اشاره
در شمارههاى پیشین، برخى از عوامل افزایش روزى را بیان نمودیم. در این شماره، دیگر عوامل را مرور مىنماییم.
تدبیر
یكى از عوامل مؤثّر در تأمین رزق و روزى و افزایش آن، داشتن تدبیر، آینده نگرى و برنامهریزى است. تدبیر در زندگى، گونهها و چهرههاى متفاوتى دارد. مسائلى از قبیل انتخاب شغل، سن و زمان و مكان مناسب براى وارد شدن در عرصه كار و اشتغال از جمله آنهاست. اگر كسى بدون شناخت علاقه، استعداد و توانایى خود، در انتخاب شغل و مكان و زمان آن دچار اشتباه شد، به جاى مذمّت و سرزنش روزگار و بدبینى به این و آن، باید خود را سرزنش كند و در تدبیر و برنامه ریزى خود تجدید نظر نماید.
این همه مربوط به مرحله قبل از انتخاب شغل است؛ اما بعد از انتخاب شغل و كسب در آمد، مرحله جدیدى از تدبیر در زندگى آغاز مىشود. در این مرحله، مسائلى از قبیل نحوه هزینه و اولویت بندى در هزینهها و... وجود دارد كه باید به گونه مناسبى تدبیر شود. بنا به فرموده امام علىعلیهالسلام: «قِوامُ الْعَیشِ حُسْنُ التَّقْدیرِ وَ مِلاكُهُ حُسْنُ التَّدْبیرِ؛ (1) برپایى زندگى منوط به اندازهگیرى مناسب است و اندازهگیرى مناسب به تدبیر مناسب وابسته است.»
امام باقرعلیهالسلام در حدیث شریفى، تمام كمالات انسانى را در سه نكته خلاصه كرده است كه یكى از آنها تدبیر در زندگى مىباشد: «الْكَمَالُ كُلُّ الْكَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ؛ (2) تمام كمالات در سه چیز نهفته است: فهم عمیق از دین، بردبارى در ناملایمات و برنامهریزى در زندگى.»
میانه روى
در شمار عواملى كه در جلب رزق و روزى آدمى مؤثر است، به عوامل كار، تلاش، تدبیر و برنامه ریزى اشاره شد. عامل میانه روى نیز به عنوان عامل مكمّل كار و تلاش، انسان را به حركت در مىآورد و از كسالت و تنبلى خارج مىكند.
تدبیر و برنامهریزى، انسان را به جاده مستقیمى كه به مقصد مورد نظر منتهى مىشود، رهنمون مىسازد و میانه روى و اعتدال، حركت او را تنظیم مىكند تا دچار كندى و تندى نابجا نشود. بخل و اسراف یا دست بستگى و دست و دل بازى، هر یك به گونهاى میانه روى در زندگى را تهدید مىكنند.
قرآن كریم در دستورى كلى و اساسى، همگان را به «مشى معتدل» در همه زمینههاى اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و... فرمان مىدهد (3) و در فرمان دیگرى افراط و تفریط را موجب سرزنش و حسرت مىداند: «وَ لا تَجْعَلْ یدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»؛ (4) «هرگز دستت را به گردنت زنجیر مكن [و ترك انفاق و بخشش مكن] و بیش از حد [نیز] دست خود را مگشاى كه مورد سرزنش قرار گیرى و از كار فرومانى.»
افراط و تفریط نه تنها در امور مباح، كارى غیر عاقلانه و غیر شرعى است، بلكه حتى در امور نیك و پسندیده نیز امرى غیرعقلانى و غیر شرعى محسوب مىشود. اسراف و تندروى جامه زشتى است كه قامت هر عمل پسندیده اى را ناپسند جلوه مى دهد.
اسراف فقط در امور باطل و ناروا نیست، بلكه حتى در امور حق وروا نیز مصداق دارد. به تعبیر امام سجادعلیهالسلام: «إِنَّ الرَّجُلَ لَینْفِقُ مَالَهُ فِی حَقٍّ وَ إِنَّهُ لَمُسْرِفٌ؛ (5) چه بسا كسى در راه حق مال خود را انفاق كند، حال آنكه اسراف كار شمرده مىشود.»
بنابر گواهى امام صادقعلیهالسلام: «إِنَّ السَّرَفَ یورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ یورِثُ الْغِنَى؛ (6) اسراف موجب فقر و ندارى، و میانه روى موجب غنى و بى نیازى مىگردد.»
و بنا به ضمانت امام كاظمعلیهالسلام: «ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یفْتَقِرَ؛ (7) براى كسى كه میانه روى كند، ضمانت مىكنم كه هرگز فقیر نشود.»
بالاتر از فقیر نشدن، برخوردارى از نعمتهاى فراوان الهى در اثر میانهروى و اعتدال است. به فرموده پیامبر گرامى اسلامصلىاللهعلیهوآله: «مَنِ اقْتَصَدَ فِی مَعِیشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ؛ (8) كسى كه در زندگى خود میانهروى پیشه كند، خداوند به او [روزى مىدهد،] و كسى كه تبذیر [و ریخت و پاش] كند، خداوند او را [از نعمات خود] محروم نماید.»
حاصل آنكه، یكى از عوامل جلب رزق و روزى، میانه روى و دورى از تندروى و كند روى یا پرهیز از اسراف و بخل است.
تقوا، توبه، استغفار
گناه و نافرمانى خداوند، علاوه بر تنبیه معنوى كه همان از دست دادن توفیق طاعت و شیرینى عبادت است، تنبیه مادّى خداوند را نیز در پى دارد تا هر چه زودتر انسان تبهكار به خود آید و به مسیر درست باز گردد: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا یصْنَعُونَ»؛ (9) «خداوند [براى آنان كه كفران نعمت مىكنند] مثلى زده است: منطقه آبادى كه امن [و آرام] و مطمئن بود و همواره روزیش از هر جا مىرسید؛ اما نعمت خدا را ناسپاسى كردند و خداوند به خاطر اعمالى كه انجام مىدادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشانید.»
بر اساس اصل اولیه، خداوند منّان رحمت عام و فراگیر خود را شامل حال همه بندگان و آفریدگان خود مىكند و آنها را از پاكیزهترین نعمتهایش برخوردار مىسازد؛ اما آنگاه كه از سر ناسپاسى و كفران نعمت، سر به طغیان و سركشى زنند، خداوند نیز نعمتهاى خود را از آنان باز مىدارد تا كمى به خود آیند و دست از عناد و لجاجت بردارند. علاوه بر آیه فوق، این آیه نیز شاهد همین ادعا است:
«كُلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فیهِ فَیحِلَّ عَلَیكُمْ غَضَبی وَ مَنْ یحْلِلْ عَلَیهِ غَضَبی فَقَدْ هَوى»؛ (10) «از روزیهاى پاكیزهاى كه به شما دادهایم بخورید و در آن طغیان نكنید كه [در این صورت] غضب من بر شما وارد شود و هر كس كه غضبم بر او وارد شود، سقوط مىكند.»
در نقطه مقابل، آنان كه گناه نكنند و به جاى تابعیت شیطان، در زمره بندگان رحمان در آیند، بركات زمین و آسمان بر آنان خواهد بارید و آنها را غرقه رحمت الهى خواهد كرد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ»؛ (11) «و اگر اهل شهرها و آبادیها ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىكردند، بركات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم؛ ولى [آنها حق را] تكذیب كردند، ما هم آنان را به كیفر اعمالشان مجازات كردیم.»
همچنین اهل تقوى، از امدادهاى غیبى و مخزنهاى ویژه رحمت الهى برخوردارند. و از آنجا كه امور غیبى از توان محاسبه انسان خارج است، انسانهاى تقوا پیشه از ارزاق بىحساب و غیرقابل محاسبه برخوردار مىشوند: «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ وَ مَنْ یتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْراً»؛ (12) «و هر كس تقواى الهى پیشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىكند و او را از جایى كه گمان ندارد روزى مىدهد. و هر كس بر خدا توكل كند، خداوند امر او را كفایت مىكند. خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند و او براى هر چیزى اندازهاى قرار داده است.»
مطابق این آیه شریفه، انسان پرهیزكار در زندگى خود هیچگاه با «بن بست» و یا «در بسته» مواجه نخواهد شد. خداوندى كه تمام علل و اسباب در دست اوست، در هر مشكل و بنبستى، براى او راه خروجى قرار خواهد داد، از جمله: در پیچ و خمهاى زندگى هیچگاه با بن بست اقتصادى علاج ناپذیر مواجه نخواهد شد و از جایى كه گمان نمىبرد، خداوند مشكل او را رفع و روزى او را خواهد رساند.
البته چنانچه انسان از یاد خدا غافل شده و مرتكب گناه گردید، سپس گناه یا گناهان خود را با طلب مغفرت و بازگشت به خداوند متعال تدارك و جبران كرد، علاوه بر آنكه سیئاتش به حسنات تبدیل مىشود، و روح و روانى پاك مىیابد، روزى او نیز افزایش پیدا مىكند. خداوند متعادل در قرآن كریم مىفرماید: «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ یمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى وَ یؤْتِ كُلَّ ذى فَضْلٍ فَضْلَه»؛ (13) «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید! سپس به سوى او باز گردید تا شما را تا مدت معینى [از مواهب زندگى این جهان] به خوبى بهره مند سازد و به هر صاحب فضیلتى به مقدار فضیلتش ببخشد.»
و بنا به توصیه همه انبیاء الهى، از جمله حضرت هودعلیهالسلام توبه و استغفار، موجب رحمت بىپایان و پیوسته و افزایش توان و نیروى انسان خواهد شد: «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیكُمْ مِدْراراً وَ یزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ»؛ (14) «و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنید، سپس به سوى او بازگردید تا [باران] آسمانى را پى در پى بر شما بفرستد و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید و گنهكارانه روى [از حق] برنتابید.»
در روایات نیز یكى از عوامل روزى رسان، استغفار و بازگشت به دامان پرمهر الهى شمرده شده است. در روایتى از امام علىعلیهالسلام، استغفار، موجب افزایش رزق دانسته شده است. حضرت علىعلیهالسلام مىفرمایند: «الاِسْتِغْفَارُ یزِیدُ فِی الرِّزْقِ؛ (15) استغفار، روزى را زیاد مىكند.»
ایشان در حدیث دیگرى به كمیل سفارش فرمودند كه اگر در رسیدن روزى تو كندى و آهستگى پیش آمد، آن را با استغفار چاره كن: «إِذَا أَبْطَأَتِ الْأَرْزَاقُ عَلَیكَ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ یوَسِّعْ عَلَیك؛ (16) هنگامى كه رسیدن روزیت كند مىشود، از خداوند آمرزش بخواه تا روزیت را وسیع گرداند.»
در حدیث دیگرى، علىعلیهالسلام چگونگى استغفار را به ما آموزش مىدهند: مردى از مشكلى كه براى او پیش آمده بود و از تنگناى مالى و فراوانى اهل و عیال خود در نزد حضرت علىعلیهالسلام شكایت كرد. حضرت به او فرمود بر تو باد استغفار كردن؛ چرا كه خداوند مىفرماید: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ اِنّهُ كانَ غِفاراً»؛ «از خدا آمرزش طلبید كه او بسیار آمرزنده است.»
آن مرد بار دیگر خدمت حضرت رسید و گفت: یا امیرالمؤمنین! من فراوان استغفار كردم؛ اما راه چارهاى براى خود نمىبینم. حضرت پاسخ داد: «شاید آن چنان كه شایسته است استغفار نكردى.» گفت: راه آن را به من یاد دهید. فرمود كه نّیت خود را پاك كن، از پروردگارت اطاعت نما و بگو: «اللَّهُمَّ اِنِّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ قَوِىَ عَلَیهِ بَدَنِى بَعَافِیتِكَ صَلِّ عَلَى خِیرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ مُحَمَّدٍ النَّبِى وَآلِهِ الطَّیبِینَ وَالطَّاهِرِینَ وَفَرِّج عَنِّى؛ (17) خداوندا! نسبت به تمامى گناهانى كه آنها را با جسم سالمى كه تو به من ارزانى داشتى انجام دادم، از تو آمرزش مىطلبم. بر بهترین مخلوقت محمدصلىاللهعلیهوآله و آل پاك و پاكیزه او درود فرست و براى من گشایشى قرار ده!»
آن مرد گفت: من چندین بار به همین صورت آمرزش خواستم، تا اینكه خداوند از من ناراحتى و تنگدستى را زدود و رزقم را فراوان ساخت و گرفتاریم را بر طرف كرد.»
ذكر خدا
بر اساس قاعده كلى «فَاذْكُرُونی أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لی وَ لا تَكْفُرُونِ»، (18) رابطه بین ذاكر و مذكور، رابطهاى متقابل است و انسان ذاكر، مذكور خداوند نیز واقع مىشود. بر این اساس، اگر انسانى با یاد خداوند و به یاد او زندگى كند، خداوند نیز به یاد او است و او را از رزق مادى و معنوى خود برخوردار مىكند.
ذكر خداوند به زبانهاى متفاوت و در زمانهاى گوناگونى قابل انجام است؛ اما در این میان، بعضى از اذكار و بعضى از زمانها اثر بیشترى دارند. از بین زمانها، هنگام سحر و بین طلوع فجر تا طلوع خورشید، از مزیت و تأثیر بیشترى در ازدیاد رزق و روزى انسان برخوردار است. بنا به فرموده پیامبر رحمت، حضرت محمدصلىاللهعلیهوآله: «ذِكْرُ اللَّهِ ما بَینَ طُلُوعِ الْفَجْرِ اِلى طُلُوعِ الشَمْسِ اَبْلَغُ فِى طَلَبِ الرِّزْقِ مِنَ الضَّرْبِ فِى الْاَرْضِ؛ (19) ذكر خداوند در كسب روزى از هنگام طلوع فجر تا طلوع خورشید، از سفر تجارى مؤثرتر است.»
بر همین اساس است كه بنا به فرموده على علیهالسلام، تعقیب نماز صبح و نماز عصر موجب افزایش رزق است. همچنان كه سى بار تسبیح در روز، هفتاد نوع بلا را كه كمترین آنها فقر و ندارى است، از زندگى انسان دور مىكند. «وَ التَّعْقِیبُ بَعْدَ الْغَدَاةِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ یزِیدُ فِی الرِّزْق000 مَنْ سَبَّحَ اللَّهَ كُلَّ یوْمٍ ثَلَاثِینَ مَرَّةً دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاءِ أَیسَرُهَا الْفَقْرُ؛ (20) تعقیب نماز صبح و عصر روزى را زیاد مىكند... هر كس هر روز سى بار خدا را تسبیح كند، خداوند هفتاد نوع بلا را كه سبكترین آنها فقر است، از او دفع مىكند.»
براى همین منظور، خواندن سوره (ق) نیز توصیه شده است. «مَنْ قَرَأَ سُورَةُ ق وَسَّعَ اللَّهُ عَلَیهِ فِى رِزْقِهِ؛ (21) كسى كه سوره «ق» را قرائت كند، خداوند روزیش را وسعت مىدهد.»
اذان گویى نیز یكى از مصادیق ذكر خدا است. هنگامى كه فردى در نزد امام صادقعلیهالسلام از فقر و ندارى خود شكایت كرد، آن حضرت توصیه فرمود: «أَذِّنْ كُلَّمَا سَمِعْتَ الْأَذَانَ كَمَا یؤَذِّنُ الْمُؤَذِّنُ؛ (22) با شنیدن اذان، جملات اذان، را همان طور كه مؤذّن مىگوید تكرار كن! [تا فقر از زندگى تو رخت بندد].»
توكّل بر خدا
كسى كه به مردم رو كند و از آنان رفع حاجت خود را طلب نماید، خود را به مخلوقى مانند خود محتاج ساخته و از خوان بىكران خالق دور كرده است؛ اما كسى كه به درگاه بىنیاز خالق عرض نیاز كند و تنها از او كمك بخواهد و در خواست خود را از مردم محتاج پنهان كند، خداوند كریم، درخواست او را كریمانه پاسخ خواهد داد: «مَنْ جَاعَ أَوِ احْتَاجَ فَكَتَمَهُ النَّاسَ وَ أَفْشَاهُ إِلَى اللَّهِ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یرْزُقَهُ رِزْقَ سَنَةٍ مِنَ الْحَلَالِ؛ (23) فرد گرسنه و نیازمندى كه گرسنگى و نیازمندى خود را از مردم پنهان كند و نزد خداوند افشا نماید، بر خداوند است كه رزق سال او را از مال حلال تأمین كند.»
همچنان كه خداوند از زبان بنده برگزیده خود حضرت محمد مصطفىصلىاللهعلیهوآله بیان فرمود كه: «یقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ یعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِی إِلَّا قَطَعْتُ بِهِ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ أَسْبَابَ الْأَرْضِ مِنْ دُونِهِ فَإِنْ سَأَلَنِی لَمْ أُعْطِهِ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أُجِبْهُ وَ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ یعْتَصِمُ بِی دُونَ خَلْقِی إِلَّا ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ فَإِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیتُهُ وَ إِنِ اسْتَغْفَرَنِی غَفَرْتُ لَه؛ (24) خداوند عزیز و جلیل مىفرماید: هیچ بندهاى نیست كه به كسى غیر من و به مخلوقى متوسل شود، مگر آنكه اسباب آسمانها و زمین را از او قطع خواهم كرد؛ پس اگر از من درخواست كند، به او عطا نخواهم كرد و اگر مرا بخواند، پاسخش نخواهم داد. و هیچ بندهاى نیست كه به من و نه به بندگان من تمسّك جوید، مگر آنكه آسمانها و زمین را ضمانت رزق او قرار خواهم داد؛ پس اگر مرا بخواند، پاسخش مى دهم و اگر از من بخواهد، به او خواهم بخشید و اگر از من طلب آمرزش كند، او را خواهم آمرزید.»
كسب معرفت
هدف از خلقت آدمیان، رسیدن بنى آدم به قلههاى رفیع معرفت و معنویت است و كسانى كه در این راه گام نهند، از الطاف ویژه حق تعالى بهره مند شده و از تسهیلات ویژه او برخوردار خواهند شد. طالب واقعى علم، براى آنكه از همّ و غمّ معاش در امان بماند و فكر و ذكر خود را مصروف دانش اندوزى كند، آفریدگار جهان، خود تأمین رزق و روزى او را تضمین نموده است. بنا به فرموده پیامبر گرامى اسلامصلىاللهعلیهوآله: «اِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ لِطَالِبِ الْعِلْمِ بِرِزْقِهِ خَاصَّةً عَمَّا ضَمِنَهْ لِغَیرِهِ؛ (25) خداوند متعال گذشته از ضمانتى كه براى رزق عموم مردم نموده است، به طور ویژه تأمین رزق طالبان علم را بر عهده گرفته است.»
شهید ثانى در توضیح معناى این حدیث شریف و با توجه به تجربههاى شخصى خود مىنویسد: «غیر طالب علم براى به دست آوردن روزى خود، نیازمند سعى و تلاش است؛ اما دانشجو بدون آنكه مكلّف به سعى و تلاش براى تحصیل رزق خود باشد، به صرف طالب و جوینده علم بودن، خداوند روزى او را خواهد رسانید، البته به شرط نیت صحیح و اراده خالص او. در همین رابطه براى خود من حوادث و نكتههاى دقیقى از ابتداى تحصیل تا كنون از لطف خداوند و كمكهاى زیباى او رخ داده است كه در صورت جمع آورى آنها، [حجم عظیمى را تشكیل خواهد داد] كه تنها خداوند از آن آگاه است.... خلاصه آنكه شنیدن كى بود مانند دیدن.» (26)
در روایت دیگرى نیز آمده است: «مَنْ تَفَقَّهَ فِى دینِ اللَّهِ كَفَاهُ اللَّهُ مَا أهَمَّهُ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیثُ لاَ یحْتَسِبْ؛ (27) كسى كه در دین خدا تفقّه [و تفحّص] كند، خداوند نیازهاى او را برآورده و رزق او را از جایى كه گمان نمىبرد، خواهد رسانید.»
همچنان كه در توضیح شهید ثانى آمده است، تعهّد خداوند بر رساندن روزى طالبان دانش و معرفت، مشروط بر نیت خالص آنها در طلب علم و دانش است؛ اما كسانى كه به انگیزههاى غیرخالصى همچون شهرت طلبى، به دست آوردن موقعیت اجتماعى و انباشت پول و ثروت تحصیل علم كنند، با استفاده ابزارى از قداست علم و دانش، به دنبال رسیدن به مقاصد پست دنیوى خود مىباشند، نه به دنبال دین شناسى، هستى شناسى و بالاخره خداشناسى. به عبارت دیگر، رزق طالبان علم ضمانت شده است، نه رزق طالبان ثروت و ریاست.
وضو داشتن
وضو داشتن، علاوه بر برخوردارى از نورانیت باطنى و بهداشت ظاهرى، در افزایش رزق انسان و رسیدن او به مقاصد مورد نظر خود نیز مؤثّر است. بنا به نصیحت امام صادقعلیهالسلام: «مَنْ ذَهَبَ فِی حَاجَةٍ عَلَى غَیرِ وُضُوءٍ فَلَمْ تُقْضَ حَاجَتُهُ فَلَا یلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ؛ (28) كسى كه براى انجام كارى بدون وضو حركت كند و به مقصود خود نرسد، پس كسى جز خود را سرزنش نكند.»
همچنان كه گرفتن وضو قبل و بعد از غذا خوردن، در افزایش رزق آدمى مؤثّر است. امام صادقعلیهالسلام فرمود: «الْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ ینْفِی الْفَقْرَ وَ یزِیدُ فِی الرِّزْقِ؛ (29) وضو گرفتن پیش و پس از غذا، فقر را از بین مىبرد و رزق را افزایش مىدهد.»
پذیرایى از دیگران
جهان چون كوهى است كه هر صدایى را به گوینده آن باز مىگوید و چون آینهاى كه تصویر بینندگان را به آنان باز مىشناساند. بر همین قیاس، رحم و مهربانى نسبت به دیگران، موجب فرود آمدن رحمت بر انسان و نامهربانى با آدمیان، موجب نامهربانى آنان با انسان مىشود.
یكى از عوامل ازدیاد رزق و روزى، پذیرایى از دیگران است. این عامل، چنان شتابان بر رزق انسان مؤثّر است كه به حركت سریع كارد در چربى كوهان شتر تشبیه شده است. پیامبر گرامى اسلامصلىاللهعلیهوآله مىفرماید: «الرِّزْقُ أَسْرَعُ إِلَى مَنْ یطْعِمُ الطَّعَامَ مِنَ السِّكِّینِ فِی السَّنَامِ؛ (30) سرعت رسیدن رزق به كسى كه به دیگران غذا مىدهد، از سرعت حركت كارد در كوهان شتر بیشتر است.»
هم آن عزیز، «مهماندارى» را هدیه اى الهى دانستند كه موجب افزایش رزق اهل خانه مىگردد: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَیراً أَهْدَى إِلَیهِمْ هَدِیةً؛ (31) هنگامى كه خداوند خیر و خوبى گروهى را بخواهد، به آنان هدیهاى مىدهد.»
گفتند: آن هدیه چیست؟ فرمود: «الضَّیفُ ینْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ یرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَیتِ؛ (32) مهمان؛ چرا كه [مهمان] رزق خود را [به خانه صاحب خانه] مىآورد و گناهان اهل خانه را مىبرد.»
انفاق مال
بر همین قیاس، انفاقهاى واجب و مستحب مال و ثروت، زمینه جلب رزق الهى را فراهم مىآورد. دخت گرامى پیامبرصلىاللهعلیهوآله در رابطه با علت تشریع زكات فرمود: «فَفَرَضَ اللَّهُ عَلَیكُمْ... الزَّكَاةَ تَزْییداً فِى الرِّزْقِ؛ (33) خداوند بر شما واجب كرد... زكات را براى افزایش رزقتان.»
«صدقه» نیز به عنوان یكى از انفاقهاى مستحب، در افزایش رزق انسان مؤثّر است. در ادبیات دینى ما، صدقه و بذل و بخشش مال به فقرا، نه تنها ثروت انسان را كاهش نمىدهد و انسان را دچار فقر نمىكند، بلكه ثروت را افزایش مىدهد و داروى فقر انسان معرفى شده است. مطابق توصیه امام علىعلیهالسلام: «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ؛ (34) نزول رزق خود را با صدقه دادن بخواهید.»
ایشان در جاى دیگرى مىفرمایند: «دَاوُوا الْفَقْرَ بِالصَّدَقَةِ وَ الْبَذْلِ؛ (35) فقر [خود و دیگران] را با صدقه و بخشش [مالتان] چاره نمایید.»
البته صدقه و بخشش پنهانى، از اخلاص و تأثیر گذارى بیشترى برخوردار است. از همین رو امام باقرعلیهالسلام فرمود: «الْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ السِرُّ ینْفِیانِ الْفَقْر؛ (36) نیكى و صدقه پنهانى، فقر را از میان برمىدارند.»
انجام حج و عمره
تشرّف به خانه خدا و انجام اعمال حج و عمره، بركاتى دارد كه از جمله آنها وسعت روزى و تأمین هزینههاى زندگى خود و خانواده حاجى و معتمر است: «حُجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَبْدَانُكُمْ وَ تَتَّسِعَ أَرْزَاقُكُمْ وَ یصْلَحُ اَیمانُكُمْ وَ تُكْفَوْنَ مَئُونَاتِ عِیالِكُمْ؛ (37) حج گزارید و عمره انجام دهید كه در این صورت، بدنهایتان سالم، روزیتان وسیع، ایمانتان اصلاح و هزینه زندگى نان خورهایتان تأمین خواهد شد.»
امانتدارى
از جمله عوامل مؤثّر بر افزایش رزق و روزى، امانتدارى و پرهیز از خیانت در امانت است. بنا به فرموده پیامبر اسلامصلىاللهعلیهوآله: «الْأَمَانَةُ تَجْلِبُ الرِّزْقَ وَ الْخِیانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ؛ (38) [باز گرداندن] امانت، موجب جلب رزق و خیانت [در امانت] موجب فقر مىشود.»
افزایش روزى یا علامت خطر
باید به این نكته توجه كرد كه افزایش رزق و روزى، همیشه علامت تقرّب به خدا یا به كارگیرى راهها و دستورات در این خصوص نیست و نمىتوان با وجود آن، خوشحال و خرسند بود؛ بلكه گاهى فراوانى روزى، یك نوع هشدار و علامت خطر است.
بندگانى به دلیل بزهكارى و بدرفتاریشان، مستحق عقوبت و مجازات هستند؛ اما برخى از اعمال درست و شایسته آنان، مانع مجازاتشان مىشود. خداوند عادل و حكیم براى آنكه اعمال شایسته آنها را بدون پاداش نگذارد و جزاى در خورى به آنان دهد، به گونهاى رفتار شایستهشان را پاسخ مىدهد. این پاداش گاهى در افزایش رزق و روزى آنان جلوهگر مىشود. امام محمد باقر در این رابطه فرمودند: «وَ إِذَا كَانَ مِنْ أَمْرِهِ أَنْ یهِینَ عَبْداً وَ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةٌ صَحَّحَ بَدَنَهُ فَإِنْ لَمْ یفْعَلْ بِهِ ذَلِكَ وَسَّعَ عَلَیهِ فِی رِزْقِهِ فَإِنْ هُوَ لَمْ یفْعَلْ ذَلِكَ بِهِ هَوَّنَ عَلَیهِ الْمَوْتَ لِیكَافِیهُ بِتِلْكَ الْحَسَنَةِ؛ (39) هنگامى كه خداوند بخواهد بندهاى را خوار كند، اما عمل حسنهاى داشته باشد، در مقابل این حسنه به او تندرستى دهد. اگر چنین نكند، روزى او را افزایش دهد و اگر چنین نكند، مرگ او را آسان گرداند تا پاداش حسنه او را داده باشد.»
پینوشــــــــتها:
1) غرر الحكم و دررالكلم، عبدالواحد تمیمى آمدى، محمدعلى انصارى قمى، چ هشتم، بى نا، تهران، بى تا، ص354، ح 8084.
2) الكافى، محمد بن یعقوب كلینى، تحقیق علىاكبر غفارى، چاپ سوم، دار الكتب الاسلامیة، بىجا، 1388 ه. ق، ج 1،ص 33.
3) وَاقْصِدْ فى مَشْیكَ»؛ لقمان/19.
4) اسراء/29.
5) وسائلالشیعة، ج 17، ص 65.
6) همان، ص 64.
7) همان.
8) الكافى، ج 2، ص 122.
9) نحل/112.
10) طه/ 81.
11) اعراف/96.
12) طلاق/3.
13) هود/ 3.
14) هود/52.
15) بحار الأنوار، محمدباقر مجلسى، چاپ دوم، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403ه. ق، ج 90، ص 277.
16) همان، ج 74، ص 271.
17) كنز العمال، متقى هندى، تحقیق شیخ بكرى حیانى، شیخ صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، بیروت، بىتا، ح 3966.
18) بقره/152. «مرا یاد كنید تا شما را یاد كنم و براى من شكرگذارى كنید و به من كفر نورزید.»
19) الامامة والتبصره، ابن بابویه قمى، تحقیق و نشر مدرسه الامام المهدىعلیهالسلام، قم، بى تا، ص37.
20) معارج الیقین فى اصول الدین، محمد بن محمد سبزوارى، تحقیق علاء آل جعفر، چاپ اول، مؤسسة آل البیت، بىجا، 1413 ق، ص 343.
21) اعلام الدین فى صفات المؤمنین، حسن بن ابى حسن الدیلمى، تحقیق و نشر مؤسسة آل البیت، ص 377.
22) بحارالأنوار، ج 92، ص 295.
23) معارج الیقین فى اصول الدین، ص 302.
24) اعلام الدین فى صفات المؤمنین، ص 213.
25) منیة المرید فى ادب المفید و المستفید، شهید ثانى، تحقیق رضا مختارى، چاپ اول، مكتب الاعلام الاسلامى، قم، 1368، ص160.
26) همان.
27) احیاء علوم الدین، محمد ابن محمد غزالى، ترجمه مؤید الدین محمد خوارزمى، نشر علمى و فرهنگى، تهران، 1384، ج1، ص6.
28) وسائل الشیعه، ج 17، ص79.
29) مكارم الاخلاق، طبرسى، چاپ ششم، منشورات الشریف الرضى، بى جا، 1392 ه. ق، ص 140.
30) الكافى، ج4، ص51.
31) معارج الیقین فى اصول الدین، ص 378.
32) همان.
33) دلائل الامامة، محمد ابن جریر طبرى، ص13.
34) نهج البلاغه، حكمت 137.
35) غرر الحكم، ح 5156.
36) بحار الانوار، ج74، ص81.
37) میزان الحكمه، (4 جلدى)، محمد محمدى رى شهرى، تحقیق و نشر دار الحدیث، چاپ اول، قم، بى تا، ج 1، ص534.
38) وسائل الشیعه، ج19، ص76 و نیز ر. ك: بحارالانوار، ج78، ص60 و ج 75، ص114.
39) الكافى، ج2، ص444.