در این لحظه استفاده خواهیم برد از بیانات ارزشمند حضرت آیت الله مدرسی و بیان ایشان هم در خصوص
رویکرد فقهی در موضوع جمعّیت هست به استقبال فرمایشات ایشان میرویم با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد وآله طاهرین
من یک نکته را در آغاز به مناسبت مجلس حضور دوستان و همّتی که موسسه امام به خرج داده است
عرض کنم در جریان تعدیل جمعّیتی که اتفاق افتاده است،نقش روحانیّت بسیار موثر بوده است.
وقتی که کنترل جمعّیت که در یک مرحله، یک ضرورت بود،(البته کسانی که در آن زمان حضور داشتن و مشکلات را دیده بودند)محسوس بود. وقتی از زبان عمّامه به سرها و حوزه علمیّه و بعضی از مراجع
مطرح شد بسیار موثر افتاد.
همانطور که در این کلیپ بود و می دانید ،سالها بود که این برنامه دنبال میشد در ایران ،در زمان طاغوت، ولی موفقّ نبود و یا اندک موفّقیت داشت ولی بعد از آن در دهه 60 به خاطر ضرورتها، تصمیماتی
اتخاذ شد که پشتوانه اش روحانیّت بود که در این جا حرفهای مهمی هست، تجربه ای بود که جنبه های مثبت داشت و جنبه های منفی هم به همراه داشت که باید به درستی مطالعه شود
اکنون که مسئله کمی تغییر کرده است، یعنی موضوع دگرگون شده است و آن ضرورت موّقت رفع شده است،هر چند برنامه ها و بیانها و تحلیل های برخی از ما و بیان احکام شرعی از برخی از ما متناسب با آن ضرورت نبود؛ برای جبران آن، این مسئله هم باید از حوزه شروع بشود.
البته شاید کمی دشوار باشد ولکن این مسئولیت ابتداو با تاکید زیاد باید از حوزه،خصوصا" از روحانیّت،
به خصوص حوزه علمیّه قم،بلاخص از مراجع وفضلا،که انشاالله یک مقدار کاستی و یک مقدار بی دقّتی
که انجام شد،جبران شود.
من در اینجا مرور اجمالی دارم بر مسئله فقهی در چند سطر،منتهی ذکر چند نکته در ابتدا لازم به ذکر است:
اصل مسئله،حکم شرعی افزایش جمعّیت و فرزند آوری یک مسئله فقهی است،یک مسئله اجتهادی است،
بایستهای خودش را می طلبد،ویژه گیهای علمی خاص خودش را دارا میباشد،و باید این حفظ شود.چه در مرحله ای که بخواهیم کاهش جمعّیت را بیان کنیم ویا که در بٌعد افزایش جمعّیت
اگر این پشتوانه علمی حفظ نشود و بر اساس آن برنامه های تبلیغی و اجرائی تنظیم نشود،دچار مشکل میشویم که اکنون به آن دچار شدیم.
مسئله دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم؛ این است که اگر ما از کثرت جمعیّت صحبت می کنیم،
از افزایش فرزند سخن به میان می آوریم،مراد افزایش مطلوب و معقول است،حدّی دارد ،شرایطی دارد.
در اینجا اجمالا" در مقابل نظریه کاهش جمعیّت،ما از افزایش جمعّیت صحبت می کنیم ولی این محفوظ است و در نظر داشته باشید.
سیاسی شدن یک مسئله فقهی همانطور که اشاره شد اگر بیش از حدّغلیظ شود،آسیب می رساند؛البته مسئله
جمعّیت از سیاستهای جمعّیتی است و باید توسط حاکمان و برنامه ریزان؛برنامه ریزی و اجرا شود و لکن
اگر اصل مسئله را که علمی وفقهی می باشد،سیاسی بکنیم آسیب می بینیم.
مطالبی گفته شد،تبلیغاتی شد،اظهار نظرهائی شد غیر کارشناسانه؛ ولی چون برنامه این بود که کاهش جمعّیت شود، به گونه ای تصامح می شد،در حال حاضر نوشته هائی داریم که آن زمان هم بود و در حال حاضر نیز هست،یک طوری بحث کردند؛متاسفانه از حوزه هم دیده شد که:کم فرزندی نه فقط برای مدّت موقت که اصلا" این نظریه اسلام است و سدهای جمعیتّی اسلام است با شعار (((قلّتٌ عیال احدٌیسارین)))
این را که بر خلاف حکم روشن قطعی و مسلم اسلام است که می گوئیم برای همیشه اینگونه بوده است.
آن تجربه دیگر کافی است باید از سیاسی شدن بیش از حدّ،که اگر هم قراراست که سیاسی شود باید مبتنی بر چارچوبهای علمی باشد و باید هم سیاسی باشد و باید هم عناصر سیاسی کار بکنند ولی در این چار چوب
و اختصاص به این ندارد.
شما در مسئله آزادی،که یک مسئله مهمی است که در اصل فقهی است و سروش های کلامی هم دارد
می بینید که وقتی که از مجرای خودش خارج می شود چه آشفتگی ایجاد می شود،هر کسی اظهار نظر می کند و آن مسئله اصلی گم می شود.
نکته دیگر این که:افزایش جمعّیت و یا کاهش جمعّیت یک فرآیند پیچیده ای است که عوامل زیادی در آن موءثر می باشد و نه باید این مسئله را ساده گرفت.
حکم شرعی آن یک مسئله است و لکن از نظر موضوعی که اینها تحت تاثیر چه عواملی،یک جامعه ای
نرخ زاد و ولدش پائین می آید و یا افزایش پیدا می کند و در تبلیغ این بسیار مهم است.
در این که ما بخواهیم مردم را توجیه کنیم و تفهیم کنیم،صرف این که بیائیم روایاتی بخوانیم که تشویق می کند زاد آوری را،این کفایت نمی کند موضوع را، باید ابعاد آن را در نظر بگیریم؛عوامل ترکیبیچند بعدی دارد،عوامل اقتصادی هست؛اجتماعی ؛فرهنگی؛گاه سیاسی هم دخالت دارد که البته باید این را من تذکر دهم که این طور نیست که همه ۀن سیاسی باشد و یا همه آن توطئه باشد.
سیاستمدارانی که علیه ما کار می کنند در برنامه هاشان هست و لکن معلول آن نیست،دیگر الان فرصت این نیست،این از نظر جامعه شناسی نتیجه یک تمدن صنعتی است که خودشان نیز گرفتار آن شدند،خودشان هم در بعضی از کشورها مثل فرانسه،آلمان مبارزه می کنند با کاهش جمعّیت ولی نتیجه ای نداشته است،این را باید در نظر داشت: صرفا" توطئه نیست و لکن وجه توطئه هم دارد. به اندازه خودش سهم توطئه را قرار دهیم و مسائل سیاسی.
نکته بعد: این چیزی که انجام شد یعنی تهدید نسل،کاهش جمعّیت در یک مقطع از دهه 60 به بعد این یک پدیده ایست که نیاز به آسیب شناسی مهمی دارد و همانطور که اشاره کردم باید بررسی شود، واقعا" استثنائی بود این مسئله،کمتر در دنیا اتفاق افتاده بود که اینطور برنامه های کنترل جمعّیت جا بیافتد باآن نرخ بالائی که در کشور ما وجود داشت.
چه عواملی باعث شد؟
آیا دولت پشت این قضیه بود؟ نه. ما می بینیم بعضی ازبرنامه های دولتی می گیرد که حتما"دیده اید مثل یارانه ها و اسم نویسی وغیره که چه شد.
آیا روحانیت و حوزه آمد؟ بله نقش بسیار مهمی داشت و چیزهای دیگری هم بود و لی در همه جا که روحانیت آمده نتوانسته مثل این جواب دهد البته در مسئله حجاب هم روحانیت خیلی صحبتها دارد و دراین زمینه کار میکند ،بد حجابی آنطور جواب نمی دهد و این خیلی نیاز به تامل دارد.
چه چیزهائی باعث شد که این نتیجه را بدهد؟ و سهم هر کدام از عوامل چه مقدار بود؟
این برای امروز ما خیلی مهم است و همچنین برای مسائل مشابه.
نکته دیگری را که باید خدمتتان عرض کنیم: زادآوری و فرزند آوری حتی تا حدودی کثرت جمعّیت یک ارزش بود در طول تاریخ ارتکاز متشرعه و فرهنگ دینی مردم مبتنی بر این بود. تا زمانی که آن نظریه
آقای مال توس مطرح شد و بعد تا حدودی ادامه پیدا کرد و به تدریج اثر گذاشت و ولی تا قبل از آن ذهنیت
مردم متدین و مسلمانها اعم از شیعه و سنی مبتنی بر ارزش داشتن فرزندآوری بود و این ذخیره مهمی است،این خودش دلیل بسیار ،بسیار مهم که می تواند مبنای نظر های بعدی شود.
این دیدگاه هم بر خواسته از روایات بود. یعنی این ارتکاز ساخته و پرداخته متون دینی است.
ما گاهی اوقات چیزی داریم که بیان کننده سنت مسلمانان است و نمی توانیم مستقیم بگوئیم سنت اسلامی است یا مخلوط است؛مثلا" مسجدی را که در حال حاضر بنا می کنیم نمی توانیم بگوئیم که شیوه ساختمان!
کلا" این سنتی است که از آموزه های اسلام گرفته شده است چون یک چیز هائی در آن به کار میرود که در اسلام رجحانی ندارد و شاید هم مکروه باشد به عنوان مثال (((مناره)) در اسلام نه بر آن تاکید شده و نه هیچی شاید هم ساخت آن مکروه باشد و همچنین بعضی از نقش و نگارهائی که انجام میشود ،گل و بوته ها
و امثال اینها،که قبلا" اینها نبوده است.
همه سنتهای مسلمانان با تمام جزئیاتش بر خاسته و سرچشمه گرفته از نصوص و متون و آموزش های دینی نبوده است نوعا" مخلوط است ،مثبت در منفی و لکن این فرهنگ ،یعنی ارزشمند بودن فرزندآوری
یک چیزی است که خاصا" برخاسته از متون دینی است
روایت معروفی که ((اکثر لولد اکاثر بکم امم غدا")) این را دائم می شنیدند، یعنی همان طور که ازدواج در ذهن یک مسلمان، یک امر ارزشمند ،مطلوب الهی است فرزند داشتن و حتی تعدد فرزند هم همین طور بود
عجیب است این که در اسلام فرزند داشتن و تعدد فرزند مطلوب است تقریبا" بدیهی بود، شبه بدیهی بود ،ولی امروز گاهی نیاز می شود که ما استدلال کنیم ،امروز بر اثر برخی از نوشته ها مجبوریم استدلال کنیم، چرا این طور شد؟
این به ما هشدار می دهد که مواظب باشیم،ما سنتهای درستی که در این کشور هست باید حفظ کنیم،باید فریاد بزنیم،باید تاکید کنیم ( ولا تنقضن سنتا"صالحتا" عملت به صدورها حاضه الامه ) ما به عنوان یک مبلّغ،یک روحانی، یک زبان اسلام،یک حافظ اصالت های اسلام،باید سنت ها را زنده نگه داریم سنت های سالم،تا دچار این مسائل نشویم.
ببینید؛مگر می شود گاهی جریان زندگی ما ،جریان دینی مان برخلاف سنت بشود،سنت درست!!!بله
من فقط یک اشاره کوتاه می کنم که گاهی به عنوان مثل عرض می کنم؛ببینید در نماز جمعه بسیار تاکید شده است که جمعتین ((سوره جمعه و منافقون)) خوانده شود حتی در ذهنم هست که بعضی ها آن را واجب می دانند ولی تقریبا" متروک شده است،تقریبا" متروک!!!!
بعضی چیزها در حال حاضر شاید که صلاح نباشد که عنوان کنیم،ما به عنوان یک چیزی هم در ساختمان مساجد و اینها که چیزی را به عنوان امر دینی، شعار دینی ، سنبل دینی مطرح میکنیم در حالی که سنت اسلام سفارش شده ،غیر از این است.
یکی از وظایف ما این است که آن چیزی که نهادینه شده، که سرمایه عظیمی است نگذاریم سست شود والا اگر تبدیل به غیر آن شود بر گرداندن این سنت بسیار دشوار است بسیار،بسیار دشوار است.
از نظر فقهی و تعیین وظیفه شرعی ،مسئله جمعیّت در چند سطر باید بررسی شود:
1-فرزندآوری به عنوان یک عمل فردی ،که مسائل فردی دارد،احکام شرعی که مسائل فردی دارد،اگر محرمات مفاسد فردی یعنی مسائل و مفاسد دارد،گاهی فردی است و گاهی اجتماعی.
اگر یک کسی در جائی زندگی میکند،اجتماعی هم نیست ،منفرده و تاثیرات اجتماعی هم ندارد،از نظر فردی حکم شرعی آن چیست؟ استهباب دارد ولد!!اصل فرزند را که دارد.
افزایش فرزند مستحب است یا نه؟
2- وظیفه فردی در رابطه با آثار اجتماعی که دارد:فرزند آوردن آثار اجنماعی مهمی را دارد لذا علم سیاست؛اقتصاد؛جامعه شناسی؛ روانشناسی،اجتماعی، این ها را به دنبال خودش می آورد،درگیر میکند،از این بعد هم روشن شود.
3- وظیفه حکومت،چه وظیفه ای دارد؟ آیا استهباب است یا وجوب؟ که این هم باید مشخص شود.
دقت کنید:هرکدام از اینها در دو سطحه،شرایط عادی و شرایط ویژه
من مروری کنم بر این چند محوری که عرض شد خدمتتان:
بخش اول شرایط عادی است،یعنی مسئله خاصّی نیست؛بحران اجتماعی نیست؛از نظر فردی بیماری نیست؛خطری نیست؛شرایط عادی است؛ابتدا حکم فردی{فرد یک فرد متدیّن که می خواهد نظر شرع را بداند چه تکلیفی دارد؟}
از نظر شخصی کار به اجتماع ندارد،تاثیر اجتماعی ندارد و تنها در یک جا زندگی می کند،خودش را اداره می کند،مثل آنروزها که بیشتر اتمی کناری که بودند،تاثیر اجتماعی خیلی نداشت. این بدون شک، قدر متیّقن هست و انبوه روایاتی که وجود دارد که ازدواج،فرزندآوری و حتیّ تعدد فرزند در حدّ مطلوب یک امر پسندیده و مورد شرع است.هم مصالح مادی آن در روایات آمده است و هم مصالح معنوی.
یعنی یک آدمی هست،یک واحد خانواده،هیچ تاثیر اجتماعی هم ندارد
امام سجاد(ع) می فرمایند: (((من سعادت الرجل ان یکون له ولد یستعین بهم))) این مادی آن است،البته روایات متعددی در این زمینه وجود دارد که اکنون مجال آن نیست
از نظر معنوی نیز روایات فراوانی داریم((ان عاش نعم الولد)) و ادامه آن این است : (ان عاش فدعاٌ حاضر وان مات فشفیع سابغ ))
دقت بفرمائید: در دنیا و علم جمعّیت شناسی؛وقتی از جمعّیت بحث می شود بیشتر آثار،پیامدها،پیامدهای مثبت و منفی مادی را در نظر می گیرند:نظر اقتصادی،سیاسی،اجتماعی،جامعه شناسی.
یک چیزی که بسیار مهم است در آموزه های اسلام، بعد معنوی فرزندآوری است. من تاکید دارم بر این موضوع ((فدعا حاضر و فشفیع سابغ)) یعنی اگر بمیرد زودتر از شما، شفیعی را زودتر فرستادید.
در روایت دیگری که قال صادق(ع)((میراث الله من عبده المومن الولد صالح ان یستغفر له))
و نسبت به تکثیر ولد((اکثر الولد)) مخاطب آن همه هستند از جمله انسان فردی که اتمی زندگی می کند.
ببینید تا آنجا مهم است که ((حتی سقط)) که سند محکمی هم دارد می فرمایند:حتی بچه سقط شده
این از نظر مادی (یک بچه سقط شده منظور سخنران میباشد) چی است یک تکه گوشت مرده،بدرد نخور هست.((یغفو علی باب جنه)) خب سقط شده است زودتر از دنیا رفته،حالا این چی هست! تفسیر خودش را می طلبد ،این که هنوز رشد نکرده و به حدّتکلیف نرسیده، به بلوغ نرسیده،عقل ندارد،و لیکن این گونه است و بعد این خاصیت را دارد که جلوی در بهشت می ایستد((کانه بهشتی)) این بهشتی است منتهی نمی رود به بهشت.اگر در اینجا درک نداشته،در آنجا درک دارد،فهم دارد،پدر را می شناسد،مادر را می شناسد،خدا می شناسد،بهشت را می شناسد و می گوید داخل نمی شوم تا اینکه پدر و مادرم به من داخل شوند.
این بعد بسیار مهم است. یکی از چیزهائی که باعث شده است که فرزند آوری پائین بیاید سختی ها و مشکلات و لذّت طلبی و راحت طلبی است،وقتی که ما اینها را بگوئیم،حتما مطالعه هم کردید،این را داشته باشید که گریه یک فرزند،شب بیداری یک مادر،زایمان یک مادر((استعنف،استعنفی))وقتی که وضع حمل کرد کلا" پاک می شود از گناه.(استعنفی علی العمل) شما الان بچه ات متولد شده است،خودت هم از نظر معنوی الان متولد شده ای،دو تا تولدّ است، خیلی است،معمولا" آدمی دچار گناه است،توبه می کند ولی نمی داند که پذیرفته شده است یا نه!!!! ولی این تضمینی است!استعنفی.
ما باید چیزی را که شماها دارید،نظام دارد، جامعه اسلامی دارد در باب اجرای سیاستهای جمعیّتی به عنوان پشتوانه محکم، این ارزشهاست.
در فرانسه،آلمان وقتی می خواهند تشویق کنند فرزندآوری را مشوّقات مادی دارند،به عنوان مثال:مرخصی بیشتر میدهند،برای هر فرزندی چیزی را اختصاص می دهند بیش از این که نیست ولی باز هم زحمت دارد.
پس از نظر فقهی فرزندآوری و تکثیر فرزند برای یک فرد یک عمل مستحبی است نه اینکه خیلی واضح است،حتی بعضی از حوزویان کتابهائی درآمده،استدلالهائی کرده اند که اصلا"،کم فرزندی را مطلوب دانسته اند. ناچار هستیم که ما این مسائل را بگوئیم. این حکم شرعی فرد در بعد فردی و شخصی
از نظر مسائل اجتماعی ،فردی که در جامعه زندگی می کند دارای مسئولیت اجتماعی است،فرزندآوری،آثار اجتماعی دارد، پیامدهای عمومی دارد،از این بعد چطور؟ اگر از این زاویه هم نگاه کنیم امری مستحب است یعنی با دو معیار گفته می شود مستحب که موءکّدتر می شود ،چرا؟
زیرا ما می دانیم و روایات داریم که کثرت جمعیّت اصولا" در اسلام به صورت کلان،نه فرزندآوری تک
،جمعّیت زیاد،امّت کثیر،جامعه پر از جمعّیت در حدّمطلوب،مطلوب است.
در روایتی از پیامبر اکرم (ص) می خوانیم که : ((عرضت علیی الامم بالموسع ایّام الحج)) در ایام حج حالتی دست داد که همه امّتها بر من عرضه شد،اشراف پیدا کردم،امّت پیامبران سابق و امّت خودم نه در آن زمان،کامل،گذشته،حال ،آینده ظاهر آن این است((فعّجبنی کثرا" امّتی قد من السهل و الجبل ))همه جا میدیدم امّت من هستند. اگر امّت اسلام برتر است پس کثرت آن وزن بیشتری دارد ((تثقل الارض بلااله الاالله)) در روایتی دیگر و ادامه آن این است: قالو یا محمد ارضیت ))(( قال نعم ای ربّ)) این هم از این بعد.
حال در این زمینه اشاره ای به عذرها !!!!!
آیا خوف فقر این استهباب را قید میزند به زبان فقهی و فنی ؟
معلوم میشود مستحب است،اطلاق هم دارد (اکثر لولد) از روایات استفاده می شود که خوف فقر این استهباب را قید نمی زند و از نظر کلامی و معنوی خوف فقر بی جااست همانطور که: )من ترک العیل مخاف الفقر ) کسی که ازدواج را ترک کند به خاطر خوف فقر مذموم است و این نشاندهنده نقصان ایمان و اعتمادش به خدا است در مورد فرزند هم صدق میکند.
در روایتی دیگر می خوانیم: ان بکربن الصالح ))قال کتبت الی ابوالحسن(ع):انی اجتنبت طلب لولد منزو خمس سنی)) ظاهر این معلوم میشود که این فرزند داشته است در افزایش فرزند خودداری کرده است.پنج سال است که دیگر من جلوگیری می کنم و ((ذلک انّ اهلی کرهت ذلک)) خانواده من همراهی نمی کنه سخت است برایش دشوار میباشد و قالت: انهّ یشدد علی تربیتهم لقلت شیء )) علت آن هم به خاطر این که دستمان خالیست ،حال چه کنیم؟ عذری است که معمولا" آورده میشود ((فما تری فکتب علیه السلام الی اطلب الولد فانّالله عزّوجلّ یرزوقه)) این روایت اشاره به دشواری اقتصادی دارد.
حال دشواری غیر اقتصادی
عذرم این است که بالاخره مشکل است، حوصله ندارم، این حوصله نداشتن ها یعنی بی انگیزه گی ها کمی ناشی از راحت طلبی هاست که فرهنگ اسلامی ضعیف شده است و کمی هم ناشی از همان تبلیغاتی است که ما در دهه 60 کردیم و انگیزه ها را پائین آوردیم ، ارزش آن را کمرنگ و حتی ضد ارزش کردیم . من یادم هست قبل از آن خیلی سفارش می شد جنگ بود و از این گونه حرفها که هرچی می توانید بچه بیاورید یکمرتبه موضوع عوض شد کسانی که پنج تا شش بچه داشتند با نگاه های تند و مزمّت الود مواجع می شد سربزیر شدند خیلی هاشان هم دچار تناقض شدند که چی شد؟ آخوندها بالای منبر میگفتند بچه بیاورید حالا می گویند که چرا این همه بچه دارید؟
کوپن آنها را کم می کنند و به دلائل جامعه شناختی این تبلیغات گرفت و انگیزه ها کم شد.
در مشکلات غیر اقتصادی در روایتی که با ترکیب دو روایت می خوانیم شما جواب را بگیرید
قال رسول الله: (سند این روایت نیز بسیار محکم است از علی بن ابراهیم عن ابی عن هشام عن عمر بن یزید میفرمایند کسی که من آل ثلاث بنات سه تا دختر را پرورش دهد، هزینه شان را بپردازد و بزرگشان کند وجبت له الجنه و قیل یا رسول الله : وثنتین (کسی که این سئوال را پرسید دوتا دختر بیشتر نداشت) گفت: دوتا هم فرمود: وثنتین!! و قیل :واحده فقال: واحده معلوم است که(نامفهوم) همچنین روایتی داریم که می گوید دختر بزرگ کردن خیلی زحمت دارد !! اینها را در کنار هم بگذارید یعنی چه؟ یعنی به استقبال زحمتش بروید ((تذکّر)) این که گفته می شود فرزندآوری مستحب است لوازمی دارد آنها هم به عنوان مقدمه لازم است یا به عنوان چیزی که شرط مستحب است نه شرط استهباب،
شما شرط واجب دارید شرط وجوب دارید شرط وجوب مثل استطاعت برای حج اگه نبود وجوبی نیست. شرط واجب مثل طهارت برای صلوة باید نماز بخونید طهارت هم تحصیل بکنید.
فرزندآوری مستحب است، تربیت او، دنبال کار رفتن او،تامین نیازهای گوناگون او از نظر روحی و روانی، آموزشی، اقتصادی اینها هم هست. انتزائی و مجرد نیست .
خب منتقل شویم برای حکم شرعی برای حاکمان،با این مختصری که گفتیم که البته بحث خیلی مفصل است که در اینجا ما به طور خلاصه به آن پرداختیم
معلوم شد که سیاست جمعیتی اسلام مبتنی بر کثرت جمعیّت مطلوب است و این از روایاتی که خوانده ایم کاملا"روشن است . بله درست است در شرایط عادی بحث میکنیم همانطور که بخش اول هم در شرایط عادی بود یعنی اظطراری نیست،خطری نیست، نه کاهش خطری دارد، نه افزایش خطر دارد،نه خطر فردی نه خطر جمعی، نه مریض، نه سکته میکنه ،هیچ!! شرایط عادی.
برای حکومت در شرایط عادی چه وظیفه ای را در نظر میگیرید؟
با این مقدمات نظر شما چیست؟ اگر رساله ای را بنویسید چه خواهید نوشت؟
در شرایط عادی برای فرد ،فرزندآوری مستحب است، برای حکومت چطور؟ در این باره در رساله تان چه خواهید نوشت؟
جواب تعدادی از حاضرین :مطلوب است که استاد در پی آن اشاره به این موضوع دارد که: شما زرنگ هستید ((نامفهوم 42/28))
نه با همان مقدمه ای که گفته شد این اصل را در شرایط عادی هم می گوئیم، معلوم شد که کثرت فرزند
به حّد مطلوب و کثرت جمعّیت به صورت کلان این از سیاستهای جمعّیتی اسلام است ما آن نظری را نمی گوئیم که بعضی از بزرگان گفته اند که خودش لا به شرط است.
بینیم چه اثری دارد؛ اگر خوب بود، می گوئیم خوب و اگر اثر بد داشت می گوئیم بد؛؛
نه این استدلال تمام نیست و در جای خودش هم نقد کردیم. اینطور باید گفت: به حسب حکم اولی فرزندآوری و کثرت فرزندان مطلوب است مثل ازدواج . مواردی که استهباب ندارد، استثنا است، این گونه باید گفت.
حال حکومت: ابتدا من مقدمه ای را عرض کنم:
بسیاری از چیزهائی که از نظر فردی مستحب است، وقتی در سطح حکومت قرار میگیرد و وظایف حکومتی میشود واجب!!!
فرض بفرمائید:همان طور که یک چیزهائی در سطح عادی مکروه است به عنوان یک عمل فردی مکروه است وقتی میرود در سطح حکومتی ممکن است که بشود حرام.
طلاق مکروه است، حالا اگر حکومت بیاید تبلیغ طلاق بکند اشکال شرعی دارد، از نظر فردی مکروه.
ازدواج مستحب است مگر در شرایط خاصّ واجب میشود برای حکومت لازم است که اسباب آن را فراهم کند.
نمونه های آن: لمّا بعث رسول الله (ص) معاذبن جبل اللیمن((این را به عنوان دلیل برای کبری کلی که عرض کردم که مستحبات در سطح فردی گاه واجب میشود در سطح حکومتی))علمه کتاب الله و احسن ادبهم عل الاخلاق صالحه و انزلً الناس منازلهم.
تکلیف حاکم را جزء اولین کسانی بوده که به عنوان حکومت نصب می شده معاذبن جبل به او می گوید: وظیفه ات این است که مردم را سوق بدهید به اخلاق صالح.
اخلاق صالح بعضی هایش واجب است مثل: اجتناب از کذب؛غیبت؛ و امثال ذالک و بعضی هایش
مستحب است،حالا بخشنده باشند، کمک بکنند به همدیگر زائد بر واجب و امثال ذلک و همین طور
رسول الله وقتی که امربن هضم را به یمن فرستادند این گونه طبق نقلی که آمده فرمودند: امره به تقوی الله فی امری کله و یعلمن الناس معالم الحج و سنته و فریضة
این گسترده است، متاسفانه ما بیخ حکومتی،کاربردی خیلی کار نکردیم خلاء هست چنان که در خیلی چیزها در ابعاد حکومتی کار نشده است و این خلاءها مشکلاتی را به بار آورده است.
دیروز جائی بودیم برای داوری. نوشته ای بود که این مسئله مطرح شد فقه تقنی مسائل مهمی دارد، قانون گذاری، فقه دارد؛ قانون گذار چه شرایطی باید داشته باشد؟
همون چیز هائی که در قانون اساسی و قانون عادی آمده آیا کافیست؟ معیارهای قانون گذاری چیه؟ بحث بسیار مفصل و دقیقی است، نشده، خلاء دارد، لذا گاهی مشکلات پیدا میشود.
اینها هم همین طوری هستند چیزهائی که روشن است ؛آن روشن ها داشته ها را باید نگه داریم حتی باید فریاد بزنیم.
حال میرسیم به فرزندآوری در شرایط ویژه، با همین اشاره که شرایط خاص و عادی این هم فردی دارد، اجتماعی دارد، حکومتی دارد.
از نظر فردی مثلا" ضرر دارد برایش که آن بحث مفصلی دارد که الان وقت آن نیست
یک وقتی هم ضرر ندارد باری خودش و خانمش، پول دارد و وضعش هم خوب است،مشکلاتی هم ندارد و لکن مشکلات اجتماعی ایجاد میکند اینها را باید دقیق مشخص کرد حدودش و همچنین شرایط اجتماعی گاهی این طرفی هست، یعنی گاهی شرایطی یک جوری هست که اقتضا میکند کنترل جمعیت، گاهی اقتضاء میکند شرایط ویژه افزایش جمعّیت.
هم اکنون ما در چه مقطعی قرار داریم؟
در اینجا باید کارشناسانه با آن برخورد کنیم، بعضی از آمارها تکان دهنده است؛ بعضی از ها رو هم نمی شود گفت و لکن کیان نظام را در آینده ممکن است مواجه با مشکلات عظیمی بکند.
مسائل جمعّیتی؛ مسائل فوری نیست، بیست سال ،بیست و پنج سال بعد جواب میدهد، لذا باید امروز پیش بینی بشود.
شناخت تکلیف شرعی در این بعد یعنی در شرایط وبژه که متغیرهائی وجود دارد به تناسب متغیرها،حکم از استهباب ممکن است برود به حرمت یا برود وجوب به عنوان ثانوی.
این خیلی مهم است، شما به عنوان مبلّغ و همه ما به عنوان روحانی، مرجع این حرفها هستیم ،باید بدانیم .
من تشکر میکنم که اینگونه محفلی را برگزار کردید، ابزار لازم و اطلاعات لازم را هم ما باید به دنبال آن برویم وهم آنهائی که دسترسی دارند در اختیار ما بگذارند، ساده برخورد نکنیم.
من نمی خواهم که بگویم همه این برنامه ها توطئه است ولی حساب و کتاب دارد.
من پیشنهاد می کنم که شما هم یک کتاب علم جمعیّت شناسی را مطالعه کنید که البته خیلی هم علم پیچیده ای نیست ،تا با مطالعه آن اصول جمعیّت شناسی را متوجه شوید.
نرخ زاد و ولد حساب کتابی دارد و همچنین مرگ ومیر که محاسبه میشود و با نتیجه گیری از آن متوجه می شوند که در ده سال یا پانزده سال آینده وضعیّت جمعیّت چگونه خواهد بود و همچنین مهاجرتها، که مجموعه مسائل را در نظر میگیرند.
در مقاله ای دیدم که نوشته بود :هنوز به آن مرحله نرسیده(البته او حساب و کتابهای خاص کرده بود،یک سری حساب و کتابهائی هست که اینها نمکنند و نمیشود هم گفت،مسائلی است که مربوط به نظام میشود، مربوط به حاکمیّت الهی اهل بیت میشود. میبینید این کشور به عنوان یک جزیره با همه کاستی هائی که دارد،نباید افراط هم کرد با همه عیبهائی که دارد و لکن خیلی جاها شورش شد ،انقلاب شد،شبه انقلاب شد. که با یک نگاه به دوروبر ،چندتا نظام اسلامی میبینید؟بعضی از این نظامهای به اصطلاح اسلامی به کجا کشیده شدند که حتی امنیت اولیه هم ندارند مثلا" لیبی می بینید که چه خبر است.
در حالی که توطئه های عظیمی که متوجه کشور ما بود حتی به اندازه یک صدم هم متوجه آنها نشد، خیلی مهم است که این بماند، خیلی مهم
مسئله جمعّیت یکی از آن توطئه هاست پس در اینجا پای احکام ثانویه به میان میاید ،حفظ نظام
نظام به آن معنای مجتمع اسلامی با حاکمیّت ولائی. خیلی تامل کنید،خودتان فکر کنید و خودتان آمارها را به دست بیاورید. به الان نگاه نکنید، تصویری که محاسبات جمعیّت شناسی از بیست سال تا سی سال آینده به ما میدهد که امکان ندارد که یگوئیم :وقتی رسید آنجا فوری تغییر میدهیم!!نه مسئله جمعّیت، مسئله های بیست ساله،سی ساله، چهل ساله است . باید جدّی گرفت از وجه شرعی.
با آرزوی موفقیت برای شما، من مطالب دیگری هم آماده کرده بودم که به علت کمی وقت موفق به خواندن آنها نشدم در پایان روایتی را می خوانم که مبارک کنیم و نورانی کنیم دل و فضا را به این روایت که زیاد هم شنیده اید:
قال صادق(ع):میراث الله من عبده المومن الولد صالح یستغفر له
در روایتی دیگر :ولمولودٌ فی امّتی احّب الیه مما طلعت علیه شمس ( اطلاق دارد، اول، دوم،سوم، واحد بشری در اینجا مطرح است، یک انسان اینگونه است،دوتا باشد این طوری، سه تا باشد...
تبارک الله احسن الخا لقین در مورد یکی نیست، هر واحد بشری تبارک الله احسن الخالقین دارد
آخرین روایت که محمدبن مسلم(سندش صحیح است) انّ اباعبدالله(ع) قال: انّ رسول الله قال: تزوجو،فانی مکاثر بکم الامم غدا" فی القیامه،حتی انّ سقط لیجیع مهبندا علی باب الجنه فیقال له ادخل الجنه، فیقول: لا حتی یدخل ابوای الجنة قبلی،! حد اقلش شفاعت است که خود آن (شفاعت) حداکثر است، حداقلی که خود حداکثر است، چه ولد بزرگ باشد و چه سقطی باشد یعنی نه ماه هم نداشته
مهبنده: دارای چند معنا است ولی یک معنای آن یعنی مغضبا"من را تنها میبرید به بهشت، ناراحت است
من چند روایتی هم در باره قلّت جمعیت دارم که با خواندن آن مقایسه کنیم و ببینیم که این که اینقدر ما روی آن مانور دادیم، در کتابها، بر در و دیوارها......چقدر ضعیف است ولی گاهی تبلیغات یک چیز ضعیف را قوی میکند و چیز قوی را ضعیف نشان می دهد
حال سئوالهای دوستان:
1- ( نامفهوم) پاسخ: در پاسخ به این نکته فنی و خوب : حرف شما این است که چرا می گوئید افزایش جمعیت معقول، بگوئید کنترل جمعّیت معقول. ما اگر بخواهیم از نظر فقهی جواب بدهیم، روایاتی که می خوانیم تاکید میکند بر افزایش جمعیت، تاکید بر تربیت وغیره هم داریم، موارد دیگر می شود استثنا و قید،!!اگر مریض بود دیگر حرام است،،اگر اختلال نظام شد،دیگر مستحب نیست.پس طبیعت دلیل، یعنی اطلاقات عمومات یک اصل برای ما درست می کند. شما ببینید کسانی که مکاسب و اینها خوانده اید و حالا قبلش در باب ((وی))چه می گوئید:اصل و قائده مثلا" صحت ماورات است،لزوم معاملات است، یعنی اگر چیزی بر آن عقل صدق کرد ما طبق قائده می گوئیم: اوفوبالعقود لزوم..این قائده اولی اگر دلیل آمد و گفت: خیال فسخ هست، اگر آمد گفت مثلا" هبه جایز است ، دلیلی اومد از عموم خارج میکند
اصل افزایش جمعیّت است، کنترل استثناء است. البته معقول، این که گفته میشود کاهش معقول بار منفی دارد و هماهنگ با ادبیات و روایات نیست، حتی اگر نتیجه یکی باشد، ادبیات دینی آن رقم را به ما القاء و دیکته می کند. می گوید حتی سقط، حتی فقر، این قائده اش همین است که این گونه گفته بشود و باز زمینه ذهنی که وجود دارد و مسائل جمعیّت شناسی و نظریات مال توسی و شبه مال توسی باید این گونه بگوئیم: حال اگر ثبوتا" هم یکی باشد از نظر اثبات باید اینگونه بگوئیم تا حق مطلب ادا شود.
2- سئوال نامفهوم) پاسخ: بحث مفصلی داریم!!!! ببینید ما در شرایط عادی گفتیم، این قید را از کجا میاورید؟
((اوباهی بکم الامم یوم القیامه )) یک نظر، البته دقت کنید آهنگ روایت یک نظر مجموعیه و کلام به امت اسلام دارد که تجلیش در قیامت است، پس عمومی است، به چه دلیل ما باید آن راقید بزنیم، اگر این گونه می گوئید،پس بگوئیم ربا هم در آن زمان بوده است، الان که بانکها این طوری است و صنعتی شده است و سرمایه ها آن قدر نقش دارد به گفته یکی از دانشگاهی ها: ربا الان حرام نیست، اون ربا مال آن زمان بوده که چی، که مثلا" سرمایه اینقدر به کار نمی گرفتند، میرفتن با آن فقط ربا می گرفتند، سرمایه زیاد نقش در اقتصاد نداشته است، هر فرقی که فارق نیست، باید به حدیّ برسد که حجت شرعی بشود و بتواند عموم اصلاح را قید بزند
3- سئوال نامفهوم) پاسخ: این درست است، در بخش وظیفه حکومت،آنجا خیلی حرف است، چون این امر اجرائی است و فقط تبلیغ نیست، ما به فرد می گوئیم: مستحب است ولی دولت باید از نظر اجتماعی زمینه را فراهم کند.
یک کسی آن قدر انگیزه مذهبی ندارد، وقتی که می ببیند مشکلات است، با خود می گوید خودم را راحت میکنم. این دولت است که باید برنامه ریزی در ابعاد مختلف ،خیلی چند وجهی است مسئله فرزندآوری، در آن جا بحث های مفصلی است و درست است و من هم اشاره داشتم،تکالیف بسیار متعددی دارد ولی جدا کنید،تکلیف دولت و تکلیف من وشما، حال اومد این کار را نکرد مثلا" در مورد ازدواج تبلیغ نکرد برای من مستحب نیست. این طور نیست که تکلیف من، قید بخورد به او، یعنی اگر او نکرد مشروط بشود به اقدامات او، نه. مثل کسی که میرود به فرض دزدی میکند و می گوید دولت کاری برای بیکارها نمی کند
او وظیفه ای دارد و تو هم وظیفه ای. این طور نیست که به همدیگر مشروط باشد.البته حرف درست است.
4- سئوال نامفهوم)) پاسخ : باید گفت. همه این ها را باید گفت. البته نکته خوبی است در تبلیغ، تا بیائیم بگوئیم فرزند و از این گونه صحبتها،می گویند دولت این کار را نکرده ،آن مشکلات است وغیره.. البته راست هم می گویند،اما ما جلوتر بگوئیم و به این روش، روش تبلیغی میگویند. حتی انتقاد کنید در مورد کم کاری دولتمردها طوری نمیشود. ما نباید خود سانسوری کنیم، مخصوصا" که یک کمی مسبب این وضعیت، خود دولت بوده. این جابه جا شده ولی بعضی ها هم الان هستند بد وضعی است .می گوئیم مردم،!! درسته وظیفه اونها هست اما ما هم وظیفه داریم.
این دیگر فهم و معرفت و مخاطب شناسی شما است.مثل اینکه بگوئیم بچه ها بروند درس بخوانند و در کنار آن می گوئید: پدرها و مادرها زمینه را فراهم کنید، کمک کنید و بعد هم می گوئید :پسر جون حتی اگر پدر و مادر هم کمک نکردند به هر نحوی که میتوانی درس بخوان. آن یک مسئله اجتماعی است و من مسئله شرعی را گفتم، اما ما چه گونه تبلیغ کنیم که موءثر باشد خودش بحث دیگری را می طلبد.
5- سئوال نا مفهوم) ازدحم سئوال خفی جواب
ببینید این درست است، وقتی که جو این جور شد ، وقتی می گوئیم سنتها، یک چیزی تبدیل به جریان اجتماعی شد، سیل که می آید حتی در خانه ها هم می آید. الان میبینید این زلف گذاشتن تا کجا پیش رفته. قبلا" مشکل مثلا" فرض کنید که شمال شهری ها بود، کم کم تا وسط شهر آمد و کم کم دارد می شود مشکل خانواده های متدین. این وقتی که ضد ارزش می شود،می شود ارزش، نشان دهنده اعمال،شخصیت خودش را که این طور نشان دهد یعنی من به روز هستم و متمدن هستم. ما وظیفه مان این است که اینها را بشکنیم، هنر می خواهد، فقط هم حرف نیست،راست می گوئید لذا یک طلبه امروز باید یک مقدار روانشناسی بلد باشد. یک کمی جامعه شناسی یاد داشته باشد، کمی هم علوم سیاسی را گرفته باشد. ما این مشکلات را داریم، این ضعف علمی که در متاسفانه در درسهای عادی میبینیم ، یک روز می آید و دو روز نمی آید. درس خارج میرود مباحثه ندارد، کمی هم به خودمان برگردیم، درست است که ما انتقاد از کسی نمی کنیم.
چند روز درس می خوانیم در سال. درس خارجه را ببینید چند تا شان مباحثه دارند، مگر میشود درس خارج بدون مباحثه، مگر میشود یک روز بیایند و روز دیگر نیایند.
ما به عنوان یک مبلّغ علاوه بر فقه و اصول و اینها که باید بخوانیم تا بنیه مان قوی باشد، روش تبلیغ را باید بلد باشیم، حالا چکار کنیم که این طور شده، چه روشهائی را انتخاب کنیم؟ این بحث فقهی نیست، این روش شناسی است. منشا آن را بفهمیم، راه کارهای آن را بیابیم
6- سئوال نامفهوم)) پاسخ: حالا علمائی داریم که هفت تا، ده تا بچه داشتن و از علمای بزرگ هم بودند.
این اولویت بندی ها متاسفانه تبلیغات و تمدن صنعتی اثر گذاشته و در حال پیش روی است، اول که می آید کشورهای اروپائی است، و بعد هم شمال شهر تهران و بعد هم کم کم شمال شهرهای شهرستان و بعد هم همینطور می آید دامن ما را هم می گیرد
در پاسخ به صحبت یکی از حضار: اینها مشروط به هم نیست .ما تکلیف دولت را گفتیم و درست است و یکی از مشکلات اقتصادی و احساس نا امنی در آینده که نمی تواند تا مین کند اینها اثر جامعه شناسی دارد،ما می گوئیم حالا برای خوف فقر کرة عیالم می گوید فقر دارم و امام در پاسخ میفرمایند: انّ الله یرزوقه.
خداوند انشاالله به همه توفیق دهد، همه وظیفه داریم که در حدّ خودمان، تفکیک من نکردم،بعضی از این سئوالاتی که این دوستان دارند به خاطر تفکیک دولت را کنار گذاشتیم که همچی مجردی نمی شود،لذا آمدیم گفتیم که فردی چه حکم دارد در شرایط عادی،در شرایط ویژه، تامل بفرمائید انشاالله که روشن میشود واسلام..