در آستانه قرن هجدهم، برخی از نویسندگان متعصّب مسیحی مبارزه جدیدی را بر ضدّ اسلام آغاز كردند. آنها با انتشار كتابهایی كه مملوّ از دروغ و نسبتهای ناروا به پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله بود، تصمیم داشتند مردم را از توجّه به آیین اسلام منصرف و نسبت به پیشوای بزرگ آن، حضرت محمّدصلی الله علیه وآله بدبین سازند.
از جمله شبهات آنان مسئله تعدّد همسران پیامبرصلی الله علیه وآله بود كه آن را دستاویزی برای خدشه دار كردن چهره پاك و معصوم ایشان قرار دادند و از این رهگذر، سخنان ناروایی به وی نسبت دادند. یكی از نویسندگان این شبهه را چنین القاء كرده است:
«وی پیرو هوا و هوس بود و با اینكه به پیروانش دستور میداد بیش از چهار زن دائمی اختیار نكنند، خودش زنان بیشتری داشت.» (1)
مسلّم است این گونه سخنان واهی نزد كسی كه معتقد به عصمت انبیاءعلیهم السلام میباشد، نادرست و نامعقول است.
اكنون كه در سال پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله قرار گرفته ایم، شایسته است پاسخی متقن و استوار به این شبهه ارائه شود. پرسش اساسی این است:
انگیزه پیامبرصلی الله علیه وآله از تعدّد همسران، چه بود؟
در پاسخ به این پرسش، نكاتی بیان میشود:
1. آن حضرت تا سن 25 سالگی در جامعهای پر از فساد، هیچ گونه ارتباط جنسی نداشته و در طهارت كامل زیسته است.
2. تاریخ نویسان منصف و بیطرف اعمّ از مسلمان و مسیحی نوشته اند كه ازدواجهای رسول خداصلی الله علیه وآله برای هوای نفس نبوده است؛ زیرا اگر چنین بود، آن حضرت در سنّ 25 سالگی كه دوران شور و هیجان جوانان است و افكار آنان را چیزی جز برخورداری از همسری جوان و شاداب مشغول نمیسازد، با خدیجه، بانویی 40 ساله كه نشاط و جوانی خود را در خانه دو شوهر سابقش از دست داده بود، ازدواج نمیكرد. (2)
حضرت محمدصلی الله علیه وآله 25 سال با خدیجه در كمال صفا و صمیمیت زندگی كرد و با اینكه دوشیزگان و زنان عرب، به همسری آن حضرت مباهات مینمودند و از طرف دیگر، عرف منطقه مكه تعدد همسران را مردود نمیدانست، با زن دیگری ازدواج نكرد. بی شك اگر رسول خداصلی الله علیه وآله تمایل داشت به راحتی میتوانست در این مدّت طولانی با زنان جوان ازدواج كند.
جان دیون پورت انگلیسی میگوید: «با اینكه در آن زمان اختیار همسران متعدّد كار بدی نبود، ولی حضرت محمدصلی الله علیه وآله تا پنجاه سالگی با یك زن زندگی كرد و تا خدیجه زنده بود، زن دیگری نگرفت. آیا ممكن است كسی شهوتران باشد و هیچ مانعی هم برای زن گرفتن در كار نباشد، با این حال با یك زن زندگی كند، آن هم با زنی كه سن بالایی داشته است؟» (3)
گیورگیو میگوید: «محمّدصلی الله علیه وآله در سال 595 میلادی ازدواج كرد و زندگی خانوادگی او نمونه زهد، تقوا و پاكی بود. او همانند ابراهیم، نوح و یعقوب در محیطی ساده و بی آلایش زندگی میكرد.» (4)
توماس كارلایل میگوید: «به رغم دشمنان، حضرت محمّدصلی الله علیه وآله هرگز شهوت پرست نبود و این تهمت بی انصافی است.» (5)
3. علّامه طباطبایی رحمه الله درباره تعدّد همسران پیامبرصلی الله علیه وآله چنین میگویند: «اوّلین ازدواج آن حضرت صلی الله علیه وآله با خدیجه كبری علیها السلام بود و حدود بیست سال و اندی از عمر شریف خود را (كه تقریباً یك ثلث از عمر آن جناب است) تنها با یك همسر گذراند و به او اكتفاء كرد كه سیزده سال از این مدّت بعد از نبوّت و قبل از هجرتش (از مكه به مدینه) بوده است. آن گاه در حالی كه هیچ همسری نداشت، از مكّه به مدینه هجرت كرد و به نشر دعوت و اعلاء كلمه دین پرداخت. سپس با زنانی كه برخی بیوه و همچنین برخی جوان و بعضی دیگر عجوز و سالخورده بودند، ازدواج كرد. این ازدواجها در مدّت نزدیك به ده سال انجام شد و پس از این چند ازدواج، همه زنان بر آن جناب تحریم شدند، مگر همان چند نفری كه در حباله نكاحش بودند و معلوم است كه چنین عملی با این خصوصیات ممكن نیست با انگیزه عشق به زن توجیه شود؛ چون نزدیكی و معاشرت با این گونه زنان آن هم در اواخر عمر و آن هم از كسی كه در اوان عمر خود ولع و عطشی برای این كار نداشته باشد، نمیتواند انگیزه آن باشد.
علاوه بر اینكه هیچ شكی نداریم كه بر حسب عادت جاری، كسانی كه زن دوست و اسیر دوستی آنها هستند، معمولاً عاشق جمال و مفتون ناز و كرشمهای هستند كه در زنان جوان است؛ در حالی كه سیره پیامبرصلی الله علیه وآله از چنین حالتی حكایت نمیكند و عملاً نیز ایشان بعد از دختر باكره با بیوه زن و بعد از زنان جوان با پیره زن ازدواج كرد؛ یعنی بعد از ازدواج با عایشه وام حبیبه جوان باام سلمه سالخورده و زینب دختر جحش كه در آن روز بیش از پنجاه سال از عمرشان گذشته بود، ازدواج كرد.» (6)
4. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله پیشنهاد سران قریش را مبنی بر اینكه: اگر پیامبرصلی الله علیه وآله در موضع خود (توحید و یكتا پرستی) نرمی و انعطاف نشان دهد، هر كدام از زنان و دوشیزگان زیبا را كه متمایل باشد، به تزویج او در میآورند، به كلی رد كرد. (7) انسان هوسران چنین پیشنهادی را رد نمیكند.
5. مردانی كه به بهرهمندی از زنان میاندیشند، تلاش میكنند با تهیه لباس و توسعه آسایش و هزینه كردن اموال، دل آنان را به دست آورند.
اما پیامبرصلی الله علیه وآله در سال نهم هجری كه گسترش اسلام، وضع اقتصادی مسلمانان را بهبود بخشیده بود، وقتی همسرانش از او لباس و وسائل بهتر طلب كردند، یك ماه از همه آنها كناره گرفت و پس از گذشت یك ماه، به دستور خداوند آنها را مخیر ساخت تا میان آسایش و رفاه دنیا و زندگی با پیامبرصلی الله علیه وآله، یكی را برگزینند. آنان كه از درخواستهای مادی خود پشیمان شده بودند، زندگی با پیامبرصلی الله علیه وآله را برگزیدند.
قرآن كریم، رویداد فوق را چنین بیان میكند:
«یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها فَتَعالَینَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمیلا»؛ (8)
«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگی دنیا و زینت آن هستید، بیایید تا مهرتان را بدهم و [خوش و] خرم شما را رها كنم.»
6. شیوههای رفتار جنسی آن حضرت با همسران خود، به گونهای بوده است كه كاملاً با شیوههای مرسوم متفاوت است. در برخی كتابهای تاریخی آمده است: «پیامبرصلی الله علیه وآله با زنان متعددی ازدواج كرد و جز مراسم عقد انجام نشد و هرگز با آنها آمیزش نكرد؛ حتی در مواردی تنها به خواستگاری بعضی از زنان قبائل قناعت كرد.» (9)
و آنها به همین قدر خوشحال بودند و مباهات میكردند كه زنی از قبیله آنان به نامِ همسرِ پیامبرصلی الله علیه وآله نامیده شده و این افتخار برای آنان حاصل گشته است.
7. شاخصه اصلی یك انسان اهل هوس این است كه متحمل مسئولیتهای سنگین اجتماعی، به ویژه اداره حكومت نمیشود.
پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در برههای از زمان اقدام به اختیار همسران متعدد كرد كه حكومت نوپای دینی شكل گرفته و جنگهای متعدد و طاقت فرسا بر ایشان و جامعه اسلامی تحمیل شده بود. یك انسان، با این وظائف و مسئولیتهای سنگین اجتماعی و حكومتی، فرصتی برای مسائل داخلی زندگی ندارد؛ چه رسد به رسول اكرم صلی الله علیه وآله كه از همه چیز خود برای حفظ اسلام و جامعه اسلامی گذشته بود.
8. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در بین شمار زیادی از صحابه زندگی میكرد و تمام حركات و منش و كنش پیامبرصلی الله علیه وآله زیر نظر و نظارت صحابه بود. با این حال، یك مورد در تاریخ ذكر نشده كه احدی از صحابه در مورد تعدّد همسران پیامبرصلی الله علیه وآله اعتراض یا انتقاد كرده باشد. گویا حكمت تعدّد همسران پیامبرصلی الله علیه وآله برای صحابه روشن و مشخص بوده است. اگر صحابه و یا منافقین احساس میكردند پیامبرصلی الله علیه وآله با هدف شهوترانی دست به این اقدام زده، به طور یقین سخن به طعن و اعتراض میگشودند؛ لكن این طعن و اعتراض، به ویژه از ناحیه دشمنان در تاریخ مشاهده نمیشود و گویا این امر (تعدّد زوجات پیامبرصلی الله علیه وآله) برای آنها موجّه و مقبول بوده است.
9. سخنان پیامبرصلی الله علیه وآله در تكریم همسران، روش مناسبی برای یافتن دیدگاه پیامبرصلی الله علیه وآله در این ازدواجهاست. عایشه خود میگوید:
«پیامبرصلی الله علیه وآله به گونهای به خدیجه عشق میورزید و دوستان وی را چنان محترم میداشت كه موجب شگفتی میشد.» (10)
«و گاه گوسفندی ذبح نموده، گوشت آن را بین دوستان خدیجه تقسیم میكرد. بدین روی، در برابر هیچ زنی همانند خدیجه حسادت نمیورزیدم؛ زیرا پیامبرصلی الله علیه وآله همواره یاد او را گرامی میداشت.
یك روز به پیامبرصلی الله علیه وآله گفتم: خداوند در عوض آن پیره زن گندمگون غیر باكره، بهتر از او را نصیب تو ساخته است! پیامبرصلی الله علیه وآله به سختی برآشفت و در پاسخ فرمود: قسم به خدا! هرگز بهتر از خدیجه نصیبم نشده است؛ زیرا او به هنگام كفر مردمان به من ایمان آورد و آن گاه كه همگان مرا تكذیب كردند، مرا تصدیق كرد و آن گاه كه همگان محرومم كردند، به یاریام برخاست. خداوند از او فرزندانی به من عطا فرمود كه از زنان دیگر نصیبم نساخته است.» (11)
بنابراین، با توجه و دقت نظر در موارد مذكور، هر انسان منصف و بی غرضی به این نتیجه خواهد رسید كه: تعدّد همسران پیامبرصلی الله علیه وآله به انگیزه هوسرانی و شهوت پرستی نبوده است، بلكه دارای حكمتها و مصالح دقیقی بوده كه در ذیل به آنها اشاره میشود.
حكمتها و مصلحتها در تعدّد همسران پیامبرصلی الله علیه وآله
پیش از بیان حكمتها در تعدّد همسران پیامبرصلی الله علیه وآله، ابتدا به تعداد آنان اشاره میشود. همسران پیامبرصلی الله علیه وآله به ترتیب عبارت اند از:
1. خدیجه بنت خویلد؛ 2. سودة بنت زمعة؛ 3. عایشة بنت ابیبكر؛ 4. حفصة بنت عمر؛ 5. زینب بنت خزیمة الهلالیة؛ 6.ام حبیبة بنت ابی سفیان؛ 7.ام سلمة بنت ابی امیة؛ 8. زینب بنت جحش؛ 9. جویریة بنت الحارث؛ 10. صفیة بنت حیی؛ 11. میمونة بنت الحارث الهلالیة. این یازده نفر در حقیقت جزء «امّهات المؤمنین» به شمار میآیند. (12)
به طور كلی، اهداف و انگیزههای پیامبرصلی الله علیه وآله از ازدواجهای متعدد را میتوان در چهار مورد خلاصه كرد:
1. انگیزه انسانی و عاطفی
زنانی كه اسلام آورده و هجرت كرده و سپس همسران آنها مرده یا شهید شده بودند و راهی برای بازگشت به خاندان مشرك خود نداشتند، چون تحمل فشارهای روانی و مادی آنها بسیار دشوار بود، چگونه میتوانستند بر دین و عقیده خود پا برجا باشند، در حالی كه كفیلی در آن جامعه نداشتند! از این گذشته، بیوه بودن آن زنان باعث تحریك و تهییج هواهای نفسانی و طعنههای دیگران در حق آنها میشد كه گاهی موجب نزاع و بحران بین دو قبیله میگردید.
همچنین نیاز بود كسی به لحاظ مادی و اقتصادی متكفّل سرپرستی یتیمان بازمانده آنها شود، آن هم در شرائط سخت معیشتی آن زمان كه اغلب مردم در فقر و تنگدستی زندگی میكردند.
از طرف دیگر، این زنان به خاطر حفظ آبرو و عزت و شخصیت خویش حاضر نبودند با هر كسی ازدواج كنند، اما با از دست دادن سرپرست خود آبرو و ایمانشان در خطر بود؛ لذا پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله برای حفظ مصالح مذكور اقدام به ازدواج با آنها كردند. از جمله آن زنان «سودة» است. او و همسرش سكران بن عمرو از هجرت كنندگان به حبشه بودند. علامه طباطبایی قدس سره درباره علت ازدواج پیامبرصلی الله علیه وآله با سودة چنین میگوید:
«ازدواج پیامبرصلی الله علیه وآله با سودة دختر زمعة به این جهت بود كه وی بعد از بازگشت از هجرت دوم به حبشه، همسر خود را از دست داد و اقوام و خویشاوندان او همه كافر بودند و اگر به میان اقوامش بر میگشت، یا به قتلش میرساندند و یا شكنجهاش میكردند و یا بر گرویدن به كفر مجبورش میكردند؛ لذا رسول خداصلی الله علیه وآله برای حفظ او از این مخاطر با او ازدواج كرد.» (13)
همچنین پیامبرصلی الله علیه وآله با این اقدام خود میخواستند فرهنگ نگه داری از فقیران، مساكین و آبرومندان را در بین مسلمانان ترویج دهند و مؤمنین رفتار و سلوك ایشان را سنتی در بین خود قرار دهند؛ چنان كه ازدواج با «زینب» دختر خزیمة به همین انگیزه انسان دوستانه بوده است. وی پس از مرگ شوهر از یك طرف، بی سرپرست و از طرف دیگر، گرفتار فقر و درماندگی شد، در حالی كه زنی بخشنده و دلجو و معروف به «امّ المساكین» بود. رسول خداصلی الله علیه وآله به خاطر حفظ آبرو و شخصیت زینب با او ازدواج كرد. زینب در زمان حیات پیغمبر در گذشت. (14)
2. وضع قانون و شكستن سنتهای جاهلی
زینب دختر جحش كه دختر عمه پیامبرصلی الله علیه وآله بود، نخست به اشارت رسول خداصلی الله علیه وآله به همسری زید بن حارثه، فرزند خوانده آن حضرت، در آمد؛ ولی بدان جهت كه زید در ابتدا غلام و بردهای آزاد شده بود و زینب خود را از نوادگان عبد المطلب، بزرگ قریش میدانست، این پیوند به رغم توصیههای مكرر پیامبرصلی الله علیه وآله به طلاق و جدایی انجامید. (15)
در رسوم جاهلیت ازدواج با همسر پسر خوانده ممنوع بود؛ زیرا پسر خوانده در نظر عرب جاهلی حكم پسر را داشت و همان طور كه یك مرد نمیتوانست همسر پسر صلبی خود را بگیرد، از نظر اعراب ازدواج با همسر پسر خوانده نیز ممنوع بود. بر این اساس، رسول خداصلی الله علیه وآله با زینب ازدواج كرد تا این رسم غلط بر انداخته شود. آیات 37 و 38 سوره احزاب در این باره نازل گردید. (16)
3. آزاد سازی اسیران و بردگان
«جویریة» دختر حارث بن ابی ضرار، بزرگ یهودیان بنی المصطلق بود. جویریة از اسیران غزوه بنی المصطلق بود كه سهم ثابت بن قیس بن شماس گردید و بلافاصله برای آزادی خویش با وی قرار داد مكاتبه منعقد كرد و نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و از او خواست وی را در آزاد شدن از این محنت كمك كند. پیامبرصلی الله علیه وآله بهای وی را به ثابت بن قیس پرداخت. آن گاه وی را به ازدواج خود در آورد. (17)
مسلمانان در غزوه بنی المصطلق حدود دویست نفر از زنان و كودكان را به اسارت گرفتند. با انتشار خبر این پیوند، مسلمانان دیگر، اسیران یهودی را خویشاوندان پیامبرصلی الله علیه وآله خوانده، بیش از صد نفر از اسیران بنی المصطلق را آزاد كردند. با این ازدواج، پدر و برادر و جمعی از خویشاوندان جویریة به اسلام گرویدند. (18)
البته علامه طباطبایی معتقد است: «مسلمانان همه اسیران بنی المصطلق را آزاد كردند و مردان بنی المصطلق چون این رفتار انسان دوستانه را از مسلمانان دیدند، همگی مسلمان شده، به مسلمانان پیوستند.» (19)
4. انگیزههای سیاسی و امنیتی
هنگامی كه پیامبرصلی الله علیه وآله ندای اسلام را بلند كرد، تك و تنها بود و تا مدتها جز عده محدود و كمی به او ایمان نیاوردند. او بر ضد تمام معتقدات خرافی عصر و محیط خود قیام كرد و به همه اعلان جنگ داد. بنابراین، طبیعی است كه همه اقوام و قبائل آن محیط بر ضدّ او بسیج شوند.
پیامبرصلی الله علیه وآله میبایست از تمام وسائل برای شكستن اتحاد نامقدس دشمنان استفاده كند كه یكی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبائل مختلف بود؛ زیرا محكمترین رابطه در میان عرب جاهلی، رابطه خویشاوندی محسوب میشد و دامادِ قبیله را همواره از خود میدانستند و دفاع از او را لازم، و تنها گذاشتن او را گناه میشمردند. (20)
بنابراین، پیامبرصلی الله علیه وآله از طریق پیوند خویشاوندی با قبائل مختلف به چند هدف نائل میشد:
الف. جلوگیری از كارشكنیها و حملات احتمالی برخی از قبائل؛ چرا كه این ازدواجها راه را برای كینه توزیها و دسیسههای بعدی میبست.
ب. از آنجا كه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله برای هدایت همه مردم آمده بودند، میخواستند با این روش یك نحوه تألیف و پیوند عاطفی را كه زمینه ساز هدایت و گسترش اسلام بود، بر قرار كنند.
ازدواج پیامبرصلی الله علیه وآله با عایشة، حفصة،ام حبیبة، صفیة، و میمونة به همین انگیزه بوده است كه به بررسی هر یك میپردازیم:
1.ام حبیبة: وی دختر ابوسفیان است؛ یعنی همان كسی كه خاندان او با دودمان رسالت دشمنی آشتی ناپذیر داشت.ام حبیبة وقتی با همسرش عبد الله بن جحش در دومین بار به حبشه مهاجرت كرد، شوهرش در آنجا مرتد شد و به دین نصرانیت گروید؛ ولی خود او در دین اسلام ثابت قدم باقی ماند. (21)
ام حبیبة سخت در اضطراب و ناراحتی به سر میبرد؛ زیرا از یك طرف، شوهر او مرتدّ شده بود و از طرف دیگر، پدرش دشمن درجه یك پیغمبرصلی الله علیه وآله بود و نمیتوانست به او پناه ببرد. رسول خداصلی الله علیه وآله با او ازدواج كرد تا هم از عمل نیكش قدردانی شود و هم پدر او دست از دشمنی با آن حضرت بردارد و هم خود او از خطر محفوظ بماند. (22)
2. صفیة: ازدواج پیامبرصلی الله علیه وآله با صفیة دختر حی بن اخطب، بزرگ یهودیان بنی النضیر، به این علت صورت گرفت كه پدرش ابن اخطب در جنگ بنی النضیر كشته شد و شوهرش در جنگ خیبر به دست مسلمانان به قتل رسید و خود او در همین جنگ به اسارت در آمد. رسول خداصلی الله علیه وآله او را آزاد كرد و سپس به ازدواج خود در آورد تا به این وسیله هم او را از ذلت اسارت حفظ كند و هم داماد یهودیان شده باشد و یهود به این خاطر، دست از توطئه و كینه توزی علیه او بر دارد. (23)
همچنین این ازدواج زمینه و بستری شد تا بسیاری از یهودیان مشتاقانه به اسلام روی آورند.
3. میمونة: وی از قبیله بزرگ بنی مخزوم بود كه رسول خداصلی الله علیه وآله در سال 7 هجری با وی ازدواج كرد. (24)
پس از صلح حدیبیة، پیامبرصلی الله علیه وآله برای اداء مناسك حج سه روز به مكه آمد و میمونة از طریق خواهرش، عباس را واسطه قرار داد تا خود را به پیامبرصلی الله علیه وآله ببخشد. قرآن كریم اقدام میمونة را چنین گزارش كرده است: «وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِی»؛ (25) « [و همچنین حلال كردم] زن مؤمنی كه خود را [داوطلبانه] به پیامبر ببخشد [و برای خود مهری نخواهد] .»
پیامبرصلی الله علیه وآله كه منتظر فرصتی بود تا بیشتر در مكه بماند و دل مشركان را به دست آورد و آنها را متحوّل سازد، بلافاصله پذیرفت و درخواست كرد تا جشن عروسی بر پا كنند و ولیمهای داده شود؛ ولی مشركان به استناد مهلت سه روزه، قرارداد را نپذیرفتند و گفتند: ما را به غذای تو نیازی نیست. (26) پیامبرصلی الله علیه وآله نیز به ناچار مكه را ترك گفت.
آیا پذیرش همسری میمونة كه خود را به پیامبرصلی الله علیه وآله بخشید، در شرائطی كه آن حضرت پس از صلح حدیبیه برای انجام مناسك حج به مكه رفته بود و مكه در التهاب این حضور قرار داشت و درخواست پیامبرصلی الله علیه وآله برای برگزاری جشن و دادن ولیمه ازدواج كه با كمال تأسف توسط سران شرك پذیرفته نشد، نشانه روشنی بر آن نیست كه در این ازدواج، جلب قلوب مكّیان به اسلام و مسلمین مدّ نظر بوده است؟
4. حفصة: از روایات اهل سنّت به دست میآید كه ازدواج پیامبرصلی الله علیه وآله با حفصة ظاهراً یك ازدواج سیاسی بوده است. این مطلب از كلام پدرش عمر بر میآید؛ زمانی كه پیامبرصلی الله علیه وآله حفصة را طلاق داد و خواست كه برای بار دوم او را طلاق دهد، عمر به حفصة چنین گفت: «وَ اللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُ اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ لَا یحِبُّكِ وَ لَو لَا اَنَا لَطَلَّقَكِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله؛ (27) به خدا سوگند! به یقین دانستم كه رسول خداصلی الله علیه وآله تو را دوست ندارد و اگر به خاطر من نبود، هر آینه پیامبرصلی الله علیه وآله تو را طلاق داده بود.»
5. عایشه: ازدواج پیامبرصلی الله علیه وآله با عایشه نیز به انگیزههای سیاسی - اجتماعی بوده است.
1) حیات محمد، هیكل، ص 315.
2) خدیجه دختر خویلد بانویی محترم و با شخصیت بود. ایشان دو بار شوهر كرده بود و «ابوهاله» و «عتیق مخزومی» شوهران متوفّای او بودند. (تاریخ طبری، ج 3، ص 1127.)
3) همسران پیامبر، عقیقی بخشایشی، ص 78.
4) همان، ص 78.
5) همان.
6) ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 4، صص 307 - 308.
7) ر. ك: فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج 1، ص 269.
8) احزاب / 28.
9) بحارالانوار، ج 22، ص 191.
10) مستدرك حاكم، ج 1، ص 16.
11) صحیح بخاری، ج 4، ص 230.
12) ازدواج النبی صلی الله علیه وآله، دكتر موسی شاهین، ص 20.
13) ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 309.
14) ر. ك: بحارالانوار، ج 22، ص 203.
15) ر. ك: ناسخ التواریخ، ج 4، ص 1882.
16) ر. ك: ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 309.
17) سیره ابن هشام، ج 2، ص 294؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 260.
18) طبقات ابن سعد، ج 8، ص 120.
19) ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 310.
20) تفسیر نمونه، ج 17، ص 318.
21) سیره ابن هشام، ج 1، ص 223.
22) ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 310.
23) همان، ص 310؛ سیره نبویه، ابن هشام، ج 3، ص 351.
24) بحارالانوار، ج 2، ص 203.
25) احزاب / 50.
26) تاریخ طبری، ج 3، ص 100.
27) صحیح مسلم، ج 4، ص 165.