رشید و زیبا، اسب ترکمن
می چرخد آرام، تو دشت و دمن
توی آلاچیق، در دل صحرا
من و تو تنها، فرزند رعنا
قصه می گویم، می دهم تابت
می خندی تو، می برت خوابت
قصه می گویم، از یه روز شاد
می دوی در دشت، می دوی چون باد
برۀ سفید، می دود با تو
از بلندی ها، می پرد با تو
می غلتی آرام، روی سبزه ها
مثل جویباری، جاری و رها
لالالالایی
لالایی لالا
شب که می رسد، توی آسمان
می رسد به گوش، تار ترکمان
می خوابی و ماه، روی آلاچیق
می تابد آرام، نرم و بی دریغ
وقتی بخوابی، من تنها می شم
می دوزم برات، شال ابریشم
عرقچین سبز، روسری گلدار
گلای نخی، رو شاخ انار
در پناه گل، دلبندم جانان
خواب خوش بینی، خواب بی پایان
در این گلستان، فرزندم لالا
برایم بگو، فردا خوابت را