گفت و گوي اختصاصي كيهان با دكتر ناصر سيم فروش:
وازكتومي نقص عضو و خلاف شرع است
روز گذشته « نخستين هم انديشي چشم انداز جمعيت ملي ايران» به همت شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مرکز پژوهش هاي صدرا و مجمع زنان انقلاب برگزار شد. در حاشيه اين همايش، دکتر ناصر سيم فروش در گفت و گو با خبرنگار ما به پرسش هايي در باره بحران جمعيت و مسائل مربوط به آن پاسخ داد.
در سخنانتان اشاره داشتيد وازکتومي يک نقص عضو است و بايد بجز در موارد خاص ممنوع شود. در اين رابطه توضيحات بيشتري بيان کنيد.
اين مسئله از نظر پزشکي نقص عضو محسوب مي شود، زيرا ما به عنوان پزشک مي دانيم که اين عمل داراي عوارض بوده و برگشت آن يا امکان پذير نيست يا بسيار مشکل و هزينه بر است، همچنين با شرايط پزشکي اکثر جوامع تقريبا مقدور نيست، لذا بايستي بيشتر براي مردم توضيح داده شود، همچنين در مواردي در زمان بيهوشي باعث مرگ و مير شده است. در گذشته اينگونه توجيه مي شد که براي يک امر بزرگتر در جامعه، عوارض آن را مي پذيريم اما اگر تحقيق کنيد خواهيد ديد هيچ کدام از افرادي که در برنامه هاي کنترل جمعيت بوده اند، عمل وازکتومي را انجام نداده اند. بنابراين عمل وازکتومي يک خطاي پزشکي محرز است و بايستي ممنوع باشد و صدور مجوز آن مانند مسئله سقط جنين بايستي تنها از طرف قانون پزشکي باشد، زيرا بسياري از افراد در بحران هاي روحي و اقتصادي جامعه تصميم به انجام اين عمل مي گيرند و در زمان پشيماني برگشت آن امکان پذير نيست. به هر حال چرا عاقل کند کاري که باز آرد پشيماني؟ با اين طرز فکر براي خيلي از مسائل بايستي بدن خود را ناقص کنيم. آيا ما اجازه داريم؟ ما به هيچ وجه اجازه نداريم که براي يک موضوع خود را ناقص کنيم. براي پيشگيري از بارداري، بايستي از روش هاي برگشت پذير و آسان تر استفاده شود. به نظر بنده وازکتومي يک نقص عضو است و بايستي ممنوع باشد مگر با صدور مجوز از سوي پزشکي قانوني.
خلاموجود در قانون کشور ما که باعث شيوع عمل وازکتومي و عدم نياز مجوز قانوني است، ناشي از چيست؟
در طول سابقه پزشکي هيچ وقت عمل وازکتومي را انجام نداده ام و در حوزه فعاليت اينجانب هم، هيچ پزشک و بيمارستاني انجام نداده است. بنابراين توانسته ايم از نظر فرهنگي به راحتي به همکاراني که با بنده همکاري مي کردند، نشان دهيم که از لحاظ پزشکي خلاف است. ولي متاسفانه عده اي از همکاران آن را مجاز مي دانند ولي به نظر اينجانب راه هاي مختلفي وجود دارد که به راحتي برگشت پذير است. اصولاامروزه راه هاي جراحي کم تهاجمي يا بدون تهاجمي مطرح است که نظر بر پيشگيري بدون عمل جراحي دارد، بنابراين در افرادي که نياز به کنترل جمعيت مي باشد نيز نبايستي پيشگيري، با عمل جراحي انجام شود. بنابراين به عنوان پزشک نبايستي منجر به نقص عضو شويم، مگر اينکه از لحاظ قانوني مجاز باشيم مثلادر مورد فردي که دچار نارسايي کليوي است و دياليز مي شود و شرايط بارداري را ندارد.
آيا اين کار از نظر شرعي هم حرام است و در اين باره مراجع فتوايي مبني بر نادرستي و حرام بودن اعلام کرده اند؟
در حوزه روحانيت نمي توانم نظر دهم اما به عنوان يک مسلمان داراي مرجع تقليد هستم و به آن رجوع مي کنم. در اين خصوص هم فتوا وجود دارد و تقريبا اکثر مراجع تقليد عمل وازکتومي را جايز ندانسته اند و در مباحث شرعي افراد بايستي به مراجع خود رجوع کنند.
در بحث ۵ ماده اي تنها مباحث جراحي مطرح شده است، آيا روش هاي ديگري براي جلوگيري از بارداري وجود دارد که بايستي در مجلس به عنوان يک قانون مطرح شود، يا خير؟
مسئولين به علت دانستن زواياي کلي اجتماعي به سياست هاي کلي مملکتي آگاه ترند ولي در هر حال مردم هم بايستي در جمهوري اسلامي مشارکت داشته باشند و مي دانيم که کشور ما بنابر فرمايشات مقام معظم رهبري با وجود اين همه منابع غني و هوش انساني جهت اداره کردن جامعه و پيشرفت هاي علمي نيازمند جمعيت است. همان گونه که با افزايش دانشجويان پزشکي و انجام عمليات تحقيقاتي در مراکز علمي نشان داديم سرعت رشد تخصص و فوق تخصص در زمينه علمي در جمهوري اسلامي بي نظير است. در اين زمينه خيلي از پزشکان معترض بودند که سطح علمي نزول پيدا مي کند اما مشاهده شد که اين طور نيست و هم اکنون به دليل وجود نيروي انساني، فوق تخصصي ترين اعمال در کشور ما انجام مي شود و کيفيت پزشکي نه تنها کاهش نمي يابد بلکه افزايش مي يابد. در زمينه جمعيت هم همين گونه است اگر ما به رزاق بودن خداوند اعتقاد داشته باشيم و اگر جمعيت توليد شود، جمعيت منابع خود را در کشور توليد مي کند. خداوند در قرآن مي فرمايد: «شما نمي توانيد نعمت هايي را که خلق کرده ام، بشماريد.»
مشاهده مي شود غذا جهت جلوگيري از کاهش قيمت دور ريخته مي شود، بنابراين منابع در دنيا وجود دارد و تنها ايمان ضعيف منجر به اين طرز تفکر مي شود که اگر جمعيت افزايش يابد دچار مشکلات اقتصادي و علمي مي شويم.
جهت پيشگيري دائمي ممکن است روشي موجود باشد و من تنها در حوزه کاري خود که جراحي است اظهار نظر کردم، اما فکر نمي کنم هنوز روشي به غير از جراحي جهت پيشگيري دائمي وجود داشته باشد.
چه عواملي باعث شدند نرخ باروري امروزه به زير مرز هشدار (همان نرخ جايگزيني) برسد؟
متاسفانه علت تهاجم فرهنگي است که هم از داخل کشور و هم از خارج کشور ايجاد شد و همه نگران شدند که فرزند سربار است، در صورتي که فرزند باعث رشد و نشاط خانواده و جامعه مي شود و سربار نيست. همان گونه که مشاهده مي شود، تولد فرزند باعث تولد دوباره خانواده مي شود و همه افراد خانواده حتي افراد سالمند از کودک روحيه مي گيرند و واقعا آينده کشور وابسته به يک نيروي انساني جوان است. متاسفانه به علت ترس از مسائل اقتصادي اين فرهنگ در بين مردم رايج شد و اين ترس باعث بروز بحران در جامعه شد و حتي افرادي هم که از نظر اقتصادي مشکل ندارند، تک فرزند هستند. آيا اين خانواده ها مسئله اقتصادي دارند؟ اما به علت رفاه طلبي زياد بر اين باورند که استفاده از مواهب مادي زندگي انسان را خوشبخت مي کند، در صورتي که اينگونه نيست بلکه داشتن فرزند و ديدن رشد روز به روز آن موجب خوشبختي و روحيه اي شاد است. بنابراين فرهنگ بايستي عوض شود و با زندگي ساده تر مي توان فرزند هم داشت و خود فرزند نيز به اقتصاد خانواده و جامعه کمک مي کند. در زمان قديم، فرزندان همراه با درس خواندن نيز کار مي کردند، در صورتي که امروزه اينگونه نيست. در نتيجه علت تنها فرهنگ است و بايستي فرهنگ سازي شود.
آيا کشوري که به زير نرخ جايگزيني مي رسد مي تواند خود را از اين حد بالابکشد و از اين وضعيت خارج شود؟
بله، هيچ وقت براي جبران خطا و اشتباه دير نيست و همه ما به عنوان يک مسلمان و شيعه بايستي جرات اين را داشته باشيم که اگر اشتباهي از ما سر زد درصدد جبران آن برآييم و آن را جبران کنيم و بر آن اصرار نکنيم. افرادي که در برنامه کنترل جمعيت بودند بايستي هم اکنون اگر واقعا علاقه مند به کشور خود هستند، ديد خود را برعکس کنند و عينک خويش را عوض کنند. اين امر امکان پذير است و بايد با آنها صحبت کرد و آنها را متقاعد نماييم که بايد با همان ميزان افراطي که در زمينه کاهش جمعيت کار مي کردند، هم اکنون در زمينه افزايش جمعيت کار کنند تا به اميد خدا به حد مطلوب برسيم.
قانون تنظيم خانواده که همچنان در حال اجرا است، وضعيت جمعيت را به کدام سمت مي برد؟
اگر به همين منوال پيش برود وضعيت تيره و تار است. زيرا هنوز بودجه هاي لازم جهت افزايش جمعيت اختصاص داده نمي شود و اگر بودجه هايي که در آن زمان براي کنترل جمعيت اختصاص داده مي شد براي ترويج نسل اختصاص داده شود و از قانونگذاري ترس نداشته باشند، قطعا اين طرح با موفقيت همراه خواهد بود، زيرا مردمان ما افرادي باهوش و پيرو حرف مسئولين خود هستند و همه بر اين باورند که هم اکنون جهت حفظ کشور نيازمند جمعيت هستيم.
آسيب هاي فرهنگي کاهش جمعيت در يک جامعه چيست؟
تعداد فرزند کمتر در خانواده هاي مرفه بيانگر رفاه طلبي است. فرزنداني که فاقد خواهر يا برادر هستند مشکلات خود را با چه کسي بايد در ميان بگذارند و يا بازي کنند؟
بنابراين وجود فرزند خانواده را از بيکاري و بي عاري نجات مي دهد. همچنين باعث تقسيم مسئوليت و رشد جامعه مي شود. بنابراين نداشتن فرزند باعث کسالت، از هم پاشي، منزوي شدن و در نهايت باعث آسيب هاي روحي بسيار شديد خواهد شد که موجب دور شدن انسان از زندگي اجتماعي مي شود. بنابراين بايستي هر چه زودتر درصدد رفع اين مشکل برآييم.