2ایران همچون بسیاری از کشورهای دنیا، پس از جنگ جهانی دوم مراحل انتقال جمعیتی را با کاهش اساسی و مستمر مرگومیر آغاز کرد، اما در فاصلة سالهای 1330 تا 1360 با رشد بیسابقه و شتابان جمعیت مواجه شد؛ بهگونهایکه معدل رشد سالانة جمعیت در این چهار دهه به رقمی حدود سه درصد رسید. رشد سالانة سه درصد سبب شد، جمعیت ایران از رقمی کمتر از نوزده میلیون نفر در سال 1335، به رقمی نزدیک به پنجاه میلیون نفر در سال 1365 برسد و در سال 1390 به حدود 75 میلیون نفر افزایش یابد. پیشرفت بهداشت و گسترش آن و بهتبع آن کاهش میزانهای مرگومیر، بهویژه مرگومیر نوزادان و اطفال نقشی اساسی و تعیینکننده در شتاب رشد جمعیت ایران داشته است.
روند رشد جمعیت ایران از گذشته تا به حال نشان میدهد که متوسط میزان رشد سالانۀ جمعیت در دهۀ 1335ـ1345 برابر با 1/3 درصد در سال بوده است؛ لیکن در دهۀ پس از آن، یعنی در فاصلۀ سالهای 1345ـ1355 با کاهش روبهرو شده است و میزان رشد جمعیت ایران به 71/2درصد در سال رسید. در دهۀ 1355ـ1365 بهسبب تحولات سیاسی ـ اجتماعی این دهه، رشد جمعیت کشور افزایش یافت و به 9/3درصد در سال رسید.
در دهة دوم انقلاب، موفقیتهای چشمگیر برنامههای تنظیم خانواده در کشور باعث شد، ازنظر کاهش نرخ موالید، کنترل جمعیت حاصل شود. در این دهه، نرخ رشد جمعیت از 9/3 درصد در دهة 1355ـ1365 به 96/1 درصد در دهه 1365ـ1375 کاهش یافت و در دهة 1375ـ1385 به نرخ رشد 61/1 درصد و در دهة 1385ـ1390 به حدود 29/1 درصد رسید. تجزیه و تحلیلهای جمعیتشناختی نشان میدهد که کشور ایران پس از تجربة کاهش باروری، وارد مرحلة جدیدی در تغییرات جمعیتی شده است.
مشخصة اصلی این دورة جدید تحولات جمعیتی نهتنها افزایش رشد سالانة جمعیت نیست، بلکه کاهش مداوم و مستمر باروری کمتر از حد جانشینی است که این موضوع به منفی شدن رشد سالانة جمعیت در آینده و بروز مسائل مهم و نوظهور جمعیتی منجر خواهد شد. باروری پایین و زیر سطح جانشینی اگر مداوم و پایدار باشد سبب بروز برخی مشکلات بزرگ برای ساختار سنی جمعیت کشور خواهد شد.
ازاینرو، در این مقاله، با بررسی تحولات حجم و رشد جمعیت کشور در دورههای گذشته و آیندهنگری آن تا سال 1420، در پی پاسخ این پرسش است که روندهای محتمل تحولات جمعیتی کشور کداماند؟ برنامههای تحولات جمعیتی سازمان ملل چه آیندهای برای تغییرات جمعیتی کشور ترسیم میکنند؟ کدام برنامة تحولات جمعیتی در کشور احتمال وقوع بیشتری دارد؟ نتایج اجرای این برنامهها چه تبعات مثبت یا منفی برای جمعیت جوان کشور، جمعیت در سن کار و سالخوردگی جمعیت خواهد داشت؟
مبانی نظری و مفهومی
جمعیتشناسان برای تحلیل و تبیین تحولات جمعیتی جوامع از نظریة «گذار جمعیتی»(Demographic Transition) استفاده میکنند. روایتهای کلاسیک از نظریة گذار جمعیتی، ناظر بر تغییر از حالت تعادل طبیعی(1*) به حالت تعادل ارادی (2*) جمعیتی است (سرائی، 1376، ص 52). در تعادل طبیعی، میزانهای باروری و مرگومیر بر اثر عوامل زمینهای کنترلنشدنی بالا و درنتیجه رشد جمعیت بسیار پایین است. در مسیر توسعه و نوسازی میزانهای باروری، مرگومیر و رشد جمعیت به سطح حداقل میرسد؛ ازاینرو، جوامع وارد مرحلة تعادل ارادی میشوند، گذار از تعادل طبیعی به تعادل ارادی که همراه با رشد بالای جمعیتی (3*) است بیش از یک قرن طول میکشد (نمودار1).
جمعیتشناسان کلاسیک در روایتهای کلاسیک از نظریة گذار جمعیتی معتقد بودند که وقتی که گذار جمعیتی به مرحلة ثبات ثانویه میرسد، جمعیت به یک رشد ثابت دست خواهد یافت؛ ازاینرو، جوامع به رشد متعادلی از تغییرات جمعیتی میرسند، اما تحولات جمعیتی، اجتماعی کشورهای پیشرو در گذار جمعیتی نشان داد که چنین اتفاقی نمیافتد.
برخی جمعیتشناسان معاصر کوشیدهاند، وضعیت جدید جمعیتی جوامع توسعهیافته را در قالب نظریة گذار دوم جمعیتی تحلیل کنند. نظریة گذار دوم جمعیتی که جمعیتشناسان معاصر ازجمله لستهاق(Lesthaeghe) و وندیکا(Van de kaa) (1999) آن را مطرح کردند، تصویر به نسبت روشنی از تغییرات جمعیتی در جوامع پسامدرن ارائه میدهد. وندیکا (2002) در بیان تفاوت اساسی گذار اول و دوم جمعیتی میگوید: «اگر کاهش مداوم مرگومیر مشخصه اصلی گذار اول جمعیتی جوامع است، تداوم باروری زیر سطح جانشینی (4*) مشخصة اصلی گذار دوم جمعیتی است». در این مرحله رشد طبیعی جمعیت به دلیل فزونی گرفتن میزان مرگومیر بر میزان موالید منفی میشود (5*) و حجم جمعیتی جوامع رو به کاهش میگذارد (نمودار1).
در نمودار (2) و جدول (1)، برخی کشورهای جهان برحسب موقعیتشان در هریک از مراحل گذار جمعیتی طبقهبندی شدهاند. همچنانکه مشاهده میشود، بیشتر کشورهای آفریقایی در مرحلة نخست گذار اول جمعیتی قرار دارند؛ درحالیکه، بسیاری از کشورهای توسعهیافته ازجمله ژاپن، ایتالیا، آلمان، اسپانیا و... در حال حاضر مسائل گذار دوم جمعیتی را تجربه میکنند.
گذار جمعیتی ابعاد متعددی دارد که در ذیل هریک از آنها شرح میدهیم:
1. گذار باروری(Fertility transition)
یکی از مهمترین وجوه گذار جمعیتی، گذار باروری است. باروری مهمترین عامل تغییرات جمعیتی و تنها کانال طبیعی ورودی جمعیت در هر جامعهای است؛ ازاینرو، تغییرات و نوسانات آن بهطور مستقیم بر تعداد، حجم و ساختار جمعیتی اثر دارد. گذار باروری به دورهای از زمان اطلاق میشود که یک جامعه از حالت باروری طبیعی، کنترلنشده و بالا به وضعیت باروری کنترلشده، ارادی و پایین تغییر مییابد.
در حالت نخست میزان باروری کل بیش از شش بچه است، اما در باروری کنترلشده سطح باروری به سطح جانشینی (1/2) و حتی کمتر از آن تنزل مییابد، مدت زمان گذار باروری از جامعة به جامعه دیگر و با توجه به سطح توسعه و تغییرات اجتماعی فرهنگی متفاوت است.
در حال حاضر کشورها ازنظر وضعیت گذار باروری به چهار دسته تقسیم میشوند:
الف) کشورهای با باروری خیلی پایین: این گروه کشورها، سطح باروری کلشان کمتر از (5/1) است. همانطور که نقشة باروری جهان در سال 2012 نشان میدهد، کشورهای اروپایی و برخی کشورهای آسیایی همچون ژاپن و کرة جنوبی در چنین وضعیتی قرار دارند.
ب) کشورهای با باروری پایین: این دسته از کشورها، سطح باروری کلشان کمتر از (1/2) است. همانطور که نقشة باروری جهان در سال 2012 نشان میدهد کشورهای امریکای شمالی، برخی کشورهای امریکای جنوبی، روسیه، چین و ایران در چنین وضعیتی قرار دارند.
ج) کشورهای با باروری متوسط: این کشورها سطح باروریشان میان 1/2 تا 3 است. برخی کشورهای شمال آفریقا مثل مراکش، الجزایر و برخی کشورهای امریکای جنوبی در چنین وضعیتی هستند.
د) کشورهای با بارروی بالا: این دسته از کشورها سطح باروریشان بالاست و درحال حاضر برخی از این کشور که عمدتاً در قارة آفریقا قرار دارند، هنوز در مراحل اولیة گذار باروریاند. کشورهایی چون نیجر، مالی و چاد سطح باروری بالایی دارند.
2. گذار مرگومیر
این بعد از گذار جمعیت که به تغییرات مرگومیر و امید به زندگی در برابر مرگومیر بالا و امید به زندگی پایین با مرگومیر پایین و امید به زندگی بالا اشاره دارد. پیش از دورة گذار، امید به زندگی بهسختی به چهل سال میرسید و میزان مرگومیر عمومی بیش از 35 در هزار است. با ارتقای سطح توسعه و بهداشت بهتدریج میزان مرگومیرها بهویژه مرگومیر کودکان روبه کاهش میگذارد و سطح امید به زندگی افزایش مییابد.
3. گذار سنی
گذار سنی جمعیت، به سخن دربارة تغییرات تحولات سنی جمعیت از ساختار سنی جمعیت جوان به ساختار سنی به نسبت سالخورده میپردازد. گذار سنی جمعیت در مسیر انتقال جمعیتی رخ میدهد و در حدود 100 تا 150 سال طول میکشد. بو و سومستد انتقال سنی را به چهار مرحله تقسیمبندی کردهاند که هر مرحله با افزایش تعداد جمعیت در یک ردة سنی خاص مشخص میشود:
1. مرحلة کودکی: افزایش درصد جمعیت زیر 15 سال نسبت به دیگر گروههای سنی؛
2. مرحلة جوانی: افزایش درصد جمعیت بین 15ـ29 سال نسبت به دیگر گروههای سنی؛
3. مرحلة میانسالی: افزایش درصد جمعیت بین 30ـ64 سال نسبت به دیگر گروههای سنی؛
4. مرحلة سالمندی: افزایش درصد جمعیت بالای 65 سال نسبت به دیگر گروههای سنی؛
4. گذار الگوی سکونت
رولند (Rowland) (1987) در مراحل انتقال جمعیتی بحث مهاجرت، توزیع و اسکان جمعیت را نیز بررسی کرده است؛ وی اشاره میکند که پیش از دورة انتقال، حجم مهاجرتها پایین است، اما در دورة انتقال و بعد از آن انتقال حجم جابهجاییهای جمعیتی افزایش مییابد و همچنان در سطح بالایی تداوم خواهد داشت؛ همچنین وی در نظریة خود، توزیع جمعیت و شکل سکونت را اینگونه بیان میکند که جوامع از لحاظ توزیع جمعیت و شکل سکونت در دورة انتقال، مسیر شهریشدن را خواهند پیمود، درحالیکه پیش و پس از انتقال الگوی سکونت تقریباً شبه ثابت خواهد بود (رولند، 1987)
منبع: رولند، 1987
«در جوامع صنعتی و مدرن معاصر، سطح جابهجاییهای جمعیتی اغلب خیلی بالاست و پانزده تا بیست درصد برخی از جمعیتهای ملی، محل سکونت معمول خود را در یک دورة یکساله تغییر میدهند، اما بیشتر این تحرکات بین شهری و درون مراکز شهری رخ میدهد و نیز در جوامع معاصر توسعهیافته مهاجرتهای داخلی اساساً بهعنوان یک سازوکار متعادلکننده در حفظ الگوی موجود سکونت عمل میکنند» (رولند، 1987، ص 99). (شکل 1) مراحل گوناگون تغییرات مهاجرتهای روستاـ شهری را نشان میدهد؛ در مرحلة نخست مهاجرتهای روستا شهری کم، و در مسافتهای کوتاه صورت میگیرد، در این مرحله عواملی چون مالکیت زمین، تعاملات اجتماعی، تجارت، جنگ و مقررات مذهبی تعیینکنندة مهاجرت هستند. مرحلة دوم گذار مهاجرتهای روستا ـ شهری با حرکتهای دستهجمعی از مناطق روستایی به مناطق شهری همراه است که تا اواسط مرحلة سوم ادامه خواهد داشت، سپس با تعدیل جمعیت روستایی کاهش مییابد. در مرحلة چهارم اینگونه مهاجرتها بهتدریج با محور زمان همسو میشوند. در مرحلة پنجم، مهاجرتهای روستایی بهشدت کم میشود و تقریباً اکثر مهاجرتهای داخلی شکل درونشهری و بینشهری مییابد (زلینسکی، 1979، ص 219).
نگاهی به تحولات گذشته و اخیر جمعیت ایران
برآوردهایی که برخی محققان غیرایرانی در فاصلة سالهای 1263 تا 1287 ش (1884 تا 1908م) از جمعیت ایران کردهاند، شمار افراد بین 6 تا 10 میلیون نفر تخمین زدهاند. گرچه از اواسط دورة قاجاریه، بهویژه در زمان ناصرالدین شاه تلاشهایی برای انجام سرشماریهای جمعیتی در کشور آغاز شد، لیکن این تلاشها به شمارشهای جمعیتی از بعضی شهرهای بزرگ محدود بود. بعدها شهرداریها نیز آمارهایی از جمعیت، مسکن و ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی شهرها توسط تهیه کردند که به آمارهای بلدیه شهرت یافت (میرزایی، 1385).
تلاشهایی برای انجام سرشماری در سال 1316 ش (1937 م) آغاز شد که به سرشماری 35 شهر از شهرهای کشور در فاصله سالهای 1320ـ1318 انجامید. با اشغال ایران به دست قوای بیگانه در شهریور سال 1320 ادامة این کار امکانپذیر نبود (میرزایی، 1385، ص 4). با وجود این تلاشها، نخستین سرشماری عمومی کشور در سال 1335 انجام شد و پس از آن نیز هر ده سال سرشماریهایی انجام میشد که آخرین آن در سال 1385 صورت گرفت (همان).
گرچه در دورهای صد ساله جمعیت کشور هفت برابر شد، باید دانست این افزایش در طول زمان یکسان صورت نگرفته است. سرعت آن در آغاز بسیار کند بود بهطوریکه در فاصلة چهل سال از 1280 تا 1320 فقط 4/ 1 برابر شد؛ درحالیکه در دورة پنجاه ساله (1335 تا 1385) این رشد شتاب بیشتری گرفت و به بیش از سه و نیم برابر رسید.
براساس نتایج تفصیلی سرشماری سال 1385 مرکز آمار ایران، جمعیت ایران 5/ 70 میلیون نفر بود که 9/ 35 میلیون نفر آن را مردان و 6/ 34 میلیون نفر بقیه را زنان تشکیل میدهند که در مقایسه با جمعیت شصت میلیون نفری سال 1375 مبین خالص افزایشی در حدود 8/ 14 درصد یا 4/ 10میلیون نفر در این فاصله است.
بررسی آمار و ارقام سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن و آمارگیریهای جاری جمعیت نشان میدهد که ایران در دهة (1355ـ1365) با افزایش شدید باروری روبهرو بوده است، بهگونهای که بر اثر افزایش شمار موالید، درصد رشد سالانة جمعیت کشور از 7/ 2 درصد در دهة (1345ـ1355) به 9/ 3 درصد در دهة (1355ـ1365) رسیده است که از این میزان رشد 2/ 3 درصد مربوط به رشد طبیعی جمعیت و 7/ 0 درصد مربوط به مهاجران افغان و عراقیها بوده است.
بیشک، عوامل گوناگونی در افزایش جمعیت کشور دخیل بودهاند که ازجملة آنها میتوان به تغییرات اعمالشده در سیاستهای جمعیتی پس از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ایران و اجرای سیاستهای مستقیم و غیرمستقیم تشویق موالید اشاره کرد.
روند تحولات باروری نشان میدهد که میزان باروری کل از حدود 7/7 فرزند برای هر زن در سال 1345 به 3/ 6 فرزند در سال 1355 کاهش یافته است (آقاجانیان و مهریار، 1999)؛ بعد از این کاهش اولیه، بهطور موقت وقفهای در گذار جمعیتی ایران پدید آمد و بر اثر شرایط خاص متأثر از رویداد انقلاب اسلامی، باروری در میان سالهای (1356ـ1358) اندکی افزایش یافت. سپس تا حوالی سال 1363 روند بهنسبت ثابتی را ادامه داد و از سال 1363 به بعد دوباره و بهتدریج، روند کاهش باروری آغاز شد و از 9/6 فرزند برای هر زن در این سال، به 5/5 فرزند در سال 1367 که زمان آغاز دوبارة برنامههای تنظیم خانواده است رسید؛ از این زمان به بعد، بهسرعت روند انتقالی خود را طی کرد و میزان باروری کل به 17/ 2 فرزند در سال 1379 میرسد (عباسی شوازی و مکدونالد، 2005) و روند کنونی آن نیز از ادامة همان روند قبلی تبعیت میکند.
جدول (5) تحولات شاخصهای باروری و خانوار در ایران را بین سالهای 1390ـ1355 نشان میدهد. بر اساس یافتههای جدول میزان خام موالید از 8/ 41 در سال 1355 به 4/ 18 در سال 1390 کاهش یافته است. میزان باروری کل از 08/ 6 در سال 1355 به 7/ 1 در سال 1390 رسیده است. اندازة خانوارها از پنج در سال 1355 به 5/ 3 در سال 1390 کاهش یافته است. همچنانکه یافتهها نشان میدهد طی 35 سال گذشته، شاهد کاهش میزان باروری و کوچک شدن اندازة خانوادهها هستیم.
جدول (6)، شاخصهای مرگومیر و امید به زندگی در ایران (1355-1390) را نشان میدهد. براساس یافتههای این جدول میزان خام مرگومیر از 5/ 11 در هزار در سال 1355 به 6/ 5 در سال 1390 کاهش یافته است. این کاهش از سال 1365 تا 1375 با شدت بیشتری همراه بود که ممکن است به دلایلی چون جنگ تحمیلی و بالا رفتن سطح بهداشت جامعه بستگی داشته باشد. امید به زندگی نیز برای مردان و زنان افزایش یافته است؛ بهطوریکه برای مردان از 56 سال به 72 سال و برای زنان از 57 سال در سال 1355 به 6/ 74 در سال 1390 رشد داشته است. از دلایل افزایش امید به زندگی میتوان به وضعیت مناسب تغذیه، بالا بودن سطح بهداشت جامعه و غیره اشاره کرد.
در جدول (7)، برخی مشخصههای اصلی سنی جمعیت نشان داده شده است. میانة سنی از 4/ 17 سال در سال 1355 به 27 سال، در سال 1390 افزایش یافته است. سن جمعیت مشغول به کار کشور از 52 درصد در سال 1355 به 9/ 70 درصد در سال 1390 افزایش یافته است. این افزایش جمعیت فرصتی مناسب برای کشور فراهم کرده است تا بتواند از این نیروی کار بیشترین بهره را ببرد؛ البته این هشدار را نیز میدهد که در دهههای آینده شاهد سالخوردگی جمعیت باشیم. میانگین سنی نیز از شاخصهای است که در این مطالعه بررسی شده است؛ این شاخص از 4/ 22 سال در سال 1355 به 86/ 29 سال در سال 1390 افزایش یافته است.
در جدول (8)، شاخصهای توزیع جمعیت و مهاجرت در ایران طی سالهای 1355ـ1390 بررسی شده است. بر اساس یافتههای این جدول، درصد شهرنشینی درحال افزایش است و ما شاهد افزایش 24 درصدی شهرنشینی 35 سال گذشته هستیم که این روند ممکن است همچنان ادامه داشته باشد. درصد شهرنشینی از 47 درصد در سال 1355 به 4/ 71 درصد در سال 1390 رسیده است. اکنون حدود سه چهارم جمعیت کشور در مناطق شهری زندگی می کنند و یکی از عوامل این افزایش شهرنشینی ممکن است بهسبب تعاریفی باشد که بهتازگی از شهر میشود.
پیشبینیهای جمعیتی سازمان ملل
بخش جمعیت سازمان ملل هر چهارسال یکبار، براساس نتایج سرشماریهای ملی کشورها، و مفروضات سطوح مختلف باروری و مرگومیر بهتحولات جمعیتی کشورها را در افقهای زمانی پنجاه ساله و در سه سناریوی مختلف (حد پایین، حد متوسط و حد بالای رشد جمعیتی) پیشبینی میکند.
(جدول 9) مقایسة نتایج پیشبینی جمعیت ایران را در دورههای پنجساله و بر اساس سه سناریو دفتر جمعیت سازمان ملل، میان سالهای 1385 تا 1420 در سال 2012 نشان میدهد.
بر اساس سناریوی حد پایین سازمان ملل که با روند فعلی کاهش میزان باروری کل در کشور همسوست، جمعیت ایران از 15/ 75 میلیون نفر در سال 1390 به 7/ 87 میلیون نفر در سال 1420 خواهد رسید. بر اساس سناریوی حد متوسط، جمعیت ایران از 15/ 75میلیون نفر در سال 1390 به 8/ 96 میلیون نفر در سال 1420 افزایش خواهد یافت. سرانجام اینکه بر اساس سناریوی حد بالای سازمان ملل، جمعیت ایران از 15/ 75 میلیون نفر در سال 1390 به حدود 106 میلیون نفر در سال 1420 افزایش خواهد یافت. در پایان دورة رشد 89/ 0 درصد جمعیتی را تجربه خواهد کرد.
در جدول (10) متوسط تغییرات تعداد سالانة جمعیتی بر اساس سناریوهای سازمان ملل معرفی شده است. همچنانکه ملاحظه میشود، براساس سناریوی حد پائین در دورة زمانی (1390-1395) سالانه حدود 817 هزار نفر و در دورة زمانی (1395-1400)، حدود 650 هزار نفر به جمعیت کشور اضافه خواهد شد. براساس سناریوی حد متوسط در دورة (1390-1395) سالانه حدود (یک میلیون) نفر و در سالهای (1395-1400) سالانه حدود 930 هزار نفر به جمعیت کشور افزوده خواهد شد.
سرانجام براساس سناریوی حد بالا در دورة (1390-1395) سالانه حدود 1180 هزار نفر در دورة (1395-1400) سالانه حدود 1220 هزار نفر به جمعیت کشور افزوده خواهد شد. همة سناریوها روند کاهشی خواهند داشت؛ در این میان، سرعت کاهش سناریوی حد پایین بیش از دیگر سناریوهای پیشبینی است.
در جدول (11)، نتایج پیشبینیهای میزان باروری کل، بر اساس سه سناریوی حد پائین، متوسط و بالای سازمان ملل گزارش شده است. بر اساس سناریوی حد پایین، میزان باروری کل از 68/ 1 در دورة 1390-1395 به 33/1 به دورة 1415-1420 خواهد رسید. بر اساس سناریوی حد متوسط نیز میزان باروری کل از 93/ 1 در دورة 1300-1390 به 83/ 1 در دورة 1415-1420 خواهد رسید. بر اساس سناریوی حد بالا، میزان باروری کل از 18/ 2 در دورة 1390-1395 به 33/ 2 در دورة 1415-1420 خواهد رسید. روند گذشته و حال تغییرات باروری در ایران با سناریوی حد پایین همخوانی بیشتری نشان میدهد.
در جدول (12)، تحولات دو شاخص عمدة مرگومیر یعنی میزان مرگومیر خام و امید به زندگی در بدو تولد، بر اساس سه سناریوی حد پایین، متوسط و بالا، پیشبینی جمعیت سازمان ملل از سال1390 تا 1420 پیشبینی شده است. در هر سه سناریو تغییرات امید به زندگی در بدو تولد در کشور بهصورت یکنواخت تغییر خواهد کرد؛ اما میزان مرگومیر خام در سناریوی حد پایین، افزایش بیشتری نشان میدهد و به رقمی حدود 8/ 6 در هزار در پایان دورة پیشبینی خواهد رسید.
در جدول (13)، تغییرات شاخصهای ساختار سنی براساس سه سناریوی پیشبینی جمعیتی سازمان ملل در سال 2012 گزارش شده است. بهطور متوسط میانة سنی جمعیت کشور در سال 1390 برابر 27 سال است که بر اساس سناریوی حد پایین به 44 سال، بر اساس سناریوی حد متوسط 40 سال، و براساس سناریوی حد بالا حدود 36 سال خواهد بود.
همچنین تغییرات جمعیت در سن کار (15-64 سال) بر اساس هر سه سناریو پیشبینی شده است. این پیشبینیها نشان میدهد که بهطور متوسط بین 66-70 درصد از جمعیت در سالهای آینده در سن 15-64 سال خواهند بود. این نسبت در دورههای زمانی آینده آنچنان تغییر آشکاری نخواهد داشت، اما ازلحاظ ترکیب سنی دستخوش تغییرات اساسی خواهد شد. با توجه به افزایش میانة سنی کل جمعیت، میانة سنی جمعیت در سن کار نیز بهطور چشمگیری افزایش خواهد یافت، که از آن با عنوان سالخورده شدن نیروی کار یاد میشود.
شاخص مهم دیگری که تغییرات الگوی سنی جمعیت کشور را نشان میدهد، درصد جمعیت بالای شصت سال کشور است. درصد جمعیت بالای شصت سال کشور بهطور فزایندهای طی دورة پیشبینی افزایش خواهد یافت، بهطوری که در پایین افق دورة پیشبینی در هر سه سناریو میان 19 تا 23 درصد از جمعیت کل کشور در سن بالای شصت سال قرار خواهد گرفت که از نظر برنامهریزیهای اجتماعی ـ اقتصادی برای این گروه سنی درخور توجه است.
جدول (15) شاخص تراکم نسبی جمعیت ایران و نیز پیشبینی این شاخص بر اساس چهار سناریوی (پایین، متوسط، بالا و ثابت) سازمان ملل در سالهای (1390-1420) را نشان میدهد. براساس این جدول تراکم نسبی جمعیت در سال 1390 بر اساس چهار سناریوی گوناگون حدود 45 نفر در هر کیلومتر مربع است. این شاخص بر اساس پیشبینیهای سازمان ملل در سناریوی پایین تا سال 1410 در حال افزایش است و پس از آن کاهش مییابد. در سناریوی متوسط و بالا همچنان شاهد روندی افزایشی هستیم.
در جدول (17) که در آن برخی شاخصهای جمعیتی محاسبه شده است، میزان باروری کل کشور از 70/1 فرزند در سال 1390 به 40/ 1 فرزند در سال 1420 کاهش خواهد یافت. امید به زندگی از 3/ 73 سال در سال 1390 به 79 سال در سال 1420 خواهد رسید و میانة سنی از 28 سال در سال 1390 به 43 سال در سال 1420 افزایش خواهد یافت. درصد جمعیت در سن کار از 9/ 70 درصد در سال 1390 با مقداری افزایش به 3/ 72 درصد در سال 1415 و پس از آن با کاهش روبهرو خواهد شد، بهطوری که در سال 1420 به 7/ 70 درصد خواهد رسید. شاخص محاسبهشدة دیگر، جمعیت شصت سال به بالا بوده است که از 2/ 8 درصد در سال 1390 به 3/ 22 درصد در سال 1420 خواهد رسید که نوید سالخوردگی جمعیت در ایران را خواهد داد.
بر اساس جدول (18)، درصد رشد سالانة جمعیت کشور بر اساس تثبیت نرخ باروری 5/ 2 فرزند از 30/ 1 در سال 1390 به 81/ 0 در سال 1420 کاهش خواهد یافت. میزان خام موالید از 5/ 18 بچه در سال 1390 به شانزده بچه در سال 1420 کاهش، و باروری کل از 71/ 1 در سال 1390 به 5/ 2 فرزند در سال 1420 افزایش خواهد یافت. میزان خام مرگومیر از 5/5 به 8/ 7 و جمعیت در سن کار (15-64) سال از 84/ 53 درصد به 71/ 68 درصد افزایش خواهد یافت.
نتیجهگیری
در این نوشتار به بررسی تغییرات آیندة تعداد و رشد سالانه جمعیت، ترکیب سنی و جنسی، شمار و درصد جمعیت در سن کار، تعداد و درصد جمعیت سالمند ایران پرداخته شده است. برای بررسی الگوهای تغییرات احتمالی کشور از پیشبینیهای جمعیتی سازمان ملل در سناریوهای مختلف و نیز سناریوی تعدیلشدة نویسندگان مقاله در دورة (1390ـ1420) استفاده شده است. همچنین سناریویی محتمل بر اساس ارتقای میزان باروری کل تا 5/ 2 بچه به ازای هر مادر تا سال 1405 مطرح و ارزیابی شد.
نتایج بهدستآمده نشان داد که جمعیت ایران بر اساس سه سناریوی رشد پایین، متوسط و بالا تا سال 1420 بهترتیب حدود 7/ 87، 8/ 96 و 106 میلیون نفر خواهد رسید. بر اساس سناریوی تعدیلشدة نویسندگان تعداد جمعیت ایران در سال 1420 حدود 89 میلیون نفر برآورد شده است. همة سناریویهای پیشبینی جمعیت (سازمان ملل و سناریوی تعدیلشده) نشان میدهند تا سال 1405 سالانه بین پانصد هزار تا یک میلیون نفر جمعیت به رقم کل جمعیت کشور افزوده خواهد شد؛ ازاینرو، بر رقم کل جمعیت افزوده خواهد شد، اما بهطور حتم تغییرات سالانه کاهشی خواهد بود.
میزان باروری کل در کشور در سال 1365 برابر با 23/ 6 بچه به ازای هر زن بوده است که با یک روند کاهشی بهنسبت پرشتاب در سال 1385 به 8/ 1 و در سال 1390 به 7/ 1 رسیده است. سناریوهای حد پایین و متوسط سازمان ملل و همچنین سناریوی تعدیلشدة محققان نشان میدهد که باروری زیر سطح جانشینی در کشور همچنان تداوم خواهد داشت.
امید به زندگی که پیش از انقلاب، یعنی سال 1355 بهطور متوسط 56 سال بوده است، پس از دو دهه از انقلاباسلامی با یازده عدد افزایش، به حدود 67 سال در سال 1375 رسید و در سال 1390 به مرز 73 سال رسیده است. همة سناریوهای پیشبینی جمعیت سازمان ملل نشان میدهد که وضعیت طول عمر در کشور تا سال 1420 رو به بهبود خواهد بود و امید به زندگی در کشور بهطور متوسط به هشتاد سال خواهد رسید.
میانة سنی جمعیت کشور در سال 1355 حدود 4/ 17 سال بوده است که با ده سال افزایش در سال 1390 به حدود 27 سال رسیده است. همة سناریوهای پیشبینی نشان میدهند که میانة سنی جمعیت کشور درحال افزایش است و تا سال 1420 به رقم 35 تا 40 سال خواهد رسید. از سوی دیگر، درصد جمعیت در سن کار (15ـ64) در سال 1390 برابر با 71 درصد از کل جمعیت بوده است که بر اساس همة سناریوها، تا سال 1420 بین 65 تا 70 درصد از جمعیت کشور در سن کار قرار خواهند داشت. البته با توجه به افزایش میانة سنی کل جمعیت، رویارویی با پدیدة سالخوردگی نیروی کار محتمل خواهد بود.
پیشبینیها نشان میدهند که درصد جمعیت بالای 60 سال کشور بهطور چشمگیری افزایش خواهد یافت، بهگونهای که در پایان افق دورة پیشبینی در هر سه سناریوی پیشبینی سازمان ملل بین 19 تا 23 درصد از جمعیت کل کشور در سن بالای 60 سال قرار خواهند گرفت که از نظر برنامهریزیهای اجتماعی ـ اقتصادی برای این گروه سنی درخور توجه است.
نتایج پیشبینی شاخصهای جمعیتی ایران بر اساس تثبیت نرخ باروری 5/ 2 بچه به ازای هر مادر، جمعیت را تا سال 1405 حدود 91 میلیون نفر نشان میدهند که اگر همین میزان تا سال 1420 ادامه یابد، جمعیت کشور به 103 میلیون نفر افزایش خواهد یافت. همچنین
تعداد جمعیت در سن کار (15ـ64 سال)، حدود 54 میلیون نفر به 69 میلیون نفر افزایش خواهد یافت. البته مدیریت اقتصادی کشوری باید بهگونهای باشد که بتواند نیازها و فرصتهای شغلی مورد نیاز جمعیت در سن کار را بهگونهای مطلوب تأمین کند؛ در غیر این صورت، با وجود شمار فراوان جمعیت در سن کار، مشکلات بیکاری و فقر اقتصادی از مسائل مزمن و دایمی کشور خواهد شد.
بهعنوان نتیجهگیری پایانی باید بیان کرد که باید دستیابی به تعادل و توازن جمعیتی در افق بلندمدت کانون توجه سیاستگذاریهای جمعیتی قرار گیرد. تعادل و توازن جمعیتی از دو حیث درخور توجه است: نخست، تعادل درونی جمعیت، یعنی روابط و تأثیر و تأثرات پارامترهای جمعیتی بر دیگری، همانگونه که ملاحظه شد، در بلندمدت تداوم باروری زیر سطح جانشینی بر ساختار سنی جمعیت اثر منفی خواهد گذاشت؛ بهعکس، باروری بالا در سالهای پیش از 1365، موجب رشد بیرویة جمعیت و افزایش کودکان و نوجوانان شد؛ ازاینرو بار وابستگی کودکان و نوجوانان افزایش یافت و درنتیجه با افزایش هزینههای مصرفی جامعه، ساختارهای تولیدی کشور دچار مشکلاتی شد؛ بنابراین، سطح باروری و مرگومیر، ساختار سنی جمعیت، رشد و تعداد جمعیت میبایست روند تغییرات متوازنی داشته باشند.
نکتة دیگر، تعادل بیرونی جمعیت است؛ یعنی ارتباط متغیرهای جمعیتی با متغیرهای اقتصادی، زیستمحیطی، زمین، منابع غذایی و دیگر وجوه مادی و غیرمادی جمعیت و جامعه. اساساً توجه به ظرفیتهای محیطزیستی، رشد اقتصادی، توسعة پایدار، امنیت غذایی، اجتماعی و اخلاقیات و مناسبات دینی را نبایستی از نظر دور داشت؛ زیرا کمیت و کیفیت جمعیت بر همدیگر اثر متقابل و دوسویه دارند.
برخی آیات و روایات به مسئلة کیفیت و برخی دیگر، مسئله کمیت جمعیت اشاره شده است؛ از جمله آیاتی که در آنها به کیفیت توجه شده است عبارتند از:
1. «مادران دو سال تمام فرزندان خود را شیر دهند و این برای کسی است که بخواهد شیر دادن را تمام کند. خوراک و پوشاک زنان شیرده به وجه پسندیده بر عهدة مردی است که بچه برایش به دنیا آمده است. بر هیچکس تکلیفی بیش از توانایی او نمیشود، نه هیچ مادری بهخاطر فرزندش زیان ببیند و نه هیچ پدری بهخاطر فرزندش» (بقره: 233)؛
2. «ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند. مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی بر زمین میگذارد و دوران حمل و شیر بازگرفتنش سی ماه است، تا زمانیکه به کمال قدرت و رشد برسد» (احقاف: 15).
در این دو آیه به تغذیه با شیر مادر، فاصلة گذار منطقی بین فرزندان، سلامت مادر و کودک، رشد و سلامت نوزاد، تهیة نیازهای زنان شیرده و فرزندآوری با توجه به استطاعت خانواده توجه شده است.
در آیات و روایاتی نیز بهروشنی این مطلب را بیان میکند که ترس از رسیدن رزق و روزی نباید مانع از ازدواج و فرزندآوری شود؛ زیرا خداوند روزی همگان را ضمانت کرده است. خداوند سبحان در قرآن میفرمایند: «فرزندانتان را از بیم فقر و تنگدستی نکشید که ما شما و آنها را رزق و روزی میدهیم» (انعام: 151). جای دیگر آمده است: «فرزندانتان را از بیم فقر و ناداری نکشید، رزق و روزی آنها و خود شما بر عهدة ماست .کشتن آنها درواقع گناهی است بزرگ»(اسرا). حکم عقل و حکم شرع یا حرکت بهسوی تعادل و اعتدال در تعداد و کیفیت جمعیت است.
محمود مشفق/ قربان حسینی