2 در حال حاضر جمعیت ایران همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه بهدنبال کاهش مداوم و مستمر باروری و افزایش امید زندگی، تغییرات اساسی و مهمی را در ساختار سنی خود تجربه میکند که این تغییرات دارای ملاحظات اقتصادی، اجتماعی مهمی از نظر سیاستگذاری اقتصادی و اجتماعی است. طی دهه اخیر، جمعیت واقع در سنین زیر 15سالرو به کاهش است و در مقابل تعداد جمعیت جوان و در سن کار رو به افزایش نهاده است، همچنین سرعت سالخوردگی جمعیت با آهنگی آرام رو به افزایش است، جمعیتشناسان از این تغییرات و تحولات ساختار سنی تحت عنوان «گذار سنی» یاد میکنند.
در حال حاضر جوانی جمعیت (بالای 40درصد، جمعیت صفر تا 14سال) که از ویژگیهای کشورهای در حال توسعه است، در این کشورها در حال کاهش است. در ایران این شاخص در سال 1975 برابر 44درصد و از سال 2025 به زیر 20درصد کاهش مییابد. در مقابل آن جمعیت بالای 65سال در حال افزایش است بهطوری که در سال 2050 به بالای 20درصد میرسد. کشورهای توسعهیافته آلمان، انگلستان، ژاپن و فرانسه و کشور در حال توسعه کره از سال 2025 بالای 20درصد از جمعیت آنها وارد 65سالگی به بالا میشوند و این وضعیت برای کشورهای در حال توسعه ایران و ترکیه از سال 2050 و کشور پاکستان در سال 2100 مشاهده میشود.
یکی از تصمیمهای دهه هفتاد که اینک کشورمان شاهد آثار زیانبار آن است، اجرای سیاستهای کاهش رشد جمعیت به بهانه تنظیم خانواده بود. اجرای این سیاستها به اندازهای بر رشد و پیشرفت کشور اثر نامطلوب گذاشته که آن را به مرحله هشدار رسانده است. مقام معظم رهبری در سفر استانی به خراسان شمالی، ضمن گلایه از مسؤولان گذشته و با تواضع و فروتنی اظهار داشتند که همه از جمله رهبری باید در پیشگاه خداوند به واسطه این موضوع طلب عفو کنند. سال جاری رشد جمعیت در کشور با محاسبه رشد بالای استان سیستان و بلوچستان(6/3 درصد)، به 2/1 درصد رسیده است.
چنانچه این روند ادامه یابد، تا ده سال آینده با بحران اقتصادی، امنیتی و فرهنگی مواجه خواهیم شد و باید برای اداره اقتصاد کشور، محتاج همسایگان مهاجر باشیم. تغییر بافت جمعیتی کشور از توابع خطرناک این سیاست است که در مقالات پیشین درباره آن هشدار دادهایم. مقام معظم رهبری در سال جاری برای چندمین بار نسبت به این موضوع مهم هشدار دادهاند و در سفر اخیرشان به خراسان شمالی هم دوباره این موضوع مهم را متذکر شدند.در اینباره نکاتی را باید مورد توجه قرار دهیم.
افزایش و رشد نرخ جمعیت در دهه ۶۰ سیاست گذاران و برنامه ریزان کشور را به سمت تصویب و اجرای برنامه های کنترل جمعیت سوق داد. در سال ۶۴ با تصویب قانون در مجلس شورای اسلامی، کشور در مسیر تنظیم و کاهش جمعیت حرکت کرد. شتاب این حرکت تا اندازه ای بود که این سیاست ها که قرار بود طی ۲۵ سال جمعیت کشور را کنترل کند طی ۶ سال اجرا شد و متوسط میزان باروری اکنون به جای 2.7 به 1.79 رسید. این شتاب زدگی بدون توجه به معضلی به نام بحران سالمندی برای آینده کشور اتفاق افتاد و رهبر معظم انقلاب نیز چندین بار در سخنان خود لزوم برنامه ریزی مناسب برای حل این مسئله و پیشگیری از بحران سالمندی و پیری کشور را یادآور شدند و توجه مسئولان را به طور جدی به این امر جلب کردند. با وجود این هشدارها و از سوی دیگر ضرورت وجود نیروی جوان در کشور به عنوان نیروهای مولد و سرمایه های اصلی تولید، حرکت و پیشرفت جامعه بارها وعده طرح ها و ایده هایی از سوی برخی مسئولان داده شده است که یا مسکوت مانده و یا با نواقص و ایرادهایی همراه بوده است که کارشناسان مختلف نسبت به آن ها واکنش نشان دادند و نتیجه قابل اجرایی حاصل نشد، یکی از این طرح های ناتمام که مدتی است در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است طرح جمعیت و تعالی خانواده است که نقدهای فراوانی از سوی کارشناسان در سطوح مختلف به آن وارد شده است. از سوی دیگر مقام معظم رهبری پنج شنبه گذشته در پیامی به همایش جمعیت که در قم برگزار شد با هشدار نسبت به خطر پیرشدن جمعیت کشور از مسکوت و معطل ماندن امر فرهنگ سازی در زمینه افزایش جمعیت و لزوم اقناع نخبگان جامعه نسبت به این موضوع یاد کردند.موضوعی که جای آن در برنامه های مسئولان خالی است و کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
* هشدارهای مکرر رهبری برای چیست؟
2. واحد آمار و اطلاعات سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) در آخرین آمار خود که چندین سال پیش منتشر کرده، رشد جمعیت ایران را در سال 2005 کمتر از یک درصد یعنی 86/0 درصد تخمین زده بود که بر اساس آن گزارش، جمعیت ایران تا پایان ماه ژوئن سال 2005 به 68 میلیون و 17 هزار و 860 نفر میرسید. بر اساس این گزارش، نرخ رشد جمعیت ایران در سال 2005، کمتر از یک درصد و معادل 86/0 درصد میشد و نرخ رشد جمعیت ایران نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه پایینتر و به نرخ رشد کشورهای پیشرفته نزدیک میگردید.
بر این اساس، نرخ رشد جمعیت آمریکا 92/0 درصد، استرالیا 87/0 درصد، آلمان صفر درصد، فرانسه 37/0 درصد، انگلستان 28/0 درصد، روسیه منفی 37/0 درصد، چین 58/0 درصد، و ژاپن 05/0 درصد میباشد. (خبرگزاری فارس) بر اساس این گزارش، تعداد فرزندان در یک خانواده ایرانی، کمتر از تعداد فرزندان در خانوادههای انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی وحتییک خانواده اسرائیلی است.
زنان ایرانی با دارا بودن 1.87 فرزند در مکان 144ام جدول جهانی قرار میگیرند، این در حالی است که اسرائیل با رتبه 75، آفریقای جنوبی 97، برزیل 106، ترکیه 110، فرانسه 118، آمریکا 122، انگلیس 137 در مکانهای بالاتر از ایران قرار میگیرند.
هرچند این آمار توسط سازمان سیا و دشمنان ایران اسلامی تهیه شده است ولی گزارش سازمان آمار ایران در سال 90 نیز چندان فاصلهای با این آمار ندارد! رشد جمعیت ایران براساس نتایج سرشماری سال 1390 به 1.3 درصد رسیده که به میانگین رشد جمعیت جهان در سال 2011 میلادی به میزان 1.2 درصد، نزدیک شده است. مرکز آمار ایران در نتایج سرشماری سال 90 جمعیت کشور را حدود 75 میلیون نفر اعلام کرده است. در صورتی که رشد جمعیت به میزان 1.3 درصد طی پنج سال آینده باقی بماند، جمعیت کشور در سال 1395 به اندکی بیش از 80 میلیون نفر میرسد. به عبارتی، به جمعیت کشور سالانه حدود یک میلیون نفر افزوده میشود. (گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت)
جالب است بدانید بر اساس سناریوی رشد پایین جمعیتی که سازمان ملل متحد در سال 2010 منتشر کرده است، اگر ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامهای برای تعادل آن نداشته باشد، در 80 سال آینده جمعیت 31 میلیونی را تجربه خواهد کرد که 47 درصد آن را افراد سالمند بالای 60 سال در برمیگیرد؛ این درحالی است که در خاورمیانه، کشورهای عربستان و قطر دارای بیشترین رشد جمعیتی در میان سایر کشورهای منطقه هستند. ایران در حال حاضر نیز جزو 10 کشوری است که به سرعت به سمت کهنسالی در حال حرکت هستند و در جایگاه ششمین کشور جهان قرار دارد که افراد آن به سن پیری میرسند و در بیست سال آینده وارد فاز اول سالمندی جمعیتی خواهد شد و در ده سال آتی نیز فاز دوم سالمندی را تجربه خواهد کرد.
3. خطرهای سیاسی و امنیتی
نکته حائز اهمیت در خصوص کاهش جمعیت، برنامهای است که سیاستمداران و استراتژیستهای امریکایی و اروپایی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفتهاند. برژینسکی، سیاستمدار کهنهکار امریکایی و مشاور سابق امنیت ملی امریکا، در مصاحبهای با روزنامه وال استریت ژورنال در مارس 2009، درباره تغییر جمعیت ایران نکتهای را بیان کرد که ابعاد بسیار گستردهای دارد. وی در آن مصاحبه گفته بود: "از فکر کردن به حمله پیشدستانه علیه تاسیسات هستهای ایران بپرهیزید و گفتوگوها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید؛ چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست." آنچه را که برژینسکی در یک جمله کوتاه بیان کرده، میتوان با تفصیل بیشتری اینگونه بیان کرد:
1-1. رشد منفی جمعیت از هم اکنون پادگان های نظامی را تحت تاثیر قرار داده است؛ به گونه ای که ناچار، مدت سربازی افزایش یافته است. چنانچه این روند منفی ادامه یابد در 15 سال آینده ارتش و سپاه برای تامین نیرو با مشکلات جدی روبه رو خواهند شد. با این فرض که اکثر استانهای حاشیه ای از قومیتها و مذاهب مختلفی تشکیل شده که بعضا تحت تاثیر فرهنگ های بیرونی مثل عربستان سعودی و... هستند و رشد جمعیتی آنها تقریبا 4 برابر استانهای مرکزی است، در آینده نیروهای مسلح چه وضعیتی خواهند داشت؟ این درحالی است که طبق گزارش خبرگزاریها، مطبوعات رژیم اشغالگر فلسطین نوشتند جمعیت رژیم صهیونیستی یعنی دشمن اصلی ایران اسلامی، به 28/5 میلیون نفر رسیده است. بر اساس آخرین آمار بانک جهانی، جمعیت این رژیم هر ساله به طور متوسط 8/2 درصد رشد داشته که بالاترین میزان رشد در جهان است.
2-1. با این وضعیت و با به هم ریختن تعادل جمعیتی ممکن است در 50 سال آینده بر اثر چالشهای سیاسی، مذهب رسمی که در قانون اساسی مذهب جعفری اثنی عشری آمده است مورد سؤال واقع شود و خدای ناکرده همان پیشبینی برژینسکی تحقق یابد.
3-1. از نظر نیروی کار هم ایران اسلامی با مشکل جدی مواجه خواهد شد؛ زیرا اکثر جمعیت ایران را افراد سالخورده تشکیل میدهند. بنابراین برای جلوگیری از تعطیلی کارخانه ها باید از کارگران و نیروهای وارداتی خارجی استفاده کرد و برای دیگر کارها و پستهای مهم نیز باید از نیروهای خارجی بهره گرفت. فراموش نمیکنیم که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب و حتی در سالهای اولیه پیروزی انقلاب، بهداشت و سلامت کشور توسط نیروهای وارداتی مثل پزشکان هندی و پاکستانی اداره میشد که نه درد مردم را درست تشخیص میدادند و نه زبان آنها را. واردات نیرو از خارج، علاوه بر اینکه آثار منفی اقتصادی مثل خروج ارز را به دنبال دارد، حامل آثار مخرب فرهنگی و اجتماعی است که میتواند جامعه ایرانی را به سرعت متلاشی کند.
2. خطرهای اقتصادی
به موازات پیر شدن جمعیت و کاهش میزان رشد جمعیت، تولید نیز در کشور کاهش مییابد. فراموش نمیکنیم در سالهایی که جمعیت ایران 27 میلیون بود، از نظر مواد غذایی حتی گندم و میوه جات نیاز مبرم به واردات گسترده وجود داشت ولی امروزه با جمعیت 75 میلیونی، علاوه بر تامین مایحتاج خود، در بسیاری از موارد جزو کشورهای صادرکننده هستیم. افزون بر این، با کاهش رشد جمعیت و پیر شدن جمعیت کشور، هزینه های سنگین بیمه و طرحهای حمایتی دولت برای بازنشستگان کمرشکن خواهد شد. واردات نیروی کار هم موجب خروج ارز خواهد شد و در نتیجه بحران اقتصادی کشور را فرا خواهد گرفت.
3. خطرهای فرهنگی و اجتماعی
زمانی که تفکر کنترل جمعیت و تک فرزندی در کشور به گفتمان رایج تبدیل شد، آثار و تبعات فرهنگی خاصی در پی داشت و عقیم سازی زنان و مردان به یک عرف مجاز تبدیل شد، به گونه ای که امروزه در جمهوری اسلامی تنها موردی که در بیمارستانها و خانه های بهداشت به صورت رایگان انجام و بعضا جایزه هم اعطا میشود، عمل عقیم سازی است! البته سقط جنین هم در نگاه برخی خانواده ها مجاز دانسته میشود؛ زیرا تنظیم خانواده را یک ضرورت و فرزند چهارم به بعد را در حد جرم تلقی میکنند! طبیعی است در این فرهنگ، برخی خانواده ها که از تنهایی رنج میبرند خلأ انس با فرزند را با انس با حیوانات به ویژه سگ پر کنند؛ واقعیت تلخی که امروزه در بسیاری از شهرهای بزرگ به ویژه مناطق اشراف نشین به چشم میخورد. شغل های جدید و مغازه هایی با عنوان غذای سگ و شست و شوی سگ و درمانگاه سگ و... از پدیده هایی است که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود! روشن است خانوادهای که فرزند نمیآورد یا تک فرزند است و فرزندش به دانشگاه رفته و یا ازدواج کرده است، چنین خلایی را در زندگی احساس میکند و برای جبران آن چنین راهکارهایی می اندیشد که غربیها اندیشیده اند.
4. مقصران باید عذرخواهی و توبه کنند
اسناد تاریخی نشان میدهد و ملت ایران نیز شاهدند که مقام معظم رهبری در اعمال سیاستهای کنترل جمعیت نقشی نداشته و در هیچ کجا از این سیاست دفاع نکردهاند. ولی تواضع و فروتنی ایشان اقتضا میکند که در عین حال، نسبت به این گناه نداشته طلب عفو کنند تا آنها که مقصرند، نسبت به گذشته خود از خداوند متعال و ملت ایران عذرخواهی کنند. در شرایطی که دولتهای کارگزاران و اصلاحات، سیاستهای کاهش رشد جمعیت را به عنوان یک استراتژی مهم در پیش گرفته بودند و با تبلیغات سنگین و هزینه های زیاد آن را اجرا میکردند، ایشان هیچ گاه از این سیاستها حمایتی نداشتند بلکه بعضا درباره کاهش رشد هشدار نیز دادهاند. ایشان در اینباره فرمودهاند "من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری که میخواهند برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد."
5. فرمایش متواضعانه رهبری از باب "به در بزن دیوار بشنود" و بدین معناست که وقتی رهبری بابت خطای ناکرده طلب عفو میکند، مسؤولان وقت که این سیاستها را طراحی و اجرا کرده اند، باید به طور رسمی عذرخواهی و توبه کنند. متأسفانه عوامل اصلی اعمال اینگونه سیاستها در دولتهای دهه 70 و اوایل دهه 80 و به عبارت دیگر دولتهای16 ساله کارگزاران و اصلاحطلبان که نقش بسزایی در کاهش رشد جمعیت و ایجاد بحران جمعیتی داشتهاند، تا کنون هیچگونه اعترافی به اشتباه خود نداشته و عذرخواهی نکردهاند.
6. در باب توبه اینگونه گفته شده است که صرف پشیمانی کافی نیست بلکه باید خطا و تقصیر گذشته را به نحوی جبران کرد. مسؤولانی که بحران کاهش جمعیت برای کشور، ناشی از سیاستهای آنان است، باید علاوه بر اعتراف به گناه و توبه و استغفار، برای جبران و از بین بردن آثار خطرناک آن چارهای بیندیشند و به مسؤولان کنونی نظام کمک کنند.
7. اگر از مسؤولان گذشته صرف نظر کنیم، مسؤولان کنونی نسبت به این نگرانی رهبری چه اقدامی انجام داده اند؟ دولت و شخص رئیس جمهور بارها برای اصلاح این رویه غلط پیشنهادهایی ارائه کرده اند ولی مجلس تاکنون قدم چندانی در اینباره بر نداشته است.متأسفانه هنوز سیاستهای غلط گذشته نسبت به اولاد چهارم و پنجم ادامه دارد.
انفجار سالمندی در ایران در چه مقطعی صورت میگیرد؟
سالمندی جمعیت سه مرحله دارد؛ مرحله اول مرحله سالمند شدن است، در این مرحله بین هفت تا 14درصد از جمعیت جامعه در سنین بالای 60سال قرار دارد، مرحله دوم، مرحله جامعه سالمند شده است، در این مرحله بین 14 تا 21درصد جمعیت جامعه در سنین بالای 60سال قرار دارد و مرحله سوم مرحله فوقسالمندی است در این مرحله بیش از 21درصد از جمعیت در سنین بالای 60سال قرار دارند. بر این اساس برخی از کشورهای توسعهیافته مثل آلمان و انگلستان بین سالهای 1940 تا 1970 در مرحله سالمندشدن قرار داشتهاند و از سال 1970 تا 2030 وارد مرحله دوم و از سال 2030 به بعد وارد مرحله سوم سالمندی میشوند.
ورود کشورهای توسعهیافته آلمان، انگلستان و فرانسه به مرحله سالمندشدن از سال 1940 و ژاپن از سال 1970 بوده است. این کشورهای توسعهیافته به همراه کشور کرهجنوبی در سالهای 2010 تا 2030 وارد مرحله فوق سالمندی (انفجار سالمندان) میشوند. کشورهای در حال توسعه ایران، ترکیه، مصر و پاکستان از سال 2000 تا 2020 وارد مرحله سالمندشدن شده و از سال 2050 به بعد وارد مرحله فوق سالمندی (انفجار سالمندان) میشوند. نکته قابلتوجه اینکه کشور توسعهیافته ژاپن که بعد از دیگر کشورهای توسعهیافته وارد مرحله اول سالمندی شده بود، قبل از همه کشورها وارد مرحله فوق سالمندی (انفجار سالمندان) میشود.
سرعت بالای سالمندی در ایران
مقایسه سرعت سالمندی در ایران در مقایسه با هشت کشور توسعهیافته و درحال توسعه، نشان میدهد ایران در میان کشورهایی همچون مصر، ترکیه، پاکستان، کرهجنوبی، انگلستان، فرانسه، ژاپن و آلمان بیشترین سرعت سالمندی را دارد. روند تغییرات شاخصهای سالخوردگی جمعیت هشت کشور مورد مطالعه از سوی مرکز آمار ایران در فاصله سالهای 1950 تا 2100 نشان میدهد، شاخص کلی سالخوردگی جمعیت (درصد جمعیت 60 ساله و بیشتر نسبت به جمعیت زیر 15سال) طی این دوره حاکی از یک سیر صعودی طی سالهای 1950-2100 برای کشورهای در حال توسعه ایران، مصر، ترکیه و پاکستان بوده و برای کرهجنوبی این روند از سال 1950 تا 2050 صعودی بوده و بعد از آن کاهش مییابد. این شاخص در کشورهای توسعهیافته برای انگلستان و فرانسه از سال 1950 تا 2100 شاهد افزایش ولی برای ژاپن و آلمان این شاخص از سال 1950 تا 2050 افزایش و بعد از سال 2050 تا سال 2100 کاهش داشته است.
زنانهشدن سالمندی در ایران
زنانهشدن سالخوردگی - یعنی افزایش نسبت زنان نسبت به مردان سالمند - پدیده آمده است که در کشورهای در حال توسعهای مثل ایران و پاکستان مشاهده میشود. زنانهشدن سالخوردگی یعنی افزایش نسبت زنان نسبت به مردان سالمند. در کشورهایی مثل ایران و پاکستان نسبت جنسی در گروههای سنی بالای 60سال از حد متعارف فاصله زیادی ندارد اما در حال حاضر، کشورهای توسعهیافته که در مراحل پیشرفتهتر سالمندی قرار دارند، سالمندی جمعیت بهشدت زنانه شده است.
در کشورهایی مثل کره نسبت جنسی 60ساله به بالا 69 است، این به آن معناست که 70درصد جمعیت بالای 60سال را زنان تشکیل میدهند. روندهای نسبتهای جنسی در سنین بالای 60سال نشان میدهد بهطور کلی فرآیند سالخوردگی جمعیت با مساله زنانهشدن سالمندی همراه و همسو است. لذا در بحث سیاستگذاریها و برنامهها برای سالمند، توجه به حجم زنان سالمند، نوع نیازهای آنها و مسایل بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی زنان سالمند امری ضروری است. کشور ایران در سال 1950 و 2000، درصد جمعیت 60سال به بالا با اختلافی جزیی برای مردان زیاد بوده است اما در مابقی سالها، درصد جمعیت زنان از مردان بیشتر و نسبت جنسی پایین است.
سناریوهای سازمان ملل برای افزایش جمعیت در ایران
بر اساس پیشبینی دفتر جمعیت سازمان ملل بین سالهای 1385 تا 1430 که منطبق با روند فعلی کاهش نرخ باروری کل در کشور است نشان میدهد، جمعیت ایران از تعداد 73میلیوننفر در سال 1390 به 85میلیوننفر در سال 1430 افزایش خواهد یافت و در 10سال پایان دوره، رشد منفی جمعیتی را تجربه خواهد کرد. بر اساس سناریوی حد متوسط، جمعیت ایران از تعداد 75/5 میلیوننفر در سال 1390 به 105میلیوننفر در سال 1430 افزایش خواهد یافت و در پنج سال پایان دوره رشد جمعیت نزدیک به صفر را تجربه خواهد کرد.