بالاتر از واقعیات زندگی ...بالاتر از واقعیات زندگی، آرزوها و عشقها و احساسات انسانی در زندگی نقش دارند. نقششان هم نقش تبعی و درجه دوّم نیست، بلکه نقش اصلی است و میتواند ملاط این بنای فخیم و بسیار مستحکم قرار بگیرد.
این را چگونه باید تنظیم کرد؟ زن و مرد باید هر کدام جایگاه خودشان را بشناسند. مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد، نگاهی محبّت آمیز و همراه با یک عشق پاک داشته باشند و این عشق را حفظ کنند؛ چرا که زایل شدنی است، مثل همه چیزهای دیگر. باید نگهش دارند و حفظ کنند که زایل نشود ...
130 اصل قضیه، عشق استاگر در زندگی محبّت وجود داشت، سختیهای بیرون خانه آسان خواهد شد. برای زن هم سختیهای داخل خانه آسان خواهد شد.
131در ازدواج، اصل قضیه محبّت است. دخترها و پسرها این را بدانند. این محبّتی را که خدا در دل شما قرار داده، حفظ کنید.
132این رابطهی انسانی، بر اساس محبّت و رابطهی عاطفی استوار است. یعنی زن و شوهر باید به هم محبّت داشته باشند و همین محبّت، همزیستیِ آنها را آسان خواهد کرد. عامل محبّت هم به پول و تشریفات و این چیزها بستگی ندارد.
133محبّت، خانواده را پایدار میکند. محبّت مایهی آبادی زندگی است. کارهای سخت به برکت محبّت برای انسان آسان میشود. در راه خدا هم اگر انسان با محبّت وارد شود، همه کارها آسان خواهد شد.
134دختر و پسر، عروس و داماد به هم محبّت بورزند؛ چون محبّت آن ملاطی است که اینها را برای هم حفظ میکند، در کنار هم نگه میدارد و نمیگذارد از هم جدا شوند. محبّت خیلی چیز خوبی است. محبّت که بود، وفاداری هم هست.
بیوفایی و بیصفایی و خیانت به یکدیگر، دیگر نخواهد بود. محبّت که بود، فضا، فضای اُنس میشود. فضای قابل تحمّل و مورد استفاده و شیرین ایجاد میگردد.
135 هر چقدر بیشتر، بهترزن و شوهر هر چه بیشتر به هم محبّت کنند، زیادی نیست. آن جایی که محبّت هر چه زیاد شود، ایرادی ندارد، محبّت زن و شوهر است. هر چه به هم محبّت کنید، خوب است و خود محبّت هم اعتمادی میآورد.
این محبّت زن و شوهر هم جزو محبّتهای خدایی است. این از آن محبّتهای خوب است. هر چه بیشتر شود بهتر است.
از محبّت خارها گل میشودزن و شوهر باید به هم محبّت بورزند. این اساس خوشبختی است. خوشبختی در این است که زن و شوهر همدیگر را دوست داشته باشند.
136وقتی محبّت باشد، از محبّت خارها گُل میشود. اگر چیز ناخوشایندی هم در همسر وجود داشته باشد، وقتی محبّت بود، آن چیزهای ناخوشایند، به کلّی رنگ میبازد و محبّت همهی چالهها را صاف میکند.
137 محبّت، دستوری و سفارشی نیستمحبّت، دستوری و فرمایشی نیست. دست خود شماست. شما میتوانید محبّت خودتان را روز به روز در دل همسرتان زیاد کنید. چطوری؟ با اخلاق خوب، با رفتار مناسب، با محبّت ورزیدن به او، با وفاداری.
138اگر زن بخواهد شوهرش به او محبّت بورزد، باید حرکت و تلاش کند. اگر مرد بخواهد زنش او را دوست داشته باشد، باید یک تلاشی انجام بدهد. محبّت محتاج تلاش و ابتکار است.
139محبّت در صورتی خواهد ماند که طرفین حقوق یکدیگر و حدود خود را رعایت کنند و از آن تخطّی و تجاوز نکنند. یعنی در واقع هر کدام از این دو طرف که دو شریک هستند و با هم زندگی را بنا میکنند، سعی کنند که جایگاه خود را در دل و ذهن و فکر طرف مقابل، جایگاه راسخ و نافذی قرار دهند. یعنی همان نفوذ معنوی؛ همان ارتباط و پیوند قلبی زن و شوهر. حقوق اسلامی برای این است.
140اگر بخواهید این محبّت باقی بماند، به جای اینکه از طرف مقابلتان توقّع کنید که او مرتّب به شما محبّت کند از دل خودتان بخواهید که تراوش محبّت او روز به روز بیشتر شود. محبّت به طور طبیعی، محبّت میآفریند.
141 عشق بازی دِگر و نفس پرستی دگر استامروز در دنیا تعبیر بدی از محبّت میکنند، این عِشقی که تعبیر میکنند، اینها، آن محبّت واقعی نیست. این، همان حالت هیجان جنسی است که به یک شکل خاصی آن را ظاهر میکنند. این ممکن است در خیلی از موارد پیش بیاید، ارزشی هم ندارد. آن چیزی که با ارزش است، آن محبّت عمیق و صمیمی و خدایی و همراه با احساس مسئولیت متقابل بین دختر و پسر است که بدانند حالا بعد از این، یک واحدند و یک هدف را دنبال میکنند. این، آن محبّتی است که خانواده بر اساس آن شکل میگیرد.
142آن محبّتها و عشقهایی که بر اساس مبانیِ انسانی نیست و از روی مسائل ظاهری و شهوات زودگذر است، اینها خیلی پایه و بنیادی ندارد. امّا محبّتی که بر اساس آن اصل انسانی است که خدای متعال آن را قرار داده، بخصوص اگر چنانچه با شرایطی که در همین ازدواج اسلامی رعایت شده و توصیه شده است، اگر با اینها همراه باشد، این محبّت روز به روز بیشتر میشود.
143 گام اوّل: احترام متقابلزن و شوهر باید به یکدیگر احترام بگذارند، نه احترام ظاهری و تشریفاتی، بلکه احترامی واقعی.
144احترام به این معنا نیست که مثلاً همدیگر را با القاب و آداب صدا کنند. بلکه قلباً مرد نسبت به زن خود و زن نسبت به مرد خود، احساس احترام داشته باشند.
احترام را در قلب خود نگهدارید، برای هم حرمت قایل باشید. این در ادارهی زندگی مهمّ است. بین زن و شوهر، اهانت و تحقیر و تذلیل نباشد.
145 گام دوّم: اعتماد سازینگه داشتن محبّت به این است که زن و شوهر اعتماد یکدیگر را جلب کنند. اطمینان که پیدا شد، محبّت، پایدار میشود و اُنس به وجود میآید.
146اساس محبّت، اطمینان است. اگر اعتماد بین زن و شوهر از بین رفت، محبّت آرام آرام از بین خواهد رفت. باید به هم اعتماد داشته باشید.
147اگر میخواهید محبّت طرف مقابلتان به شما زیاد باشد، وفاداری کنید، حسّ اعتماد او را جلب کنید. یکی از چیزهایی که محبّت را در خانواده به کلی به هم میریزد، بیاعتمادیِ زن و شوهر به همدیگر است...
148 محبّت یک امری است که باید زمینه آن را فراهم کرد و زمینهاش این است که دختر سعی کند اعتماد شوهرش را به خود جلب کند، پسر هم سعی کند اعتماد زنش را به خود جلب کند. وقتی اعتماد طرفین وجود داشت، هر دو به وفاداری هم اطمینان پیدا کردند، محبّت زیاد میشود ...
149وفاداری، خیلی مهم است. اگر زن احساس کند شوهرش به او وفادار است و شوهر احساس کند زنش به او وفادار است، این خود به وجود آورندهی محبّت است. محبّت که به وجود آمد، آن وقت خانواده پایدار خواهد شد. یک بنای مستحکم و پایداری که سالهای متمادی ادامه پیدا میکند ...
150اگر زن یا شوهر احساس کند که دل همسرش در گروی جای دیگر است، اگر احساس کند به او راست نمیگوید، اگر احساس کند با دورویی برخورد میکند، اگر احساس کند صمیمیّتی در بین نیست، هر چه هم محبّت داشته باشد این محبّت ضعیف خواهد شد ...
151 وفاداری کن تا جلب اعتماد کنی!محبّت ورزیدن، یک امری است که در اوّل کار خدای متعال این را به شما میدهد، سرمایهای است که در اوّل ازدواج، خدا به دختر و پسر هدیه میکند. به یکدیگر محبّت پیدا میکنند. این را باید نگه داشت. محبّتِ همسرِ شما به شما، وابسته به عمل شماست. اگر بخواهید همسرتان به شما آن محبّتش محفوظ بماند، باید رفتار خودتان را محبّت برانگیز کنید. حالا معلوم است که انسان چه کار باید بکند تا محبّتش معلوم شود. بایستی وفاداری کنید، امانت نشان بدهید، صفا نشان بدهید. توقّعات خود را خیلی بالا نبرید، باید همکاری کنید، باید اظهار محبّت کنید، اینها محبّت ایجاد میکند. هر دو نسبت به هم این وظیفه را دارند. محبّت در زندگی باید باشد. همکاری باشد، ایراد گیری و زیاده طلبی نباشد.
152 اعتماد، قراردادی نیستاعتماد، یک امر قرار دادی نیست که بیا من به تو اعتماد کنم، تو به من اعتماد کن. این طوری نیست. اعتماد را باید جلب کرد. با خوبیِ عمل، با رعایتِ اخلاق، با رعایتِ آداب، با رعایتِ حدود و ثغور و موازین شرعی ...
153بیاعتمادی پایهی محبّت را از بین میبرد. نگذارید این بیاعتمادی به وجود بیاید. احساس بیوفایی محبّت را مثل خوره میخورد و از بین میبرد.
154اگر زن احساس کرد شوهرش به او دروغ میگوید یا مرد احساس کرد که زنش به او دروغ میگوید و هر کدام احساس کردند دیگری در اظهار محبّت صادق نیست، این دیگر پایههای محبّت را سست خواهد نمود. اگر میخواهید محبّت باقی بماند، اعتماد را حفظ کنید و اگر میخواهید زندگی پایدار بماند باید محبّت را نگهدارید.
155 ذوب کدورتها در لابهلای محبّتهازن و شوهر باید به هم محبّت داشته باشند، همین! کارهایی که محبّت را کم میکند، انجام ندهید. مواظب باشید چیزهایی که شما را از هم گله مند و بیزار میکند، از شما سر نزند. درست نگاه کنید ببینید شوهر شما یا زن شما روی چه چیزهایی خیلی حسّاس است، از آنها اجتناب کنید، بعضیها بیاعتنایی میکنند. مثلاً فرض بفرمایید که زن از یک عادتی که مرد دارد بدش میآید، این مرد هم بیاعتناست و آن عادت را باز تکرار میکند. این بد است. همین طور زنها. فرض بفرمایید زنهایی هستند که هوسهای شخصی خود را ( فلان چیز را بخریم فلان جا برویم و ...) بر راحتی و آسایش شوهر ترجیح میدهند. چه لزومی دارد؟ اصل کار، شما دو نفر هستید. همه دنیا فرع شمایند. همدیگر را داشته باشید، با همدیگر مهربان باشید.
156اگر یک وقتی خدای نکرده یک کدورتی پیش آمد، باید لابهلای محبّت ذوبش کنید و از بین ببرید. نباید یک حرفِ کوچکی را بزرگ کنند و مرتّب کش بدهند، اینها نباید باشد ...
157اگر زن و شوهرها نسبت به احساسات یکدیگر بیاعتنایی و بیتوجهی کنند و به تدریج حالت بیمحبّتی از یک طرف به وجود بیاید، چون بیمحبّتی مرضی مسری است، حتماً به آن طرف دیگر هم سرایت میکند. این طوری است. نباید بگذارید، هر دو باید تلاش و کوشش کنید. این پایه اصلی است.
158 بزرگترها هم کمک کنندباید جوانها را هدایت کرد، امّا در جزئیات امور آنها نباید خیلی دخالت کرد که زندگی برای آنها مشکل میشود.
159مبادا بعضیها با دخالتهای خودشان، بعضیها با کم ظرفیّتی و خویِ بچگی خودشان، این بنای مستحکم را به اندک چیزی متزلزل کنند. اگر دیدند دخالتهای آنها دارد این زن و شوهر را نسبت به هم دل چرکین میکند، دیگر اجازه نداند دخالت کنند.
160بزرگترها اگر میخواهند این جوانها راحت زندگی کنند، باید آنها را نصیحت کنند و هدایت نمایند. امّا دخالت نباید بکنند. بگذارند زندگیشان را بکنند.
161مبادا خدای نکرده بزرگترها بیایند پیش یکی از زوجین، از آن دیگری بدگویی کنند، یک چیزی بگویند دلخوری درست کنند، بلکه باید بزرگترها سعی کنند. بیتر اینها را به هم نزدیک نمایند و دلهایشان را بهم متّصلتر کنند.
162والدین نقش زیادی در ایجاد محبّت دارند. والدین دختر و پسر باید دائماً همّتشان این باشد که این را نسبت به دیگری با محبّت کنند. اگر هم چنانچه یک چیزی دیدند از طرف مقابل که برایشان خوشایند نبود، آن را برای فرزند خودشان ذکر نکنند. بگذارید این دو با یکدیگر روز به روز مأنوستر و با محبّتتر باشند ...
163پدر و مادرها باید سعی کنند محبّت زن و شوهرها را ـ این بچههایشان را، جوانهایی را که ازدواج میکنند ـ تأمین کنند. گاهی ممکن است یک دلخوریهایی پیش بیاید، پدر و مادرها که تجربه دارتر هستند، بزرگتر هستند، عاقلتر هستند، نگذارند که این دلخوریها به دلسردی زن و شوهر جوان از هم منتهی شود.
164منابع: 130. خطبهی عقد مورخهی 22/12/1378
131. خطبهی عقد مورخهی 11/8/1377
132. خطبه عقد مورخهی 17/10/1374
133. خطبهی عقد مورخهی 4/9/1375
134. خطبهی عقد مورخهی 30/7/1376
135. خطبهی عقد مورخهی 24/9/1376
136. خطبهی عقد مورخهی 19/1/1377
137. خطبهی عقد مورخهی 15/1/1378
138. خطبهی عقد مورخهی 30/7/1376
139. خطبهی عقد مورخهی 19/1/1377
140. خطبهی عقد مورخهی 11/12/1377
141. خطبهی عقد مورخهی 19/7/1379
142. خطبهی عقد مورخهی 15/10/1379
143. خطبهی عقد مورخهی 2/1/1380
144. خطبهی عقد مورخهی 2/1/1380
145. خطبهی عقد مورخهی 19/9/1371
146. خطبهی عقد مورخهی 28/9/1374
147. خطبهی عقد مورخهی 19/1/1377
148. خطبهی عقد مورخهی 19/7/1379
149. خطبهی عقد مورخهی 22/9/1379
150. خطبهی عقد مورخهی 30/7/1376
151. خطبهی عقد مورخهی 21/12/1379
152. خطبهی عقد مورخهی 19/12/1376
153. خطبهی عقد مورخهی 10/2/1375
154. خطبهی عقد مورخهی 16/11/1379
155. خطبهی عقد مورخهی 6/6/1381
156. خطبهی عقد مورخهی 24/9/1371
157. خطبهی عقد مورخهی 24/9/1376
158. خطبهی عقد مورخهی 16/5/1379
159. خطبهی عقد مورخهی 6/9/1376
160. خطبهی عقد مورخهی 17/2/1375
161. خطبهی عقد مورخهی 18/5/1374
162. خطبهی عقد مورخهی 11/8/1377
163. خطبهی عقد مورخهی 31/6/1371
164. خطبهی عقد مورخهی 9/12/1380