مقدمه
جلب روزی و افزایش یا كاهش آن، معلول علل و عوامل مختلفی است. به عنوان مثال، تدبیر و تلاش فرد، پیگیری، صبر و استقامت او و عواملی از این قبیل در كسب روزی و افزایش و ازدیاد آن مؤثر است و بر عكس، بی تدبیری، سستی و تنبلی، بی حوصلگی و از میدان به در رفتن در اثر سختی و مشكلات كار، از عوامل فقر و كاهش رزق و روزی است.
عوامل مذكور را میتوان به عنوان «عوامل فردی» نام گذاری كرد؛ چرا كه همه آنها به خصوصیات فردی افراد بستگی دارد؛ اما سؤال اینجاست كه آیا همه عوامل مؤثّر در افزایش یا كاهش رزق و روزی، در عوامل فردی خلاصه میشود؟ و یا خارج از اراده و ویژگیهای فرد فرد انسانها، عوامل دیگری در رزق آنها مؤثّر نیست؟ و یا علاوه بر دخالت عوامل فردی، عوامل دیگری خارج از اراده انسان وجود دارد كه در كم یا زیاد شدن روزی او دخالت دارند؟
پاسخ این سؤالات مثبت است؛ یعنی علاوه بر عوامل فردی، عوامل دیگری وجود دارند كه در روزی افراد تأثیرگذارند. به عنوان مثال، چنانچه روش توزیع ثروت در اجتماع ناعادلانه و نامناسب باشد، هر چقدر افراد این جامعه اهل تدبیر و تلاش و استقامت باشند، به نتیجه كار خود نخواهند رسید و دست رنج مناسب خود را دریافت نخواهند كرد.
این گونه عوامل كه مربوط به سیستم اقتصادی جامعه و جهت گیری و اهداف اقتصادی حاكمان آن است، در قالب «عوامل اجتماعی» قابل بحث و بررسی است. در این شماره، تنها به كار و تلاش كه یكی از عوامل فردی افزایش روزی است، میپردازیم و عوامل دیگر را در شماره بعد بررسی میكنیم.
كار و تلاش
بعضی از روزیهای مادی و معنوی، بدون هیچ گونه كوشش و تلاشی از سوی انسان به او ارزانی میشود و به منزله سرمایه كسب روزی آدمیان به شمار میرود. عقل و هوش و استعداد، توانایی و سلامت جسمانی، تابش خورشید و بارش باران، حاصلخیزی خاك، هوای سالم برای تنفس و... از این جمله اند.
لطف و حكمت خداوند بر آن قرار گرفته است كه پیش از هرگونه سعی و تلاشی از جانب آدمیان، سرمایههای اولیهای از قبیل موارد فوق در اختیار انسان قرار گیرد تا با استفاده صحیح از این ارزاق خدادادی، به دنبال روزی خود روان شوند. در واقع، میتوان گفت كه این ارزاق به دنبال انسانها هستند نه انسانها به دنبال آنها و آنها طالب انسانها هستند نه انسانها طالب آنها.
بدون تردید یكی از مصادیق «رزق طالب» كه در پارهای از روایات به آنها اشاره شده است، همین نوع از ارزاق است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «الرِّزْقُ مَقْسُومٌ عَلَی ضَرْبَینِ أَحَدُهُمَا وَاصِلٌ إِلَی صَاحِبِهِ وَإِنْ لَمْ یطْلُبْهُ وَالْآخَرُ مُعَلَّقٌ بِطَلَبِهِ فَالَّذِی قُسِمَ لِلْعَبْدِ عَلَی كُلِّ حَالٍ آتِیهِ وَإِنْ لَمْ یسْعَ لَهُ وَالَّذِی قُسِمَ لَهُ بِالسَّعْی فَینْبَغِی أَنْ یلْتَمِسَهُ مِنْ وُجُوهِهِ وَهُوَ مَا أَحَلَّهُ اللّهُ لَهُ دُونَ غَیرِهِ؛ (1) رزق بر دو نوع است: یك نوع از آن به صاحبش میرسد، گرچه آن را طلب نكند؛ اما نوع دیگر به طلب انسان وابسته است. نوع اوّل كه برای انسان تقدیر شده، در هر حال به او خواهد رسید، گرچه برای به دست آوردنش تلاش نكند؛ اما نوع دوم كه با سعی انسان برای او مقدر شده، سزاوار است كه انسان از راههای خودش طلب كند و آن رزقی است كه خداوند برای آن شخص حلال كرده است نه غیر او.»
البته، گرچه كار و تلاش انسان در كسب این ارزاق طلب نشده مؤثّر نیست؛ اما در حفظ، نگهداری و استفاده بهینه از آنها قطعاً مؤثّر است. انسان میتواند با تلاش و تدبیر خود، از امكانات خدادادی به خوبی استفاده كرده، بازده آنها را افزایش دهد و یا برعكس، با بی تدبیری و تنبلی خود، آنها را هدر داده، باعث تضییع آنها شود.
1. كار و عبادت
در فرهنگ اسلامی، كار و تلاش برای امرار معاش و گذران زندگی، نه تنها امری مذموم و دنیاپرستانه تلقی نشده، بلكه امری مقدس، خداپسندانه و عبادتی بزرگ شمرده شده است. پیشوایان دینی ما، آنجا كه با برداشتهایی ناصواب از ضمانت رزق انسانها از جانب خداوند مواجه میشدند، به شدّت با این افكار برخورد كرده، به سرزنش آنها میپرداختند. امام صادق علیه السلام هنگامی كه از حال یكی از اصحاب خود جویا شدند و پاسخ شنیدند كه در خانه خود مشغول عبادت است و زندگی او را عدهای از مسلمانان تأمین میكنند، فرمودند: «وَاللّهِ لَلَّذِی یقُوتُهُ أَشَدُّ عِبَادَةً مِنْهُ؛ (2) به خدا سوگند كسی كه زندگی او را تأمین میكند، عابدتر از اوست.»
كسانی كه به بهانه عبادت و یا به دلیل تنبلی و كسالت زحمت خود را بر دوش سایر مردم میاندازند، مورد لعن و نفرین عابدترین انسان یعنی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله قرار گرفته اند. (3)
امام صادق علیه السلام به صراحت اعلام فرمود: «إِنِّی لَأُبْغِضُ الرَّجُلَ فَاغِراً فَاهُ إِلَی رَبِّهِ فَیقُولُ ارْزُقْنِی وَیتْرُكُ الطَّلَبَ؛ (4) من از كسی كه كسب روزی را رها كرده و لب به دعا میگشاید و میگوید خداوندا روزی مرا برسان، ناخشنود و ناراحتم.»
پیشوایان معصوم ما، نه تنها ناراحتی خود را از دعا كردن افراد به جای كار كردن آنها اعلام میكردند، بلكه از دعا نمودن برای رزق و روزی این افراد خودداری مینمودند و آنان را به كار و تلاش فرا میخواندند. به عنوان نمونه، هنگامی كه فردی از امام صادق علیه السلام درخواست میكند كه در حقّ او دعا كنند تا خداوند روزی او را به راحتی برساند، امام درخواست او را رد كرده، پاسخ میدهند: «لاَ أَدْعُو لَكَ. اُطْلُبْ كَمَا أَمْرَكَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ؛ (5) برای تو دعا نمیكنم. آن چنان كه خداوند متعال به تو دستور داده است، جویا [ی رزق خود] باش.»
بر این اساس، «دعا» جایگزین «كار» نیست؛ بلكه مكمل آن است.
در فرهنگ اسلامی كسی كه برای تأمین هزینه خانواده خود به زحمت میافتد، همچون مجاهد فی سبیل اللّه به عبادت مشغول است؛ چرا كه امام صادق علیه السلام فرمود: «أَلْكَادُّ عَلَی عِیالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللّهِ.» (6)
از نظر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله عبادت هفتاد بخش است كه برترین آنها به دست آوردن رزق حلال میباشد: «أَلْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلاَلِ.» (7)
بنا به فرموده امام باقرعلیه السلام: «مَنْ طَلَبَ الدُّنْیا اسْتِعْفَافاً عَنِ النَّاسِ وَسَعْیاً عَلَی أَهْلِهِ وَتَعَطُّفاً عَلَی جَارِهِ لَقِی اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ وَوَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَیلَةَ الْبَدْرِ؛ (8) كسی كه برای بی نیازی از مردم، تأمین زندگی خانواده و رسیدگی به همسایه خود به دنبال مال دنیا برود، در حالی خداوند را در قیامت ملاقات خواهد كرد كه چهره او مانند ماه شب چهارده، نورانی خواهد بود.»
در مقابل، از نظر امام صادق علیه السلام كسانی كه در اثر سستی و تنبلی از تأمین زندگی خود سر باز میزنند، مورد سرزنش قرار گرفته و ناتوانتر از مورچه خوانده شده اند؛ چرا كه مورچه برای گذران زندگی خود، دانهها را به لانه خود میكشد: «أَیعْجِزُ أَحَدُكُمْ أَنْ یكُونَ مِثْلَ النَّمْلَةِ فَإِنَّ النَّمْلَةَ تَجُرُّ إِلَی جُحْرِهَا؛ (9) آیا كسی از شما ناتوان است مانند مورچه باشد. همانا مورچه [دانهها را] به لانهاش میكشد.»
امام علی علیه السلام بارها فرمود كسی كه «آب و خاك» در اختیار داشته باشد و در عین حال در فقر به سر برد، نشان آن است كه خداوند او را از رحمت خود دور كرده است: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَتُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللّهُ؛ (10) كسی كه آب و خاك بیابد و پس از آن فقیر باشد، خداوند او را [از رحمتش] دور كرده است.»
در روایات نقل شده از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله و پیشوایان معصوم علیهم السلام تأكید بر عبادی بودن كار و اهمیت و ضرورت آن، به اندازهای است كه در مجامع روایی ما، بابی تحت عنوان «إِسْتِحْبَابُ طَلَبِ الرِّزْقِ وَوُجُوبُهُ مَعَ الضَّرُورَةِ» (11) به ذكر این روایات اختصاص یافته است كه نقل همه آنها در ا ین مختصر نمیگنجد.
2. كار و عقل
یكی دیگر از فواید كار، «تقویت عقل آدمی» است. البته منظور از این عقل، عقل فلسفی، استدلالی و نظری نیست؛ بلكه منظور «عقل معاش» یا عقل عملی انسان است.
عقل معاش، همان عقل اقتصادی - اجتماعی است كه به فرد توانایی فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی میدهد. بدین معنا كه كسی كه در متن اجتماع و در گیر و دار تلاش اقتصادی حضور داشته باشد، مردم را بهتر میشناسد، كمتر فریب میخورد، بیشتر سود میبرد و در برخورد با افراد گوناگون و حوادث رنگارنگ روزگار، تصمیمات پخته تری میگیرد. راه كسب یا تقویت این عقل، شركت در كلاسهای درس حوزه و دانشگاه و برخورداری از تحصیلات عالیه نیست؛ بلكه روش آن، درگیر شدن با مسائل پیچیده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است كه در خلال آن، فرد برای پیشگیری از هرگونه ضرر و فریبی در حق خود، مجبور است تمام توان خویش را به كار گیرد و از حقوق و منافع خود دفاع كند. این گونه است كه كم كم مهارت تدبیر همراه با «تجارت و تلاش» به دست میآید و به موازات بالا رفتن درصد موفقیت او، درصد آسیب پذیریاش كاهش مییابد.
در روایات ما، علاوه بر آنكه به صراحت، تجارت باعث افزونی عقل آدمی شمرده شده است، (12) در نقطه مقابل آن، ترك تجارت موجب از بین رفتن عقل آدمی دانسته شده است. (13)
اهمیت این ویژگی در حدّی است كه حتی در صورت عدم نیاز به سود و درآمد، صرف كار كردن برای بالا رفتن تجربه و مهارت زندگی امری لازم و ضروری است. شاهد این مدعا، مشورتی است كه یكی از اصحاب امام صادق علیه السلام به نام معاذ بن كثیر با آن حضرت انجام میدهد. وی به حضرت عرض میكند كه اكنون من به راحتی زندگی میكنم و از ثروت كافی برخوردارم. آیا مصلحت میدانید تجارت را رها كنم؟ امام صادق علیه السلام در پاسخ میفرمایند: «إَنَّكَ إِنْ فَعَلْتَ قَلَّ عَقْلُكَ؛ (14) اگر چنین كنی، عقلت به كاستی خواهد رفت.»
بنابراین، كسب درآمد و سود اقتصادی، تنها یكی از اهداف تجارت است و مهمتر از آن، كسب مهارت معیشت و تعامل با مردمان است كه خود سرمایهای گران بها است.
این سرمایه، حتی در مسائل غیراقتصادی، مانند: مسائل اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و... كارآمد است و انسان را از موفقیتهای بیشتری برخوردار میكند.
3. كار و موقعیت اجتماعی
از جمله امتیازات ارزشمند كار و فعالیت اقتصادی، برخورداری از موقعیت و منزلت اجتماعی در بین مردم است. این امتیاز حتی در جایی كه نیاز اقتصادی به كار كردن وجود نداشته باشد، به تنهایی ارزش است و برای برخورداری از این ارزش باید كار كرد. شاهد این ادعا روایاتی است كه در خلال آنها، پیشوایان معصوم كسانی را كه به دلیل بی نیازی اقتصادی از كار و تلاش دست كشیده اند، سرزنش نموده، آنان را به كار و تجارت تشویق كرده اند.
وقتی كه فردی از تصمیم خود بر رها كردن بازار و استفاده از ثروت موجود خویش امام را آگاه میكند، امام علیه السلام او را از این كار برحذر میدارند: «إِذاً یسْقُطُ رَأْیكَ وَلاَ یسْتَعَانُ بِكَ عَلَی شَی ءٍ؛ (15) اگر چنین كنی، نظر و رأی تو [در بین مردم بی ارزش و ساقط میشود و بر هیچ كاری از تو طلب حمایت نمیشود.»
4. ویژگیهای كار مطلوب
گذشته از اهمیت و ارزش كار، در مورد زمان و نحوه انجام كار، نكات مفید و مهمی در روایات مورد توجه قرار گرفته است. این نكات به اختصار عبارت اند از:
الف. كار روزانه
از نظر قرآن، روز برای «كار و تلاش» و شب برای «استراحت و آرامش» قرار داده شده است: «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الَّیلَ لِبَاسًا وَ النَّوْمَ سُبَاتًا وَ جَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا «؛ (16) «او كسی است كه شب را برای شما لباس قرار داد و خواب را مایه استراحت و روز را وسیله حركت و حیات.»
براساس این آیه شریفه و آیات مشابه، ویژگی تكوینی روز و امتیازی كه دستگاه خلقت برای روز قرار داده است، زمینه بیشتر آن برای تلاش و تكاپو و انجام فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی است و ویژگی تكوینی شب، آمادگی بیشتر آن برای استراحت، آرامش و انجام عبادت است.
البته نكته مذكور بیانگر اصل اولیه است و در صورت ضرورت و اضطرار، كار شبانه توجیه پذیر است. بنا به توصیه امام باقرعلیه السلام: «إِذَا طَلَبْتُمُ الْحَوَائِجَ فَاطْلُبُوهَا بِالنَّهَارِ فَإِنَّ اللّهَ جَعَلَ الْحَیاءَ فِی الْعَینَینِ وَإِذَا تَزَوَّجْتُمْ فَتَزَوَّجُوا بِاللَّیلِ فَإِنَّ اللّهَ جَعَلَ اللَّیلَ سَكَناً؛ (17) برای برآوردن نیازهای [اقتصادی و اجتماعی] خود در روز اقدام كنید؛ چرا كه خداوند حیا را در چشمها قرار داده. و برای ازدواج، در شب اقدام به ازدواج نمایید؛ چرا كه خداوند آرامش را در شب قرار داده است.»
ب. كار از صبح زود
در روایات مأثور از امامان معصوم علیهم السلام، خواب بین الطلوعین مورد سرزنش قرار گرفته و استفاده از این وقت برای هرگونه عبادتی از جمله عبادت تأمین معاش مورد تأكید واقع شده است.
امام صادق علیه السلام در حدیث دلنشینی پس از ابلاغ سلام خود به همه شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام و توصیه آنان به رعایت تقوای الهی، سفارش فرمودند: «إِنِّی وَاللّهِ مَا آمُرُكُمْ إِلاَّ بِمَا نَأْمُرُ بِهِ أَنْفُسَنَا فَعَلَیكُمْ بِالْجِدِّ وَالْاِجْتِهَادِ وَإِذَا صَلَّیتُمُ الصُّبْحَ فَانْصَرَفْتُمْ فَبَكِّرُوا فِی طَلَبِ الرِّزْقِ وَاطْلُبُوا الْحَلاَلَ فَإِنَّ اللّهَ سَیرْزُقُكُمْ وَیعِینُكُمْ عَلَیهِ؛ (18) به خدا سوگند من به شما امر نمیكنم، جز آنچه كه خود را نیز بدان امر میكنیم. پس بر شما باد كه جدّیت و كوشش كنید و پس از نماز صبح برای طلب رزق خود حركت كرده، رزق حلال به دست آورید. خداوند به شما روزی خواهد داد و شما را بر آن كمك خواهد كرد.»
در نگاه امامان معصوم علیهم السلام نه تنها اصل كار كردن موجب عزّت و سربلندی مؤمنان است، بلكه به ویژه كار از اولین ساعات بامداد، حافظ عزت و سربلندی آنان میباشد.
امام صادق علیه السلام هنگامی كه مشاهده كردند یكی از اصحاب با تأخیر به سمت محل كار خود حركت میكند، به او توصیه فرمودند: «أُغْدُ إِلَی عِزِّكَ؛ (19) صبح زود به سوی عزتت بشتاب.»
همچنین آن حضرت به یكی از اصحاب خود فرمودند: «یا عَبْدَ اللّهِ احْفَظْ عِزَّكَ؛ (20) ای بنده خدا! عزت خود را حفظ كن!» آن مرد عرض كرد: فدای شما شوم! عزت من در چیست؟ آنگاه حضرت فرمود: «غُدُوُّكَ إِلَی سُوقِكَ وَإكْرَامُكَ نَفْسَكَ؛ (21) صبح زود به بازار [محل كار] رفتن و شخصیت خود را محترم شمردن.»
در روایت دیگری، امام باقرعلیه السلام چنین توصیه نمودند: «إِذَا كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَاغْدُ فِیهَا فَإِنَّ الْأَرْزَاقَ تُقَسِّمُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَإِنَّ اللّهَ تَعَالَی بَارَكَ لِهَذِهِ الْاُمَّةِ فِی بُكُورِهَا وَتَصَدَّقْ بِشَی ءٍ عِنْدَ الْبُكُورِ فَإِنَّ الْبَلاَءَ لاَ یتَخَطَّی الصَّدَقَةَ؛ (22) اگر نیاز [و كاری] دارید، برای انجام آن صبح زود اقدام كنید، چرا كه روزیها قبل از طلوع خورشید تقسیم میشود و خداوند بلند مرتبه برای امت مسلمان، بركت را در صبح زود قرار داده است. در این وقت صدقه دهید، كه بلا از صدقه عبور نمیكند.»
ج. تخصص گرایی
تخصص گرایی، مهارت ورزی در رشتهای خاص و پرهیز از تغییر مكرر شغل از عوامل مهم جلب روزی است.
چه بسیارند انسانهایی كه استعداد و علاقه خود را نمیشناسند و در تعیین شغل ثابتی برای خود دچار تزلزل هستند. اینان گرچه ممكن است از سرمایه عمر و مال بهره بگیرند و زحمات فراوانی را تحمل كنند، اما به دلیل عدم مهارت و تخصص در رشتهای خاص و استاد نشدن در آن رشته، همیشه نیروی كار درجه دوم و سوم محسوب میشوند و قادر به استفاده كامل از سرمایه به كار گرفته و بهره برداری مناسب از آن نیستند.
حضرت یوسف علیه السلام، هنگامی كه از پادشاه مصر میخواهد او را به منصب وزارت دارایی منصوب كند، دو ویژگی «حفیظٌ علیم» یا «تعهد و تخصص» را دلایل شایستگی خود برای احراز این پست معرفی میكند:
«َالَ اجْعَلْنِی عَلَی خَزَآئِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ»؛ (23) «[یوسف] گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمین [مصر] قرار ده كه نگهدارنده و آگاهم.»
قرآن كریم در دستور العملی كلی، مسلمانان را از «رشته كردن پنبههای ریسیده» و هدر دادن زحمات گذشته برحذر میدارد. یكی از مصادیق بر باد دادن زحمات و اندوختههای پیشین، تغییر شغلهای بی منطق و غیرضروری و انتخاب شغلهای بی حساب و بدون تدبیر است.
«وَلَا تَكُونُواْ كَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنكَثًا»؛ (24) «همانند آن زن [سبك مغز] نباشید كه پشمهای تابیده خود را پس از استحكام وا میتابد.»
امام صادق علیه السلام نیز به صراحت، رضایتمندی خود را از «حرفهمندی» افراد در كسب روزی خود اعلام میدارند: «إِنِّی لَأُحِبُّ أَنْ أَرَی الرَّجُلَ مُتَحَرِّفاً فِی طَلَبِ الرِّزْقِ؛ (25) من دوست دارم مرد در طلب رزق، حرفه مند و ماهر باشد.»
علی علیه السلام نیز ضمن توصیه به كار و تجارت و بی نیاز شدن از كمك مادی مردم، بر دو ویژگی «تعهد و تخصص» یا «حرفه مندی و امین بودن» تأكید میورزد: «تَعَرَّضُوا لِلتِّجَارَاتِ فَإِنَّ لَكُمْ فِیهَا غِنی عَمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ وَإِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یحِبُّ الْمُتَحَرِّفَ الْأَمِینَ الْمَغْبُونُ غَیرُ مَحْمُودٍ وَلَامَأْجُورٍ؛ (26) تجارت كنید كه تجارت كردن موجب بی نیازی از آن چیزی است كه در دست مردم است. خداوند حرفه مند امین را دوست دارد. فرد مغبون [كه در معاملات اقتصادی فریب میخورد] نه مورد ستایش است و نه در خور پاداش.»
همراه شدن ویژگی حرفه مندی (تخصص) در كنار امانتداری (تعهد) حاوی این نكته است كه در معاملات اقتصادی و بازار تجارت، صرفاً امین و متعهد بودن و اهل دزدی و خیانت نبودن كافی نیست. علاوه بر آن، برای موفقیت در فعالیتهای اقتصادی باید متخصص و ماهر بود. در غیر این صورت، هر لحظه امكان شكست اقتصادی و مغبون شدن وجود دارد.
بازار تجارت، محیطی پیچیده و تو در تو است كه هر كس از توان لازم برخوردار نباشد، فریب خواهد خورد و صرف سلامت روحی تاجر، موجب موفقیت اقتصادی او نخواهد شد.
فرد مغبون نه ستایش دنیوی مردم را در پی دارد و نه از اجر اخروی برخوردار است. در پی آمدن كلمه «مغبون»، بلافاصله بعد از ویژگی «متحرف امین» مفید همین نكته است.
د. مشاركت با روزی داران
همچنان كه با «مشورت» میتوان از عقل و تجربه دیگران بهره گرفت، با «مشاركت» اقتصادی نیز میتوان از سرمایه اندوخته دیگران سود جست و حركت اقتصادی خود را سرعت بخشید؛ از اینرو، در روایات ما مشاركت اقتصادی یكی از عوامل زمینه ساز جلب رزق و روزی معرفی شده است.
بنا به توصیه علی علیه السلام: «شَارِكُوا الَّذِی قَدْ أَقْبَلَ عَلَیهِ الرِّزْقُ فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَی وَأَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَیهِ؛ (27) با كسی كه روزی به او روی آورده است شریك شوید كه برای غنی شدن مؤثّرتر و برای روی آوردن سود و منفعت، سزاوارتر است.»
ه. اشتغال به كارهای بزرگ
عزت و كرامت مؤمن، مقتضی آن است كه در همه امور زندگی از پرداختن به امور جزئی و كم اهمیت بپرهیزد و وقت و همت خود را صرف كارهای بزرگ و اساسی كند و پیگیری امور جزئی را به دیگران بسپارد.
مصداق این نكته حكیمانه و عزت مندانه در امور اقتصادی و معیشتی، آن است كه مؤمنان با كرامت، از خرید و فروش اشیای خرد، دوره گردی و دست فروشی بپرهیزند و سرمایه عمر و ثروت خود را در بخش تجارت كتاب ارزشمند فعالیتهای اقتصادی بزرگ و اساسی به كار گیرند.
«وسائل الشیعة» بابی تحت عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ مُبَاشَرَةِ كِبَارِ الْاُمُورِ كَشِرَاءِ الْعَقَارِ وَالرَّقِیقِ وَالْإِبِلِ وَالْإِسْتِنَابَةِ فِیمَا سِوَاهَا وَاخْتِیارِ مَعَالِی الْأُمُورِ وَتَرْكِ حَقِیرِهَا» گشوده شده است كه روایاتی چند را در این زمینه در خود جای داده است.
از جمله آنكه امام صادق علیه السلام در توصیهای به یكی از یاران خود فرمود:
«لاَ تَكُونَنَّ دَوَّاراً فِی الْأَسْوَاقِ وَلاتَلِ دَقَائِقَ الْأَشْیاءِ بِنَفْسِكَ فَإِنَّهُ لاَ ینْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ ذِی الْحَسَبِ وَالدِّینِ أَنْ یلِی شِرَاءَ دَقَائِقِ الاَْشْیاءِ بِنَفْسِهِ مَا خَلاَ ثَلاَثَةَ أَشْیاءَ... الْعَقَارَ وَالرَّقِیقَ وَالْإِبِلَ؛ (28) هرگز در بازارها پرسه مزن و [تهیه] اشیای كوچك را خودت پیگیری نكن؛ چرا كه برای مسلمانان دیندار و با شخصیت، شایسته نیست خودش اقدام به خرید اشیای جزئی كند مگر نسبت به سه چیز:... خرید ملك (زمین و خانه) ، اشیای ظریف و شتر.»
امام صادق علیه السلام در توصیه دیگری خطاب به كمیت اسدی فرمودند: «إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یحِبُّ مَعَالِی الْأُمُورِ وَیكْرَهُ سَفْسَافَهَا؛ (29) خداوند از هر چیزی نوع والا و عالی آن را دوست دارد و از نوع پست و كم اهمیت آن ناخرسند است.»
این حدیث شریف كه بیانگر قاعدهای كلی است، باید برای همیشه و در همه امور فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... نصب العین مؤمنان قرار گیرد، تا همّت بلند دارند و در هر كار و موضوعی به دنبال فتح قلهها باشند و نه پرسه زدن در دامنه ها.
1) الفصول المهمة فی اصول الأئمة، شیخ حرّ عاملی، تحقیق محمد بن محمد حسین قائینی، قم، مؤسسه معارف اسلامی امام رضاعلیه السلام، چاپ اوّل، 1418 ق، ج 1، ص 273، ح 8.
2) وسائل الشیعة، 30 جلدی، شیخ حرّ عاملی، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، چاپ دوم، 1414 ق، ج 17، ص 25.
3) همان، ص 32: قَالَ رَسُولُ اللّهِ: مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَی كَلَّهُ عَلَی النَّاسِ.
4) همان، ص 28.
5) همان، ص 20.
6) همان، ص 67.
7) همان، ص 21.
8) همان، ص 21.
9) همان، ص 22.
10) همان، ص 41.
11) به عنوان نمونه ر. ك: وسائل الشیعة، ج 17، ص 19 به بعد.
12) وسائل الشیعة، ج 17، ص 12: «أَلتِّجَارَةُ تَزِیدُ فِی الْعَقْلِ.»
13) من لا یحضره الفقیه (4 جلدی) ، شیخ صدوق، تحقیق علی اكبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، بی تا، ج 3، ص 192: «تَرْكُ التِّجَارَةِ مَذْهَبَةٌ لِلْعَقْلِ.»
14) وسائل الشیعة، ج 17، ص 14.
15) ] . الكافی (8 جلدی) ، محمد بن یعقوب كلینی، تحقیق علی اكبر غفاری، بی جا، دار الكتب الاسلامیة، 1388 ق، ج 1، ص 371.
16) فرقان/ 47.
17) وسائل الشیعة، ج 17، ص 80.
18) همان، ص 22.
19) همان، ج 12، ص 3.
20) همان، ص 5.
21) همان، ص 5.
22) الامالی، شیخ مفید، تحقیق حسین استاد ولی و علی اكبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، بی تا، ص 54 و نیز ر. ك: وسائل الشیعة، ج 17، ص 78.
23) یوسف/ 55.
24) نحل/ 92.
25) وسائل الشیعة، ج 17، ص 78.
26) همان، ص 11.
27) نهج البلاغه، فیض الاسلام، با ترجمه ناصر مكارم شیرازی، حكمت 222.
28) وسائل الشیعة، ج 17، ص 73.
29) همان.