تربیت رسالتى است كه اوّلبار خداوند متعال بر دوش فرستادگانش نهاد تا دریچه رستگارى را به روى آدمیان بگشایند و راه سعادت آنان را هموار سازند.
گذشت زمان، این ودیعه الهى را به دست علما، والدین و مربّیان سپرد تا بتوانند ضمن استفاده از فطرت پاك و خداجوى انسانها، با بهرهگیرى از تعالیم و آموزههاى انبیاى الهى، آدمیان را در ادامه حركت، به كمال نزدیك كنند. در این میان، انجام این رسالتِ خطیر، مستلزم شناخت ویژگیها و خصوصیات این آفریده خداوند، یعنى انسان است كه در هر مرحلهاى از زندگى، داراى نوعى تفكر، احساس و رفتار است. در توصیههاى امیر بیان و ناخداى كشتى انسانسازى، علىعلیهالسلام به كمیل آمده است: «یا كمیل ما مِنْ حَرَكَةٍ إلاَّ وَأَنْتَ مُحْتَاجٌ إلَى مَعْرِفَةٍ؛ (1) اى كمیل! حركتى [و كارى نیست مگر اینكه تو [در انجام آن] نیاز به شناخت دارى.»
آرى، شناخت، اوّلین و مؤثرترین ابزار حركت است. آن هم حركتى كه در جهت سوق دادن افراد به سوى فلاح و سعادت باشد.
در هر حال، پرداختن به مقوله تربیت، آن هم در شرایط فعلى كه خطر تهاجم فرهنگى دشمن، جوانان و نوجوانان ما را تهدید مىكند، بدون شناخت و آگاهى از ابعاد گوناگون شخصیتى این گروه سِنّى، میسّر نخواهد بود.
نظر به اهمیت نقشآفرینى مبلّغان و مربّیان عزیز در عرصه تعلیم و تربیت، بر آن شدیم تا مجموعه مقالاتى را تحت عنوان «ویژگیهاى شخصیتى نوجوانان» تهیه و تنظیم كنیم.
قبل از ورود به بحث، توجه به نكاتى در مورد مقالات و چگونگى استفاده و بهرهبردارى از آنها ضرورى است:
1. مطالب و محتواى تهیه شده، جهت استفاده مربّیان و مبلّغان عرصه تربیت مىباشد و با توجه به اهمیت دوران نوجوانى، این گروه در طرح مطالب، محوریت دارد؛
2. سعى شده است كه مطالب اقناعى باشد، و از توضیحات گسترده و یا تلخیص زیاد مطالب جلوگیرى شود؛
3. همانطور كه اساتید و مربّیان گرانقدر مىدانند، گستره آموزههاى دینى به حدّى است كه مىتوان در ذیل هر كدام از موارد مطرح شده، مطالب زیادى را بیان كرد، به طورى كه بعضى از عناوین قابلیت گستردگى حجمى در حدّ یك كتاب را نیز دارند؛ لكن هدف در مجموعه مقالات، ارائه یك سرى راهبردها براى رسیدن به روشهاى ارتباطى مطلوب با نوجوانان است؛ از اینرو، بیان مصادیق، تقویت و پرورش مطالب را برعهده مربّیان گذاشتهایم؛
4. با اندكى دقّت معلوم مىشود كه بعضى روشها جنبه عملكردى و بعضى جنبه گویشى و گفتارى دارند.
چشمانتظار انتقادات و پیشنهادات اساتید، مربّیان و مبلّغان عزیز هستیم تا ما را در رفع كاستیها و گسترش فرهنگ تربیت یارى رسانند.
گرایش به دیندارى
دوره نوجوانى را مىتوان حساسترین و در عین حال بهترین مرحله زندگى انسان براى تربیتپذیرى نامید. گرایش نوجوانان به امور دینى و مذهبى بسیار زیاد است و در این دوران باید سنگ بناى تربیت را گذاشت.
مردى از یاران امام صادقعلیهالسلام به نام «ابى جعفر احول» مدتى در بصره به تبلیغ مشغول بود. روزى خدمت امام رسید. امامعلیهالسلام از وى پرسیدند: «مردم بصره را در پذیرش روش و سیره اهل بیت چگونه دیدى؟» گفت: «تعداد اندكى از آنان تعالیم اهل بیت را پذیرفتند.» امام فرمودند: «عَلَیكَ بالأحداث فإنَّهُمْ أَسْرَعَ إلَى كُلِّ خَیرٍ؛ (2) برتو باد كه به تازهجوانان توجه كنى؛ زیرا آنها سریعتر به هر كار خیرى روى مىآورند.»
علاقه حضور در محافل مذهبى، درك بهتر و آسانتر تعالیم و مفاهیم دینى و میل به انجام فرامین الهى، از جمله تمایلات نوجوانان است كه با آموزش و راهنمایى مىتوان آنها را شكوفا ساخت.
امّا در رابطه با اینكه چگونه مىتوان گرایش جوانان و نوجوانان را به دین تقویت كرد، راههاى مختلفى وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مىكنیم:
1. احترام و ایجاد رابطه مهر و محبّت
اوّلین، مهمترین و تأثیرگذارترین راه براى تقویت نوجوان نسبت به دین و ارزشهاى دینى، احترام گذاشتن به او و پیوند عاطفى و محبتآمیز با وى است. خوشرویى، نرمخویى و استفاده از بیانى محبتآمیز، مىتواند قدمى مؤثر در ایجاد گرایش نوجوان به دین باشد.
یكى از مربّیان و معلّمان موفق، راز تأثیرگذارى بیان و كلام خود را استفاده از همین اصل مىداند و در ضمن نقل خاطرهاى درباره یكى از دانشآموزان مىگوید: «مادرش به مدرسه راهنمایى كه من معلم پرورشى آنجا بودم آمده بود و با مدیر رفتارهاى او را بررسى مىكرد. خودش كه آمد، بحث بالا گرفت و مادر سیلىاى به گوش فرزند زد. آقاى مدیر هم به حمایت از مادر، حرفهایى بار او كرد. ساعتى نگذشت كه كتابهایش را برداشت و بدون اینكه كسى بفهمد از مدرسه خارج شد و تا دو هفته به مدرسه نیامد. نه درسخوان بود و نه به نماز و آداب دینى اهمیت مىداد. تا اینكه یك روز از طریق یكى از دانشآموزان فهمیدم كه از خانه رفته و از صبح تا شب در بیابانى نزدیك شهر به بازى مشغول بوده است. نشانى را گرفتم و به آنجا رفتم. به محض اینكه مرا دید، فرار كرد. من كه قصد كرده بودم او را به طرف خود جذب كنم، به دنبالش دویدم. بالاخره خسته شد و ایستاد. جلو رفتم و گفتم: «نیامدهام كه تو را به مدرسه برگردانم؛ آمدهام با تو دوست باشم و درددل كنم. مىخواهم بدانم چه مشكلى دارى.»
هنوز باور نكرده بود كه دلسوز او هستم؛ براى همین، با لحنى گلایهآمیز از مدیر و مادر و مدرسه، در حالى كه گریه مىكرد، با من درد دل نمود. آنقدر خاطرات بدى از رفتار پدر، مادر، مربى و مدیر خود گفت و گریه كرد كه من هم به گریه افتادم. چند دقیقهاى گذشت، با همان حالت به من گفت: «آقا! من نماز را دوست دارم؛ ولى نمىتوانم بخوانم. خدا مرا دوست ندارد. مىخواهم با خدا باشم؛ امّا كسى نیست كه مرا راهنمایى كند.» بعد در حالى كه دست دور گردن من انداخته بود، گفت: «شما كمكم مىكنى؟»
خُلق نیكو و استفاده از ابزار محبت و رأفت، در منش بزرگ مربّى آفرینش، پیامبر اكرمصلىاللهعلیهوآله وجود داشت و خداوند در قرآن كریم آن را به تصویر كشیده است. آنجایى كه فرمود: «وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»؛ (3) «و اگر تندخو و سنگدل بودى، قطعاً از پیرامون تو پراكنده مىشدند.»
2. پرهیز از نصیحت بىجا و اجبار
نوجوانان به دلیل داشتن روحیه استقلالطلبى و شور اجتماعى ویژه، زبان تعامل و گفتگو را بیشتر دوست دارند؛ از اینرو پیوسته بیان نصیحتگونه و تحمیلى داشتن موجبات كاهش تأثیرپذیرى كلام مربّى و تضعیفِ میل درونى نوجوان به دین و دیندارى را فراهم مىآورد. هر چند موعظه و نصیحت، از روشهاى مهمّ تربیتى در سیره انبیا، امامان و بزرگان است، امّا توجه به روحیات نوجوانان، مربّى را به این مطلب توجه مىدهد كه نوع بیان خود را به سمت تعامل و گفتگو پیش ببرد.
3. پرورش حسّ نیاز به دین
پرورش حسّ نیاز به مقتضیات رشد و تعالى در متربّى، نشانه هنرمندى مربّى است. از نظر سقراط، هدف تربیت عبارت است از: «ایجاد عشق به حقیقت در متربّى و نه ارائه حقیقت.» (4)
آب كم جو، تشنگى آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پست (5)
انسانها [و بهویژه نوجوانان] معمولاً مجذوب كسى یا چیزى مىشوند كه گره از كارشان بگشاید و بهرهاى به آنها برساند. در رابطههاى اجتماعى افراد، این مسئله به وضوح دیده مىشود. (6)
از جمله راههاى پرورش احساس نیاز به دین در نوجوان این است كه به او تفهیم شود بسیارى از مشكلات، مسائل و نیازمندیهاى وى از طریق دین مرتفع مىشود. او باید این معنا را درك كند كه دستیابى به زندگى پربار و سعادتمند در دنیا و آسودگى در سراى دیگر، در گرو عمل به دستورات دین مىباشد.
همچنین از جمله راههاى مؤثر در به وجودآمدن حسّ نیازمندى متربّى به دین و دیندارى، استفاده از مفاهیمى است كه علاقه خداوند به بندگان و یا دعاى امامان در حق شیعیان در آنها بیان شده است. نوجوان با شنیدن این مطالب، خود را مرتبط به دین مىداند و سعى مىكند در جهت تقویت این ارتباط گام بردارد.
4. هماهنگى گفتار و كردار
نوجوانان با دقّت و حساسیت خاصى كه دارند، رفتار و كردار خود را بر مبناى گفتهها و اعمال مربّى پایهگذارى مىكنند.
نوجوان، مربّى را الگوى رفتارى خویش مىداند؛ از اینرو، رعایت آداب دینى از سوى مربّى مىتواند نقش مؤثرى در تقویت گرایش به دیندارى در این گروه سنّى ایفا كند. معلّمى مىگفت: «بر خود فرض كرده بودم هر نكته تربیتى و دینى را كه مىخواهم به شاگردانِ نوجوانم متذكّر شوم و یاد بدهم، تا یك هفته تمرین كنم و خود بدان عامِل باشم و سپس به عنوان موضوعى مطرح كنم.» سپس اضافه كرد: «نوجوانانِ آن روز كلاس من كه سه سال با من بودند، فردا شهداى جوان جامعه شدند.»
5. تشویق و ترغیب
بیان نكات دینى به نوجوانان باید بر مبناى تشویق آنها و در واقع شكوفا كردن گرایشهاى درونى آنان باشد. زمانى كه نوجوان یك عمل خوب؛ مثل: كمك به دیگران، نماز اوّل وقت یا نظم در كلاس را انجام مىدهد، باید رفتار او را ارج نهیم و بیان كنیم كه این عمل در تمامى ذهن او به صورت یك حركت دینى كه از سوى یك عامِل دینى انجام گرفته، ماندگار شده و نگاهى روشن و مثبت از دین را در وجود او به وجود آورده است.
6. پرهیز از توضیح بىجا
«در حال مشاوره با نوجوانى بودم. از من سؤالى كرده بود و قرار بود جوابى بدهم. حدود نیم ساعت جواب را پرورش دادم تا خوب تفهیم شود. به نظرم مىرسید كه نكته مهمى است و باید طورى بگویم كه او نیز متوجّه اهمیت آن شود. بعد از پایان مكالمه، دوستم گفت: حتماً آن نوجوان از هر چه سؤال و جواب دینى بوده بیزار شده است و دیگر تماس نمىگیرد، از بس كه حرف زدى و جواب دادن را طولانى كردى.»
من كه با این جمله او به فكر فرو رفته بودم پس از مدتى پى بردم كه مىتوانستم با یك یا چند جمله مطلب را بیان كنم.» در هر حال، استفاده از جملات كوتاه و كامل مىتواند گرایش نوجوانان را به كلام مربّى افزایش داده و زمینه را براى فراهم شدن فرصتهاى دیگر، بهوجود آورد.
دو چیز تیره عقل است دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشى
7. انتقال تدریجى مفاهیم دینى
شرایط روحى، جسمى و اجتماعى نوجوان اقتضاء مىكند كه همه مطالب دینى و حتى غیردینى را دفعتاً نپذیرد و گاهى در مقابل تذكّرات و راهنماییهاى دیگران عكسالعمل منفى و مخالف نشان دهد؛ از اینرو استفاده از روش انتقال تدریجى در بیان مطالب مىتواند اثربخش باشد. «اگر دانشآموز براى رسیدن به حقیقتى 3 روز وقت صرف كند تا آن را كشف نماید، بهتر از آن است كه همان حقیقت را در یك ربع ساعت براى او توضیح دهیم.» (7)
البته استفاده از روش انتقال تدریجى در تربیت نوجوانان و بهویژه میل دادن و تقویت آنها نسبت به مسائل دینى، مستلزم سعه صدر فراواناست.
دانش آموزى، مكتب و كلاس درس را ترك كرده بود. پس از مدّتى، معلّم جدیدى به مكتب آمد و وقتى تشخیص داد این دانشآموز در فراگیرى احكام دین و علم و دانش استعداد دارد، او را به تدریج به مكتب برگرداند. وى اكنون یكى از مسئولین موفّق این مرز و بوم است. مراحلى كه این معلم دلسوز انجام داده است را در قالب گامهاى اجرایى مىآوریم:
1. رفتن به محل كار دانشآموز و ابراز دوستى و محبّت نسبت به وى؛
2. بیان غیرمستقیم مطلب و اجتناب از مطرح كردن مباحث دینى؛
3. دعوت از او براى حضور در محل كار معلّم و تناول غذا یا...؛
4. تأكید معلم بر ایجاد رابطه دوستى متقابل؛
5. حضور دانشآموز در مدرسه و اتاق معلّم و خوردن چاى و میوه؛
6. ایجاد فضاى دوستى و باز كردن باب درد دل از طرف معلم و در مقابل، صحبتهاى دانشآموز در مورد خود، خانواده، شرایط اقتصادىاش و...؛
7. دعوت معلم براى حضور بیشتر وى در مدرسه و نشستن او در كلاس و فقط گوش دادن (براى سرگرمى)؛
8. حضور دانشآموز و به تبع آن علاقمند شدن وى به نحوه قرائت همگانى قرآن و همراه شدن او با جمع دانشآموزان؛
9. واگذارى سمت نمایندگى كلاس به وى و آغاز قبول مسئولیت؛
10. پیشرفت و تلاش روزافزون و از بین بردن كمبودها به كمك معلّم؛
11. پیشنهاد برگزارى نماز جماعت در مدرسه از طرف دانشآموز و یادآورى آن به دیگر افراد.
8. تقویت شناخت با از ابزار مقایسه
همانطور كه در ابتداى بحث اشاره شد امام علىعلیهالسلام انجام هر كارى را نیازمند شناخت نسبت به آن مىداند. مربّى مىتواند گامهاى تربیتى خود را طورى بردارد كه در یك مسیر منطقى، نوجوان با استفاده از قدرت مقایسه، دینداریش را تقویت نماید.
در خاطرات خانم «سهیلا مسعودفر (آرین) » آمده است كه: «آنچه موجب گرویدن من به اسلام شد و من تعالیم اسلام را پذیرفتم، فهم درست و درك من نسبت به یكى از آیات قرآن بود.» (8)
ایشان اهل آمریكا بوده، و با درك صحیح آیات روحبخش قرآن و شناخت از ابعاد اثربخش دین، خود را در مقام مقایسه بین دین اسلام با جامعه، محیط و ا فكار گذشته خود مىبیند و گرایش فطرتى خود را به دین و دیندار بودن تقویت مىكند.
گزینش مفاهیمى مثل حلال و حرام، امنیت در مقابل ناامنى، آرامش و اضطراب و... همراه با بیان مقایسهاى آنها براى متربّى، مىتواند گام مؤثرى باشد تا نوجوان از این رهگذر، پى به ارزشمند بودن دین و دیندارى برده، میل خود را به انجام آموزههاى اسلام بیشتر كند.
9. معرفى نوجوانان دیندار و موفّق
معرفى مصادیقى از نوجوانان كه مراتب دیندارى را در همان سنین طى كردهاند ودر این جهت موفق بودهاند، مىتواند این احساس را در نوجوان بهوجود آورد كه او نیز مىتواند چنین باشد.
مربّى مىتواند در هنگام بیان احادیث اهل بیتعلیهمالسلام و دیگر مفاهیم دین، از خاطرات شهداى نوجوان یا نوجوانىِ شهدا براى نزدیكتر كردن مفاهیم و تعالیم دینى به شخصیت فعلى نوجوان استفاده كند. خاطره زیر به عنوان نمونه بیان مىگردد:
پدر شهید على شریفى مىگوید: «در طول مدتى كه در محله خودمان بودیم، على آقا براى همه شناخته شده بود. خصوصاً به لحاظ ادب و متانتى كه نسبت به من و مادرش داشت. آن روزها كلاس راهنمایى درس مىخواند. یك روز كه با ماشین از سرِ كار به منزل آمدم. دیدم على در حالى كه مشغول بازى و گفتگو با همسالان خودش بود، به یكباره بازى را رها كرد و در كمال ادب و احترام نزد من آمد و سلام كرد. بعد هم رفت و آمدن مرا به خانواده اطلاع داد و تا من داخل خانه نشدم، براى ادامه بازى نرفت. این حركت على، هر روز با آمدن من تكرار مىشد و تأثیر عجیبى روى همسایهها و دوستان او گذاشته بود.» (9)
پی نوشت: ــــــــــــــــــــــ
1) تحف العقول عن آل الرسولصلىاللهعلیهوآله، ابو محمّد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبة الحرانى، منشورات مكتبة بصیرتى، قم، 1394 ه. ق، الطبعة الخامسة، ص 171.
2) بحار الانوار، محمد باقر مجلسى، منشورات مؤسسة الوفاء، 1403 ه. ق، الطبعة الثانیة، ج 23، ح 213.
3) آل عمران/ 159.
4) تعلیم و تربیت و مراحل آن، غلامحسین شكوهى، انتشارات آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ سوم، 1365 ش، ص 42.
5) مولوى.
6) ر. ك: عشق برتر (راههاى ایجاد محبّت اهل بیت در كودكان و نوجوانان)، جواد محدثى، بوستان كتاب، قم، چاپ ششم، 1386 ش، ص 41.
7) هشدارها و نكتههاى تربیتى، عبد العظیم كریمى، انجمن اولیا و مربّیان، تهران، چاپ دهم، 1385 ش، ص 32.
8) منظور آیه 24 سوره مباركه انفال است.
9) برداشت از كتاب اخلاق پیامبرانه شهدا، رضا آبیار، مركز پژوهشهاى اسلامى سازمان صدا و سیما، چاپ طه، قم، چاپ اوّل، 1386 ش، ص 16.