سلامت بدن و روان زن در زائیدن است؛ در حامله شدن و شیر دادن است. خداوند خالق آفرینش، مزاج زن را طوری آفریده است که از زمان بلوغ تا دوران یائسگی پیوسته مزاج او غذای خاصّی را مطابق مزاج طفل در بدن درست می کند؛ و آن خون حیض است که در زمان حاملگی این خون در رحم مادر غذای طفل است. علّت آنکه زنان در دوران بارداری غالباً عادت ماهیانه نمی شوند برای آنست که این خون در رَحِم صرف غذا و طعام جنین می گردد.
و چون بچّه را زمین گذارند و وضع حمل کنند، این خون تبدیل به شیر شیرین سفید و نرم و راحت و ملایم با مزاج نوزاد می شود، و از پستان سرازیر می شود. فلهذا زنان در دوران رضاع و شیر دادن نیز غالباً عادت ماهیانه نمی شوند.
أمّا وقتی که آبستن نیستند و شیر هم نمی دهند، این غذا مصرفی ندارد و بنابراین از دهانه رحم خارج و دور ریخته می شود.
این حقیر روزی به یکی از پزشکان حاذق و بصیر و متعهّد[۱] که این موضوع به میان آمده بود، گفتم: سلامت و سعادت زن در اینست که یا حامله باشد و یا بچّه در زیر پستان خود داشته باشد.
قدری تأمّل کرد و گفت: آقا این گفتار، مطابق آخرین نتیجه کنگره های پزشکی است که امسال در آمریکا برگزار شده است. و من تز دکتری خود را در آمریکا در همین موضوع قرار داده ام.
آنگاه گفت: طبق آخرین مدارک و آمار، دخترانی که قبل از هجده سال بچّه بزایند سرطان پستان نمی گیرند. و هر چه دیرتر بچّه بزایند، درصدِ خطر تهدید سرطان پستان در آنها زیاد می شود؛ تا چون از سنّ سی سالگی بگذرند خطر سرطان پستان به نحو مضاعف بالا می رود. امّا زنانی که اصلًا ازدواج نکنند و بچّه نیاورند، درصد خطر سرطان پستان در آنها سرسام آور است.
این مطالب را که عین واقعیّت است، قیاس کنید با تبلیغات و انتشارات استعمار کافر که بر در و دیوار نوشته بود: «زندگی خوش تر، فرزند کمتر» و یا «فرزند فقط یکی یا دو تا» و در یک صفحه پوستر یا پلاکارد، عکس یک مرد و یک زنی را کشیده بود، که در دستشان یک دختر و یک پسر بود، و بطور شادابی و خوشحالی در حرکت بودند و دست راست را بلند کرده، فقط انگشت وُسْطَی و مُسَبِّحه(سَبّابه) را بطرف بالا باز نموده، تا نشان دهند که أوّلًا فقط فرزند باید دو تا باشد و بس، و ثانیاً این را با حرف ۷ که رمز موفّقیّت است، خاطر نشان نموده باشند.
از این تابلوها بر هر اداره ای و کانونی، بالاخصّ در سالن بیمارستان ها و درمانگاه ها و محلّ اجتماع مردم زده می شد و مردم می دیدند. بیچاره ها هم باور می کردند و از زیادی بچّه خودداری می کردند. و زن ها دسته دسته به درمانگاه ها می آمدند و قرص های ضدّ حاملگی را به عنوان هدیه و تُحفه، مجّانی می گرفتند و با خوشحالی همراه خود می بردند. غافل از اینکه این قرص ها همچون قرص اسْتِرِکْنین، سمّ قاتل است که بر روی آن لعاب شیرین کشیده باشند.
پزشکان غیر متعهّد و خود فروخته هم، پیوسته در روزنامه و رادیو و تلویزیون، تبلیغات را در این موضوع بالا می بردند.
یک روز پزشکی به خانمی که برای معالجه نزد او رفته بود گفته بود: خانم! رَحِم زن حکم درخت را دارد. مگر درخت چقدر میوه میدهد؟! این زن هم به منزل آمده بود و بنای بد سری در آبستن شدن، با شوهرش گذارده بود.
شوهرش در مسجد نزد من آمد و از زنش شکایت کرد، و گفتار دکتر را که به وی گفته بود بازگو کرد.
گفتم: این دکتر در این سخن مغالطه نموده است؛ و به اصطلاح عامّه مردم، حُقّه بازی نموده است. برو منزل و به عیالت بگو: درخت میوه تا زنده است میوه می دهد! به مجرّد آنکه به بلوغ خود رسد(در بعضی از درختان در سال دوّم، و در بعضی نیز دیده شده است که در سال اوّل) میوه می دهد.
درختان میوه هر سال مرتّب میوه می دهند. هیچ میوه شان قطع نمی شود، مگر زمانی که آفتی به آنها برسد و ریشه آنها کرم بزند. در این صورت چوب است. دیگر درخت میوه نیست؛ آنرا می برند.
بسوزند چوب درختان بی بر |
سزا خود همین است مَر بی بری را |
نويسنده: آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی
منبع: رساله نکاحیه، ص ۳۲۸
پی نوشت ها:
[۱] . دکتر حاج سیّد حمید سجّادی، از مفاخر چشم پزشکان عصر ما در جهان؛ که علاوه بر نبوغ الهی در فنّ پزشکی، و دارا بودن دو شهادت و گواهی فوق تخصّص در قسمت های خَلْفی و قُدّامی چشم(شبکیّه و قرنیّه)، از جوانان مسلمان و خوش فهم و غیور و دلسوز و متعهّد به اسلام و جامعه مسلمین است. چشم راست حقیر را که مبتلا به پارگی شبکیّه(دِکُلْمان) شده بود، و از سخت ترین انواع پارگی بود؛ یعنی نعلی شکل دور تا دور پاره شده، و فقط از یک نقطه مختصر اتّکاء باقی مانده بود، و خطر آن نود و پنج درصد بود؛ و این نوع از عمل از مشکلترین اقسام عملی است که در سطح جهان بر روی چشم انجام می گیرد، به فوریّت عمل کرد. زمان عمل هفت ساعت طول کشید و للّه الحمد و له الشّکر، عمل در نهایت خوبی انجام، و منتج نتیجه شد. شَکَّرَ اللَهُ مَساعِیَهُ الْجَمیلَة؛ و أبْقاهُ اللَهُ ذُخْرًا لِلْمُسْلِمین، وَ خَتَمَ لَهُ بِالْحُسْنَی بِمُحَمَّدٍ وَ ءالِهِ الطّاهِرین.