فاطمه علیها السلام یعنی 480 درهم معین گردید (7).
قبل از ازدواج، حضرت زینب به عبدالله بن جعفر گفت:ای عبدالله! من با تو به شرطی ازدواج میكنم كه اجازه دهی هر روز یكبار برادرم حسین علیه السلام را ببینم و اگر او زمانی به سفر رفت، به همراه او بروم و مانع مسافرت من نباشی.
عبدالله، یادگار شجاع، بزرگوار و پارسای جعفر طیار این شرط را پذیرفت و تا آخر زندگی به آن وفادار ماند.
عبدالله جعفر آن چنان كریم و فقیر نواز بودكه وی را «قطب سخا» میگفتند، او هیچگاه مستمندی را محروم نكرد وهیچ كار نیك را به خاطر پاداش دنیوی انجام نداد (8).
هنگامی كه عبدالله فهمید كه سفر امام حسین علیه السلام به كربلا قطعی است، دو پسر خود عون و محمد را برای كمك به مادرشان به همراه قافله امام حسین علیه السلام روانه كرد و به حضرت زینب علیها السلام سفارش كرد كه اگر جنگی پیش آمد، فرزندانش از امام حسین علیه السلام حمایت كنند.
ارتباط قلبی و انس و علاقه زینب علیها السلام به برادر خود آنچنان بود كه هنگامی كه عبدالله بن عباس به امام حسین علیه السلام گفت: شما كه به این سفر خطرناك میروید چرا زنها را با خود میبرید؟! حضرت زینب با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود:ای پسر عباس! آیا میخواهی بین من و برادرم جدایی بیندازی؟! هرگز من از او جدا نخواهم شد (9). امام حسین علیه السلام نیز به حضرت زینب علیها السلام علاقه فوق العادهای داشت و در روایت آمده است: هنگامی كه زینب به دیدار امام حسین علیه السلام میآمد، آن حضرت به احترام زینب علیها السلام تمام قد بلند میشد و او را در جای خود مینشاند (10).
در سنگر ارشاد
روزهایی كه زمینههای نبرد جمل در حال شكل گیری بود، عایشه از بصره نامهای به حفصه نوشت و از پیروزیهای اولیه بر علیه كارگزاران و لشكر علی علیه السلام خبر داد. حفصه نیز نتوانست خوشحالی درونی خود را مخفی كند. او با گرد آوری زنان و دختران هم عقیده خود، مجلس جشن و شادی به راه انداخته و آنها با خواندن سرودها و ترانههایی كه مضمون آن در فحش و ناسزا به علی علیه السلام بود، كف و دف میزدند.
ام سلمه همسر باوفای پیامبر صلی الله علیه و آله از شنیدن خبر برپایی چنین مجلس عیشی شدیدا ناراحت شده و خواست شخصا برای جلوگیری از آن اقدام نماید.
اما زینب علیها السلام فرمود: مادر جان! من از جانب شما میروم و آنان را از ادامه جلسه و سب امیرمؤمنان علیه السلام باز میدارم. آنگاه زینب كبری علیها السلام به همراه عدهای از زنان و دختران بنی هاشم به جمع آنان رفتند. زنها كه بر گرد حفصه حلقه زده بودند با دیدن حضرت زینب و بانوان اهل بیت علیهم السلام ساكت شدند. سپس آن حضرت خطاب به حفصه فرمود: «ان تظاهرت انت واختك علی امیر المؤمنین علیه السلام فقد تظاهرتما علی اخیه رسول الله صلی الله علیه و آله من قبل فانزل الله عزوجل فیكما ما انزل (11) ؛ اگر تو و خواهرت (منظور خواهر عقیدتی او است كه عایشه میباشد) امروز بر علیه امیر مؤمنان هم دست شده [و توطئه میكنید] ، دیروز هم بر برادرش رسول الله صلی الله علیه و آله هم پیمان شده [و نقشه میكشیدید و دل او را میآزردید] تا اینكه خداوند متعال در سرزنش شما آیه فرستاد (12).»
زینب علیها السلام، معلم قرآن
یك سال پس از استقرار امیر مؤمنان علیه السلام در كوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت پیام فرستادند و گفتند: ما شنیده ایم كه دختر شما حضرت زینب علیها السلام همانند مادرش فاطمه زهرا علیها السلام منبع سرشار دانش و دارای علوم و كمالات است. اگر اجازه دهید در صبح یكی از روزهای عید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره مند شویم.
علی علیه السلام اجازه داد تا دختر عالمهاش زینب كبری علیها السلام، بانوان مسلمان كوفه را آموزش دهد و مشكلات علمی و دینی آنان را حل كند. زینب علیها السلام نیز آمادگی خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهای مقدماتی، جلسه تفسیر قرآن برای آنان تشكیل داده و پرسشها و شبهات آنان را جواب میداد (13).
روزی در یكی از جلساتی كه حضرت زینب علیها السلام برای زنان كوفی تفسیر میگفت، امیر مؤمنان علیه السلام وارد جلسه شد تا كلاس درس دخترش را از نزدیك ببیند. آن روز حضرت زینب علیها السلام در مورد تفسیر «كهیعص» سخن میگفت. علی علیه السلام ضمن اشاره به تفسیر دیگری از این آیه فرمود: دخترم! این حروف رمزی است در مصیبتهایی كه بر شما عترت پیامبر صلی الله علیه و آله وارد خواهد شد. سپس آن حضرت تمام مصائب كربلا را برای دخترش و حاضرین شرح داد. زینب علیها السلام با شنیدن آن متاثر شده و صدای نالهاش بلند گردید و فضای جلسه قرآن عوض شد (14).
فرهنگبان شیعه
نام زینب كبری علیها السلام به عنوان یكی از محدثان برجسته شیعه، صفحات كتابهای رجال را مزین كرده است. روایتهای آن حضرت در منابع معتبر شیعه از جمله در كتابهای «من لا یحضره الفقیه» ، «وسائل الشیعه» ، «دلائل الامامة» ، «بحار الانوار»، «كفایة الاثر»، «مناقب امیر المؤمنین علیه السلام» و... موجود است.
امین امامت
زینب علیها السلام بعد از مادرش فاطمه علیها السلام امینه اهل بیت علیهم السلام بود و هدایای ارزشمند آسمانی را نگهداری میكرد. هنگامی كه علی علیه السلام به شهادت رسید و امام حسن مجتبی علیه السلام پیكر پاك پدرش راتجهیز مینمود، به زینب كبری علیها السلام فرمود: خواهرم حنوط جدم رسول الله صلی الله علیه و آله را حاضر كن، زینب در اسرع وقت آن را آورد و تحویل امام مجتبی علیه السلام داد. وقتی آن حضرت ظرف حنوط را باز كرد از بوی خوش آن نه تنها منزل، بلكه فضای كوفه عطر آگین گردید (15).
شاهد محراب خونین
واپسین لحظات عمر مبارك امیر مؤمنان علی علیه السلام بود، آن حضرت بر اثر ضربت ابن ملجم، با فرقی شكافته و چهرهای خونین بر بستر افتاده بود. زینب كبری علیها السلام به كنار پدر آمد و عرضه داشت: بابا جان! روزیام ایمن ضمن نقل حدیثی به من چنین و چنان گفت، اگر آن حدیث صحیح است، دوست دارم دوباره از زبان شما بشنوم.
علی علیه السلام فرمود: دخترم! حدیثام ایمن صحیح است، گویا تو و دختران اهل بیت را مینگرم كه به صورت اسیر و در نهایت پریشانی وارد این شهر (كوفه) میكنند، به گونهای كه بیم دارید مردم به سرعت شما را بربایند. دخترم! آن روز صبر كنید، صبر كنید. سوگند به خداوندی كه دانه را میشكافد وانسان را خلق میكند، در آن روز در سراسر روی زمین غیر از شما و دوستان و شیعیان شما، دوستی دیگر برای خدا نخواهد بود. هنگامی كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله این خبر را به ما داد، فرمود: شیطان در آن روز از خوشحالی پرواز میكند و در روی زمین جولان میدهد و به شیاطین و عوامل خود میگوید:ای گروه شیاطین! ما خواسته خود را از فرزندان آدم دریافت نمودیم و هلاكت آنان را به نهایت رسانیدیم، ما وارث آتش شده ایم [كه فرزندان آدم را دچار آن كنیم] مگر آن افرادی كه به این گروه یعنی آل محمد صلی الله علیه و آله متوسل شوند. شما تلاش كنید تا مردم به آل محمد صلی الله علیه و آله مشكوك شوند. مردم را بر دشمنی آنان تحریك و تشویق نمایید (16).
1) گفتنی است كه در مورد محل دفن حضرت زینب علیها السلام اختلاف شدیدی میان سیره نویسان و تاریخ نگاران وجود دارد، آنچه كه در متن آمده، طبق نظر شیخ بهایی، محدث نوری، علامه بحر العلوم، محدث قمی، و از مورخان اهل سنت ابن بطوطه، ابن حورانی و صیادی شافعی و... است. ولی برخی محل دفن آن حضرت را در مصر و بعضی دیگر در بقیع میدانند.
اما بهتر است از زبان حضرتش بگوییم:
بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی در سینههای مردم عارف مزار ماست
(حضرت زینب كبری، ص 167؛ زینب قهرمان، ص 395؛ تاریخ اماكن زیارتی و سیاحتی سوریه، ص 65).
2) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 54.
3) زینب الكبری، ص 34.
4) مواقف الشیعة، ج 1، ص 480؛ دلائل الامامه، ص 31؛ بلاغات النساء، ص 26.
5) مناقب امیر المؤمنین علیه السلام، محمد كوفی، ص 210.
6) وفیات الائمه، ص 435، بااختصار.
7) فرازهایی از زندگی زینب كبری علیها السلام، ص 71.
8) الاصابه، ج 3، ص 49.
9) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 41.
10) زینب الكبری، ص 22.
11) الجمل، شیخ مفید، ص 149؛ وقعة الجمل، ص 33.
12) اشاره به آیه 3 در سوره «تحریم» است كه خداوند میفرماید: «واذ اسر النبی الی بعض ازواجه حدیثا»؛ «هنگامی كه پیامبر به برخی اززنانش (حفصه) رازی را به امانت سپرد...» برای توضیح بیشتر به تفاسیر ذیل آیه، از جمله تفسیر روح المعانی، ج 28، ص 152 رجوع شود.
13) ریاحین الشریعه، ج 3، ص 57.
14) خصائص الزینبیه، ص 27.
15) بحار الانوار، ج 42، ص 294.
16) همان، ج 45، ص 183، كامل الزیارات، ص 448، پاورقی.