۱. ترس از روزیقرآن کریم وقتی دربارهی ازدواج صحبت میکند، صراحتاً میفرماید که از فقر نترسید؛ «یغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ». خدا در رابطه با ازدواج و زوجیت نمیگوید شما را پُرروزی میکند؛ میگوید شما را غنی و بینیاز میکنم. دوم اینکه آیهی دیگری در قرآن هست که وقتی عدهای سقط جنین میکردند و بچههایشان را میکشتند، قرآن به آنها میگوید: «وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکمْ خَشْیةَ إِمْلاقٍ»؛ اینجا هم خداوند میفرماید که بچههایتان را بهخاطر کمبود و مشکلات رزق و روزی نکشید؛ چراکه روزی در دستان خدا است و رزاق اوست. این البته با مدیریت و تلاش انسان برای افزایش روزی منافاتی ندارد.
در کتاب وسائلالشیعه جلد ۱۲، ۱۴ و ۱۵ که بحثهای مربوط به ازدواج و خانواده و تربیت فرزند مطرح شده است، روایات زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه از عواملی که جلب روزی میکند و انسان را به آرامش میرساند، فرزندآوری است. دسته دوم روایاتی هستند که پیامبر گرامی اسلام میفرمایند: من به زیاد بودن شما مباهات میکنم؛ دسته سوم روایاتی است که زنان را تشویق به فرزندآوری میکند. لذا روایات زیادی است مبنی بر اینکه اگر خانمی باردار میشود، انگار روی بال ملائکه راه میرود؛ وقتی فرزندش را به دنیا میآورد از گناه پاک میشود و وقتی به فرزندش شیر میدهد، ملائک برایش دعا میکنند و وقتی فرزندش را از شیر میگیرد، ملائک به او بشارت میدهند که او فرزندی از فرزندان ابراهیم را آزاد کرده است. اینها روایاتی است که مادران را تشویق میکند و مقام مادری را گرامی میدارد. در آیات قرآن هم زیاد است که زنان را تشویق میکند که مادریشان که مقام ویژهای دارد. روایاتی هم هست که سختی دوران بارداری را برای زنان آسان جلوه میدهد؛ چون به زنی که مادر میشود در عوض سختیها عوض میدهد.
ببینید وعدهی الهی حتمی است؛ واقعاً وعدهی الهی محقق میشود به شرطی که «العبد یدبر والله یقدر». ما بیتدبیریها و سوءمدیریتهای خودمان را نباید به پای خداوند بنویسیم. نشانهی ارادهی خدا بر روی زمین اعمال ارادهی انسان است و انسان باید خوب تدبیر کند و خوب برنامهریزی کند، خدا هم تقدیر میکند.
۲. هر نسلی باید با همسال خود بزرگ شودسلامت خانواده در گِرو سه چیز است: اول ازدواج سالم که با نکاح صورت میگیرد؛ دوم فرزندآوری و سوم نگهداری فرزند در فضای خانواده. آن چیزی که الان در کشور ما پس از دههی هفتاد اتفاق افتاده، این است که ما به سرعت رشد جمعیتمان در حال کاهش است. ما هنوز به رشد جمعیت منفی و ساکن نرسیدیم؛ هنوز یک و چند دهم آمار فرزندآوری ما است، اما داریم به رشد جمعیت صفر و منفی مبتلا میشویم.
ما تناسب تعادلی در خانواده را خویشاوندی میدانیم که ارتباط بین خویشاوندی در فضای خانواده به وجود میآید؛ یعنی عمو، عمه و خاله و فرزندان آنها که میگویند خویشاوندی. وقتی تناسب خویشاوندی و تعادل خویشاوندی در خانوادهها به هم بخورد، با مشکلات روانپریشی بسیاری مبتلا میشویم مثل افسردگیها، مثل عزلتها و رشد فرزندان ما با خودخواهی و «نازک و نارنجی»شدن افراد. بحث خودخواهی فرزندان و انحصارطلبی فرزندان در فضای خانواده و عدم کنترل و نگهداری فرزندان در یک محیط سالم آسیبزننده است.
هر نسلی باید با همسالانش بزرگ شود؛ یعنی تعامل فرزندان علاوهبر خویشاوندی با همسالان نیز صورت میگیرد. اما بحث همسالان با توجه به فضای آپارتماننشینی و عدم تعامل سالم و مفید در فضاهای همسایگی و مدارس و خویشاوندی با مشکلاتی همراه میشود و در نتیجه ما خانوادههایی داریم که هرچند با فرزندان ارتباط دارند، اما از آن طرف خود فرزندان دچار مشکلات روحی و روانی خاصی میشوند.
پدر مسئول نفقه و نانآوری است ولی نانآوری به عهدهی پدر است. ادارهی این نان، توزیع صحیح این نان، سلامت نان به عهدهی مادر خانواده است، آشپزخانه دست مادر است. نسل جدید وقتی تشکیل خانواده میدهد، باید آموزش مهارتها را در زندگی نیز یاد بگیرد؛ مهارتِ استفاده از منابع، مهارت توزیع منابع، مهارت کارآمدی.
شما اگر مطالعهای در بحث جامعهشناسی در جوامع داشته باشید، بحث توسعه نیروی انسانی و استفاده از نیروی انسانی مفید و مؤثر از شاخصهایی است که کارآمدی و توانمندی و ظرفیت جامعه با آن مورد سنجش قرار میگیرد. به این معنا جامعهای که دارای نیروی انسانی فراوان و نیروی انسانی کارآمد و نیروی کار جوان باشد، جامعهی توانمندتری است.
اگر جامعهای وسعت جغرافیایی بیشتری داشته باشد، طلب نیروی انسانی کارآمد و جوان بیشتر است. کشورهایی مثل ایتالیا و فرانسه و حتی انگلیس که رشد جمعیت در آنها یا ساکن است یا منفی؛ افزایش آمار طلاق و کاهش فرزندآوری باعث شده که الان تلاش میکنند تا سن ازدواجشان را، سن ماندگاری در ازدواج و خانواده را بالا ببرند. طلاقهای زودهنگام را پیشگیری کنند و ترغیب به فرزندآوری کنند. مثلاً یارانههایی را قرار دادند برای خانوادههایی که ۵ سال است با هم زندگی میکنند تا بچهدار شوند. بعد جایزههایی را قرار دادند و امکانات و تسهیلاتی را برای بزرگ کردن فرزند در اختیار خانوادهها قرار دادند.
۳. باید ذهنیتها را اصلاح کرداگر ما بتوانیم رصد کنیم و عوامل و ذهنیات منفیای را که در طول دو دههی گذشته در میان ما گسترش یافته را اصلاح کنیم. ما حتی سالهای سال در دوران حکومت پهلوی با این مواجه بودیم که تکفرزندی خوب است. چند دهه بعد عبارت «فرزند کمتر زندگی بهتر» را تبلیغ کردیم. این شعارهای تبلیغاتی چند نسل را در برگرفت و آموزش داده شد. حتی در کتابهای درسی در واحدی از واحدهای درسی گنجانده شد. لذا یک باوری در میان چند نسل ما ایجاد شد مبنی بر اینکه اگر توسعه و رشد میخواهید، آموزش خوب میخواهید و زندگی مناسب را آرزو میکنید، باید تعداد فرزندانتان کمتر باشد. بنابراین چندین دهه باید کار تبلیغی و ترویجی بکنیم تا بتوانیم به نسل پیش رو بباورانیم که تعداد مشخصی از فرزند برای سلامت جسم و روح خودشان لازم است.
علاوهبر این، ما به یکسری مسائل بیهوده مبتلا شدهایم؛ مثل این زیادهخواهیها، فخرفروشیها، انحصارطلبیها. پدر و مادری داریم که به آنها میگوییم چرا بچه نمیآورید؟ میگوید بچهام راضی نمیشود بچه بیاورم! یعنی مبتلا شدیم به یک انحصارطلبیها و خودخواهیها در جامعه. مبتلا به یک چیزهایی شدیم که برای جامعه ضرر است.
باید بدانیم که همه چیز دست ما امانت است. عمر که تنها برای خودم نیست تا نسل آینده را محروم کنم. پدر و مادرهایی که الان دارند تصمیم میگیرند و نسل آینده را از دایی و عمو و عمه و خاله و خویشاوندی محروم میکنند امانتدار خوبی نیستند و دارند خیانت میکنند به امانت الهی. رزق را خدا به ما امانت داده است ما خوب استفاده نمیکنیم؛ پس امانتدار خوبی نیستیم.
۴. به خدا اعتقاد داریم، اعتماد نه!در قرآن آمده «والصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیبِ» خانمهای خوب و خانمهای صالح مراقبی هستند که به مقام قنوت و تواضع رسیدهاند و حافظند؛ حافظ منافعشان، حافظ پاکدامنیشان و حافظ رزق و روزیشان. مدیریت سبد رزق و روزی خانواده خیلی وقتها دست خانمهاست. در سبک زندگی دینی نقش خانمها پُررنگتر است و واقعاً نقشآفرین هستند و سبد تغذیهی خانواده را اداره میکنند. پدر مسئول نفقه و نانآوری است ولی نانآوری به عهدهی پدر است. ادارهی این نان، توزیع صحیح این نان، سلامت نان به عهدهی مادر خانواده است، آشپزخانه دست مادر است.
هر نسلی باید با همسالانش بزرگ شود؛ یعنی تعامل فرزندان علاوهبر خویشاوندی با همسالان نیز صورت میگیرد. اما بحث همسالان با توجه به فضای آپارتماننشینی و عدم تعامل سالم و مفید در فضاهای همسایگی و مدارس و خویشاوندی با مشکلاتی همراه میشود.
من خانهی مادر شهیدی رفتم. به من گفت ما زبالهساز شدیم؛ مقدار زبالههای پشت درهایمان زیاد است. من ابتدا متوجه نشدم چه میگوید؛ من سنم کمتر بود. گفتم این حرف یعنی چه؟ بعد گفتند ما در زمانهای قدیم مثلاً پوست پرتقال را خشک میکردیم و با آن مربا درست میکردیم. یا وقتی میخواستیم پلو درست کنیم از پوست پرتقال هم استفاده میکردیم. لذا پوست پرتقال خشک شده برای ما کارآمدی داشت. میگفت ما با پوست هنداونه مربا درست میکردیم. گفت ما کدو را میپختیم و تخمههای آن را بو میدادیم؛ میشد تنقلات بچههایمان و کدو را هم میخوردیم. این روحیهی قناعت و روحیهی استفادهی بهینه از منابع است.
نسل جدید وقتی تشکیل خانواده میدهد، باید آموزش مهارتها را در زندگی نیز یاد بگیرد؛ مهارتِ استفاده از منابع، مهارت توزیع منابع، مهارت کارآمدی. در این صورت افراد خودبهخود عالِم و حکیم میشوند. عالِم حکیم هم کار عبث و بیهوده نمیکند. ما باید باور کنیم جامعه دارد به سمت پیری میرود. حرفهای همدیگر را باور کنیم؛ ما الان به هم اعتماد نمیکنیم. میگوییم بچه بیاور، میگوید برو بابا دلت خوش است؛ ما نان نداریم بخوریم. ما باید براساس اعتماد و اعتقاد با خدا صادق باشیم. ما به خدا اعتقاد داریم ولی اعتماد نداریم. اگر اعتمادسازی را ایجاد کردیم مردم هم هستند.
* کارشناس مسائل زنان و خانواده