عنوان : لزوم توجه به ازدواج جوانان
تاریخ : 1391/04/08
منابع : روزنامه كيهان، شماره 20178 به تاريخ 20/1/91، صفحه 6
كلمات كليدي : ازدواج جوانان، اجتماع
نوع مقاله : نشريات
موضوع مقاله : زن و خانواده
نویسنده: رضا مهریزی
ازدواج جوانان مسئله مهمی است كه بزرگترهای خانواده و بزرگان جامعه باید نسبت به انجام آن اهتمام ویژه داشته باشند زیرا در غیر این صورت مشكلات عدیدهای جوانان و جامعه را تهدید میكند. نویسنده این مطلب نگاهی اجمالی به پدیده افزایش سن ازدواج دارد.
جامعه ما در حال حاضر دو ویژگی بارز دارد: یكی اینكه جامعه ای جوان است و دوم آنكه در حال گذار از زندگی سنتی به زندگی مدرن است. این دو ویژگی اقتضائات و عوارضی دارد، كه یكی از آنها مسئلهای به نام بالارفتن سن ازدواج و نیز افزایش میل به تنها زیستی و زندگی انفرادی جوانان است.
مسئله بالا رفتن سن ازدواج و تمایل به زندگی مجردی، كه دو روی یك سكهاند، هر چند دامن گیر پسران و دختران است اما از آنجا كه پسر به لحاظ فیزیولوژیك و نیز فرهنگی هر چقدر سنش بالابرود مشكلی برای ازدواج ندارد (البته این از ناگواریهای فرهنگماست و حقیقتا باید جو جامعه طوری باشد كه پسرها نیز مجبور شوند در سنین پایینتر و مناسبتر ازدواج نمایند) بنابراین، این مسئله و مشكل بیشتر دامن گیر دختران است و در واقع معضلی است كه در فرهنگ ما از آن با عنوان ترشیدگی دختران یاد میشود. (البته این تعبیر هرگز مناسب نیست ولی در جامعه رایج است) البته به نظر میرسد این پدیده بیشتر بستگی به ویژگیهای فیزیولوژیك زن داشته باشد تا به شرایط محیطی و فرهنگی و حتی وجه فرهنگی آن را نیز میتوان به نوعی ریشه دار در مسئله فیزیولوژیكی آن قلمداد كرد. چرا كه بهترین سن باروری برای دختران زیر سن 30 سالگی است و حداكثر سن مناسبی كه اطبا برای باروری توصیه میكنند، 35سالگی است و بارداری بالاتر از سن سی و پنج سالگی را برای مادر و كودك دارای عوارض منفی میدانند.
علل بالا رفتن سن ازدواج
به هر حال آنچه امروز با آن روبه روییم دخترانی هستند كه آهسته آهسته و با بالاتر رفتن سنشان، فرصت ازدواج را از دست میدهند و بیم آن است از این رهگذر هم خودشان و هم جامعه را در سالهای آینده دچار مشكلات و مسائل پیچیدهای هم از لحاظ تولید نسل تازه و هم از لحاظ اخلاقی و... نمایند. بالا رفتن سن ازدواج و وارد شدن دختران به سن تجرد قطعی علتهای متعددی میتواند داشته باشد كه در ادامه به چند مورد از آنها میپردازیم.
1- میل شدید به حضور در دانشگاه
یكی از مهم ترین علتها، میل شدید دخترها به حضور در دانشگاه است. متاسفانه دختران تمایل دارند تا در دانشگاه حضور پیدا كنند و از رهاورد آن ازدواج موفق تری نیز داشته باشند این تمایل به حدی شده كه در برخی رشتهها حتی تا 70 و 80 درصد آن را دختران در اختیار گرفتهاند. (در سالهای اخیر فضای بسیاری از دانشگاههای ما كاملا زنانه و دخترانه شده است.) البته حضور دخترها در دانشگاه این حسن را دارد كه سطح دانش دختران را بالا میبرد اما این عیب را نیز در چشم دارد كه موجب میشود توقع دختران از ازدواج و همسر آینده و ایده آلشان بسیار بالا رود و عده قابل توجهی از آنان فرد ایده آل و مطلوب خود را به سادگی نیابند و در نتیجه تن به ازدواج ندهند و در فرجام كار، به زندگی مجردی و بی همسری روی آورند.
2- حضور گسترده درادارات
از مسایل دیگر حضور بیش از حد و افسار گسیخته دختران و زنان در ادارات است. این مساله علاوه بر آنكه عرصه را بر مردان كه نان آور اصلی خانواده محسوب میشوند و مهریه پرداز، تنگ كرده و موجب افزایش نرخ بیكاری پسران نیز گشته است( بیكاریای كه خود موجب بالا رفتن سن ازدواج در برخی پسران شده است) از سویی دیگر سبب شده سطح انتظار دختران به شدت افزایش یابد. زیرا دخترها برخلاف پسران، البته نه اكثر آنها، كه اگر سر كاری روند و شغلی بیابند یكی از اولین فكرهایی كه به ذهنشان خطور میكند ازدواج كردن و زن گرفتن است كاملا بر عكس هستند و بسیاری از آنها پس از كسب شغل درآمد و موقعیت اجتماعی، به فكر مستقل شدن و به قول بسیاریشان، آقا بالاسر نداشتن و زندگی مجردی میافتند و این غرور و استغنا و احساس بی نیازی از شوهر، عامل دیگری است برای عدم تمایل آنان به ازدواج و اشتیاق به زندگی مجردی و بی مزاحم، كه به ویژه در شهرهای بزرگتر حادتر است. مجید امیدی مدیركل فرهنگی سازمان ملل جوانان درباره زندگی مجردی جوانان چنین میگوید: «آمار روی آوردن جوانان به زندگی مجردی در 6 كلانشهر تهران، شیراز، مشهد ، اصفهان، تبریز و اهواز به 30 درصد رسیده است و غم انگیزتر آنكه روز به روز دختران جوان تعداد بیشتری از این جامعه آماری را تشكیل میدهند. او روی آوردن جوانان و بچههای كشور به اتاقهای شخصی خود را مقدمهای برای روی آوردن آنها به زندگی مجردی درسالهای بعدی زندگی خود دانست و افزود: درحال حاضر زنگ خطر زندگی مجردی در كشور زده شده و متاسفانه در مورد این مشكل هم سكوت میشود.»
همچنین ایرج وثوق جامعه شناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی تهران نیز براین باور است كه «افزایش اشتغال زنان امروز كه از زمینههای توسعه و مدرن شدن هر جامعهای است باعث شده است آنها از نظر مالی به استقلال رسیده و این عمل باعث میشود این استقلال را در سایر زمینهها نیز خواستار باشند. اولین گام استقلال طلبی این افراد رها شدن از سلطه خانواده است. او به اشكال متفاوت فرهنگی، قومی و طبقه اجتماعی دختران در روی آوردن به زندگی مجردی اشاره كرد وافزود: درحال حاضر در جامعه ما بیشتر دخترها به بهانه ادامه تحصیل از شهر و خانواده خود جدا میشوند و این اولین قدم در روی آوردن آنها به زندگی مجردی در سالهای بعد است. مدرس دانشگاه علامه در ادامه چنین میگوید: در حال حاضر در تمام اجزای جامعه ما تقابل میان سنت و مدرنیته مشهود است و در این فضا افراد در یك نوع سرگردانی زندگی میكنند. در همین راستا تمایل به زندگی مجردی در طبقات پایین و سنتی جامعه به مراتب كمتر بوده و مانند سایر فعالیتهای اجتماعی متولی این آزادی زنان و دخترانی از طبقه میانی جامعه هستند.»
تمایل به زندگی مجردانه و بی مزاحم
بنابراین همانطور كه همگان میبینند و میشنوند و میدانند، امروز معضل روی آوردن پسران و دختران به زندگی مجردانه و بی مزاحم و بی دردسر، بسیار جدی شده است و مقصر اصلی نیز در این بین بیشتر مسئولان و خانوادهها و البته خود جوانان هستند و به نظرم تا حدودی هم دختران مقصرترند. تفكرات فمنیستی در میان دختران به ویژه دخترانی كه خود را مدرن و روشنفكر میپندارند در سالهای اخیر به شدت گسترش یافته و این خود از عوامل میل به زندگی مجردی و بی همسری شده زیرا فمنیستها معتقدند زنان بدون مرد مثل ماهی بدون دوچرخه هستند یعنی هیچ احتیاجی به مردان ندارند و همچنین معتقدند و عقایدشان را با روشهای مختلف ترویج میكنند كه زنی كه با مردی ازدواج كند مانند آنست كه با دشمن دست دوستی دهد، این عقاید شاید برای عدهای مضحك به نظر آید اما باید بپذیریم كه عده زیادی از دختران مدرن و روشنفكر به این دست عقاید مغرورانه و زن پرستانه هرچند به صورت سربسته باور دارند.
راهكارها
در هر صورت برای مواجهه با این معضل باید كارهای متعددی انجام داد كه مهمترین آنها عبارتند از: تفكیك جنسی دانشگاهها: این كار باعث میشود اشتیاق شدید بخشی از دختران به حضور در دانشگاه و تلاش برخی از آنان برای شوهریابی یا خدایی نكرده دوست یابی در چنین محیط هایی، كاسته شود، زیرا اساسا دانشگاه نهادی برای همسریابی نیست كه كسی به این امید به دانشگاه رود؛ و اگر كسی حقیقتا قصد همسریافتن دارد باید از رهگذر خانواده اقدام كند زیرا بی شك مطمئنترین و باصلاحیتترین نهاد برای همسریابی هنوز هم خانواده است.
همچنین باید قوانینی وضع شود كه بومی گرایی در پذیرش دانشجو بیش تر شود و اگر امكانپذیر باشد به صددرصد برسد (متاسفانه تعداد زیادی از خانههای مجردی و زندگیهای مجردی از آن دانشجویانی است كه برای تحصیل دل از یار و دیار خود كندهاند و در سنین 18 و 19 سالگی بالاجبار در شهری دیگر ساكن شدهاند این نحو از زیست مجردی، به علت از دست دادن نظارت خانواده و اقوام و آشنایان و نیز تنها ماندن جوانان و احساس غربت و بی كسی ایشان تبعات بسیار منفی هم از لحاظ روحی و روانشناسانه و هم از لحاظ اخلاقی و اجتماعی دارد البته برای دختران این عارضه مضاعف را نیز دارد كه در بهترین سنین ازدواج، به دلیل دوری از خانواده و خویشان وآشنایان، امكان خواستگار داشتن و ازدواج كردن را از دست میدهند والبته بدتر از آن این است كه، داشتن زندگی مجردی در دوران دانشجویی، خود درحكم تمرین و تجربهای میشود برای زندگی مجردی فارغ البالانه و بی مبالاتانه و ولنگارانه پس از فارغ التحصیلی به ویژه برای پسران. پس امیدواریم كه بومی گرایی چه در دانشگاههای ملی و چه آزاد در راس امور قرارگیرد زیرا از هركار فرهنگی موثرتر است. از كارهای دیگری كه باید برای كاهش خانه زندگیهای مجردانه كرد، وضع قوانین و مقرراتی است كه امكان نظارت بیشتر بر بنگاههای مسكن واملاك، به منظور كنترل و محدود كردن و اجاره دادن یا فروختن خانه و مسكن به افراد مجرد را فراهم كند.
البته مهمترین كاری كه در این زمینه باید كرد اقدام به موقع خانوادهها برای ازدواج و همسر دادن به جوانان است (پدر و مادر و حتی خویشان وآشنایان وظیفه دارند تا جوانان مجرد نزدیكان خود را همسر دهند و این فرهنگی قرآنی است، زیرا در قرآن جایی كه سخن از عفت و خویشتنداری است، خطاب خدا به خود جوانان است:
«ولیستعفف الذین لایجدون نكاحا حتی یغنیهم الله من فضله»
و آنها كه وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه كنند تا خداوند آنانی را به فضلش بی نیاز سازد 33 نور»
ولیكن جایی كه سخن از ازدواج است به والدین و اطرافیان و دولت اسلامی امر میشود كه جوانان خود را به ازدواج درآورند:
«وانكحوا الایامی منكم والصالحین من عبادكم و امائكم ان یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم»
مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و كنیزان صالح و درستكارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز میسازد، خداوند واسع و آگاه است. نور (32).
بنابراین همه وظیفه دارند و مسئولیت دارند كه جوانان مجرد را همسر دهند و حتی جا دارد برخی باورهای سنتی و عرفی كه ریشه ای در دین و آیین نیز ندارند، مثل ضرورت خواستگاری پسر از دختر، زیر پاگذارند و از هر فرصتی برای ازدواج دادن جوانان استفاده كنند. البته دولت اسلامی نیز وظیفه دارد كه هرچه در توان دارد در طبق اخلاص نهد و به امر ازدواج به هنگام جوانان به عنوان یك مساله درجه یك و اساسی جامعه بنگرد و بداند كه هرچه سن ازدواج بالارود و زندگیهای مجردی نضج گیرد و قبح آن بریزد، اركان اخلاق و ایمان جامعه متزلزل تر خواهد شد. در واقع هر خانه مجردی درحكم یك انبار باروت است كه امنیت و حیات اخلاقی اجتماع را تهدید میكند.
یكی دیگر از راههای مبارزه با خانه زندگیهای مجردی مساله استخدام در ادارات است؛ در ادارات و نهادها باید طوری شود كه افراد متاهل دارای اولویت استخدام باشند و حتی در صورت امكان افراد مجرد به شرط متاهل شدن استخدام شوند. (متاسفانه در سالهای اخیر شاهد خیل به كارگیری دختران مجرد در همه نهادها و دستگاهها اعم از دولتی و غیر دولتی هستیم، امری كه دلیل آن حقیقتا مبهم و غیر شفاف مینماید) همچنین، اختصاص سهمیه به دانشجویان متاهل در مقاطع تحصیلات تكمیلی، نیز كوتاه كردن مدت سربازی برای پسران متاهل، از اقدامات بسیار مفید و تشویق كننده به ازدواج و تشكیل خانواده میتواند باشد. (البته به نظر میرسد دوسال سربازی آن هم در زمان صلح كمی طولانی باشد، كسانی كه به خدمت مقدس سربازی رفتند تایید میكنند كه سربازها و افسران وظیفه كار چندانی برای انجام دادن ندارند و چه بسا نیروی آنها هدر میرود. به نظر میرسد كاهش مدت سربازی به یكسال و نیم و یا یك سال میتواند فواید و محاسن زیادی داشته باشد گرچه این كار احتیاج به پژوهش و تحقیق بیشتری دارد) كار دیگری كه میتوان انجام داد كوتاه كردن دوران تحصیل در دانشگاه است به نظر میرسد با حذف برخی دروس عمومی و یا تخصصی زاید، بتوان دوران كارشناسی را به سه سال تقلیل داد، این پیشنهادی است كه جا دارد بیشتر روی آن تتبع شود.
البته جا دارد صدا و سیما نیز از اشاعه و ترویج خانه زندگیهای مجردی و نشان دادن شخصیتها و قهرمانانی كه درسنین بالاو نسبتا سالخوردگی تازه به فكر ازدواج و تشكیل خانواده میافتند، در فیلمها و سریالهای خود، احتراز كند.